حسن بهشتیپور، تحلیلگر مسایل بینالملل در یادداشتی با عنوان «بازیگران نبرد حماس با اسرائیل؟» در روزنامه اعتماد به بررسی تحلیلهای برخی در مورد نقش احتمالی چین و روسیه در حمله حماس به اسرائیل پرداخته است.
دیدارنیوز: «وقتی مردمی سالها سرکوب میشوند، هر زمان که فرصتی ایجاد شود، طرف مظلوم جبران میکند.»
حسن بهشتیپور نوشت: «برخی تحلیلها درخصوص بازیگران اصلی تحولات فلسطین اشغالی مطرح میشود که اکت یا دلیل قانعکنندهای درخصوص آن مطرح نمیشود، ازجمله این اظهارات دخالت روسیه و چین و... در روند کلی حمله حماس به اسراییل است.
این درحالی است که هم چین و هم روسیه ارتباطات گستردهای با اسراییل داشته و همچنان نیز دارند. البته ممکن است به خاطر سیاستهای غلط نتانیاهو از اسراییل حمایت نکنند، اما حاضر نیستند از حماس هم در عرصه میدانی دفاع کنند. برخی افراد معتقدند که ریشه حمایت روسیه از حماس در راستای در حاشیه قرار گرفتن نبرد اوکراین و روسیه است. ضمن اینکه روسیه به دلیل اینکه اسراییل از اوکراین حمایت کرده از سیاستهای دولت اسراییل عصبانی و ناراحت است. اما بعید است که این ناراحتی منجر به حمایت روسیه از حماس شود!
درخصوص چین هم به موضوعات راهبردی اقتصادی اشاره و اعلام میشود به دلیل سرمایهگذاریهای انبوه چینیها در پروژه جاده ابریشم و آغاز پروژهای موازی توسط امریکا، اسراییل و هند، چین به دنبال آن است که از طریق ناامن کردن منطقه ایده یک جاده و یک کمربند را بدون هیچ رقیبی پیش ببرد. واقع آن است که نه یک طرح بلکه دهها طرح در راستای انتقال انرژی و حمل و نقل جادهای، ریلی و... مطرح است. یکی از آنها طرحی است که در اجلاس جی ۲۰ مطرح شد. این طرح مستلزم ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری است. از سوی دیگر این طرح بسیار زمانبر است و ممکن است بین ۵ تا ۱۰ سال زمان نیاز داشته باشد. این تصور که چین به خاطر یک چنین پروژهای، منطقه خاورمیانه را وارد آتش و آشوب کند، چندان معقول به نظر نمیرسد. هر چند من کارشناس اقتصادی نیستم، اما فکر میکنم این پروژهها زمانی اجرایی میشوند که صرفه اقتصادی داشته و سپس امنیت کافی زمان اجرای آن وجود داشته باشد. وقتی هنوز نشانهای از اجرای این پروژه وجود ندارد، بعید است چین یک چنین بحرانی را استارت بزند، آنهم چینی که سیاست درگیر شدن با اسراییل را دنبال نمیکند و همکاریهای اقتصادی، نظامی، ارتباطی و... با صهیونیستها دارد. در سیاست وقتی از بازیگران یک رخداد صحبت میشود...
یعنی کشوری که نقشآفرینی موثری میکند و پس از آن هم منافع بسیاری داشته باشد. آمریکا و اسراییل و غرب یک طرف ماجرا هستند و در نقطه دیگر، فلسطین و حماس و کشورهای حامی فلسطین قرار دارند. ایران به صورت کلی اعلام کرده از حقوق فلسطینیها دفاع میکند. نباید فراموش کرد که اسراییل حقی برای فلسطینیها قائل نیست و حتی طرح آمریکا برای شکلگیری دو کشور را بر نمیتابد. هنوز مدت زمان زیادی از حمله اسراییل به غزه و ترور کردن یک فرمانده حماس نمیگذرد. اسراییل تصور میکرد مشکل تمام شده، اما فلسطینیها صبر کردند و زمانی به اسراییل یورش بردند که اسراییل تصور آن را هم نمیکرد. هم از دریا، هم از زمین و هم از هوا یورش برده و اصل غافلگیری در آن رعایت شد. اما ریشه بروز این مشکلات، سیاستهایی است که اسراییل به کار میگیرد و در آن حداقل حقی برای فلسطینیها تصور نمیشود.
از سوی دیگر، خشونت هم خشونت میآورد. وقتی مردمی سالها سرکوب میشوند، هر زمان که فرصتی ایجاد شود، طرف مظلوم جبران میکند. امروز اسراییل در حال حملات وسیعی است، اما بحران به این شکل حل نمیشود. مشکل زمانی حل میشود که حق مردم فلسطین برای زیست انسانی به رسمیت شناخته شود.»