دیدارنیوز ـ این فاز بخش کوچکی از مسکن مهر پردیس است و آنطور که حبیبالله چاغروندی مدیرعامل شرکت عمران پردیس میگوید: «بیش از 50 هزار واحد درگیر جهش قیمت دلار شدهاند.»
ساعت 8 صبح است و باد سردی در خیابانهای خلوت پردیس میپیچد اما این باد و بارانها مانع از جمع شدن صاحب خانهها نیست. 10 نفر در ابتدای راه خاکی که توسط شرکت بسته شده ایستادهاند و باهم حرف میزنند و نیم نگاهی به ساختمانهایی دارند که سالهاست قرار است خانهشان بشود.
میثم ساجدی که جوانترین عضو این گروه است و کمی عصبی بنظر میرسد میگوید: «قرار بود 18ماهه این خانهها را تحویل بدهند اما حالا هفت سال است که خبری از خانه نیست و ما هنوز اجاره نشینیم.» او که ساکن خیابان پیروزی است از سال 91 منتظر است و آنقدر با مسئولان مختلف جلسه گذاشته که برای خودش متخصصی شده: «در قراردادی که سال 91 نوشتیم متعهد بودند که پکیج را نصب کنند اما حالا با بالا رفتن قیمت دلار انگار داستان فرق کرده. آخرهای شهریور بود که هیأت مدیره پردیس گفت تا آخر ماه کار تمام است و من پرسیدم وقتی شما میگویی تا آخر شهریور کار تمام است پس خانه اجارهایام را تمدید نکنم؟ گفتند قول شرف میدهیم که تحویل میدهیم. اگر من حرف آقایان را گوش داده بودم الان با زن و بچه ویلان و بیخانه بودم.»
وسط جمع ایستادهام و هر کدام چیزی میگویند. مجید ورمزیاری که از روی اجبار و به امید خانهدار شدن، این واحد را خریده میگوید: «الان یک سال و نیم است که مستمر میگویند و قول امروز و فردا میدهند. درواقع باید یک سال و نیم پیش تحویل میدادند. 4 سال پیش قول اولیه، 18ماهه بود. آنکه نشد الان هم وضعیت این است؛ مشکل تحویل و انشعابات است. انشعابات آب، برق، گاز و پکیج؛ همه اینها مشکل دارد و با بالا رفتن قیمت دلار انگار میخواهند از زیرش شانه خانه کنند.»
آنها از قسطهایی که برای خانه نداشته دادهاند شکایت دارند و هر روز اینجا ایستادهاند و از دور، روند پیشرفت را رصد میکنند. خانمی با شال ضخیم که روی صورتش را پوشانده، ساختمانهای دیگری را نشان میدهد و میگوید: «الان آن زون بلوک های بالا انشعاب دارد ولی به چه دلیلی به ما نمیدهند، ماندهایم. الان کابینهای آسانسور یک سال است که آن پایین بلوک افتاده و زنگ زده، ترانس برق نصب بود که برداشتند. متأسفانه با وعده و بدقولی هر روز ما طی میشود.»
همینطور که حرف می زنیم حبیبالله چاغروندی مدیرعامل شرکت عمران پردیس با اتومبیل از راه میرسد و با اشاره او درها باز میشود و زنجیره ماشینهای متقاضیان پشت سرش از راه خاکی تا پایین بلوکها می روند. هنوز از ماشین پیاده نشده مردم دورش حلقه می زنند و بحثها شروع میشود و بعد همه باهم به بلوکها می روند تا روند پیشرفت کار را ببینند.
همینطور که به جمعیت اضافه میشود پیمانکار هم از راه میرسد. چاغروندی از او برنامه دقیقی برای تحویل کار میخواهد و مردم با او همراه میشوند و خسته از قول و قرارها نمیخواهند اینبار دل به روزی جدید خوش کنند. اما پیمانکار از بالا رفتن قیمت مصالح میگوید: «قیر تنی 60هزار تومان بوده الان 350 هزار تومان است.
ریل آسانسور در بازار وجود ندارد، موتور آسانسور فقط 3تا در بازار ایران است و من نمیتوانم بروم آن 3 تا را 10 برابر قیمت بخرم؟ میخواهم موتور بخرم باید بروم 50 تا 60 تا بخرم بیاورم.
شما در این کشور نمیتوانی رب بخری من چطوری بروم موتور آسانسور بخرم؟ من قولی نمیدهم که نتوانم انجام دهم.» البته او از کارهایی که انجام شده هم میگوید اما نمیخواهد در برابر مردم حرفی بزند و به چاغروندی میگوید: «غروب با برآورد دقیق به شما اعلام میکنم.»
چاغروندی در گوشهای خلوت در مورد مشکلات پیشرفت کار در مسکن مهر پردیس میگوید: «مسکن مهر در هفت سال اخیر دچار چالش شده و تقریباً با دو مرحله جهش قیمت در سال 91 و 97 مواجه بوده.
در مسأله مسکن مهر مردم میخواهند دولت کارش را انجام بدهد ولی این مسائل به جیب مردم وصل است یعنی اگر جهش قیمتی اتفاق میافتد آن طرف سازوکار جبرانش از طرف دولت در قراردادهای موجود، وجود ندارد. طبیعتاً دولت سازوکار جبران این جهش قیمتها را در پروژههای دولتی پیدا میکند و خسارت ناشی از جهش قیمتها را جبران میکند.
اما در این سمت دولت در این پروژه به نوعی متولی شده و سازوکار پرداخت از طرف دولت نیست یعنی از محل آورده مشتری و تسهیلات بانکی است و این جهش قیمتها اجازه بسامان شدن اوضاع را نمیدهد.»
او از تصمیمات جدی که بهتازگی محمد اسلامی وزیر راه و شهرسازی گرفته میگوید: «ما باید ابتدا قراردادها و سازوکار قانونی ورود دولت را آماده کنیم. دولت و مجلس باید پیگیر رفع این مشکل بشوند. اول باید قانون شود چون دولت نمیتواند پول را در جایی که قانونی نیست خرج کند. در واقع باید سازوکار هزینهکرد در دولت مشخص بشود و بعد برویم دنبال پول. در لایحه بودجه 97 تقاضای اصلاحش را کردیم. اگر طبق قاعده انجام شود و قانون شود من معطل نمیشوم و اراضی و املاک را میفروشیم و میدهیم جای هزینه. مجبوریم این کار را بکنیم.»
با اینکه حرفهای چاغروندی امیدوارکننده است مردم با ناامیدی از او خداحافظی میکنند و دوباره دور هم جمع میشوند و تحلیلهای خود را باهم در میان میگذارند. رضا ترکمان میگوید: «از این به بعد تنها راهش همین است که یک روز در میان دو سه نفر به نوبت بیایند اینجا.
وقتی هفت سال قول الکی میشنوی دیگر به چه کسی اعتماد کنی؟ تازه میخواهند قانون تصویب کنند. بلوکهایی در همین فاز 11 هست که هیچ کاری روی آنها نشده. با این وضعیت فکر میکنم بلوکها تا 10 سال دیگر هم تحویل داده نمیشود.»
7 سال است درگیرند و انگار در تله افتادهاند. یکی از متقاضیان سند 5 برگی از اتومبیل درمیآورد و در هوا تکان میدهد و داد میزند: «سه سال سند 5 برگی دارم به چه دردم میخوره اصلا؟ چرا باید سود مشارکت بدهیم؟ کجای دنیا چیزی به آدم نداده قسطش را میگیرند.» هفت سال است برنامه آنها همین است که تا اینجا بیایند و با دستان خالی برگردند.
منبع: ایران/محمد معصومیان/۱۵ آبان ۹۷