انسیه خزعلی، معاون امور زنان و خانواده رئیسجمهور در دولت سیزدهم، مدعی شده گشت ارشاد در جامعه نداریم(!)، اما اینکه تفاوت «گشت ارشاد» با «پلیس امنیت اجتماعی» چیست بیپاسخ مانده است.
دیدارنیوز: منصوره جاسبی در جماران نوشت: اینکه «گشت ارشاد نداریم، بلکه پلیس امنیت اجتماعی داریم» چه تفاوتی در اصل مساله دارد؟! مهم، بودن چنین پلیسی است که وجهه پلیس را مخدوش میکند. کمی که فکر کنیم میبینیم آیا برای تک تک بانوان بدحجاب پلیسی اختصاص داده شده است که با رفتارهای ناشایستی که از بعضی از آنان سر میزند، همه این نیروی زحمتکش زیر سوال برده میشوند.
در ادامه این مطلب آمده است: «از چند روز قبل که به نشست خبری معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهور دعوت شدم به این موضوع فکر میکردم که کدام پرسش در اولویت است که باید به آن پاسخ داده شود. پرسشها یکی یکی مقابل دیدگان ذهنم رژه میرفتند: تصویب لایحه خشونت علیه زنان، کودک همسری، بیمه بانوان شهری و روستایی، عدالت جنسیتی، گشت ارشاد و... و... و....
همه آنها برای زنانی که در جامعه ام زندگی میکنند به گونهای اولویت دارد، پاسخ به برخی از آنها «عده زیادی» از جامعه را در بر میگیرد، بعضی «نیمی» و بعضی هم شاید «کمتر از ده درصد» را؛ اما به هر حال اینکه پاسخ به همه آنها -آن هم پاسخی که ضمانت اجرایی داشته باشد- مهم است و زمینه ساز آیندهای بهتر و درخشانتر برای جامعهای که پرچمداری فرهنگ و احکام تشیع را بر دوش میکشد.
قصد پیش داوری نداشتم و ندارم، اما آنچه از خبرها و قوانین تصویب شده اطلاع دارم این است که لایحهای مانند خشونت علیه زنان سال هاست که در راه پلههای مجلس منتظر آن است که صندلی نشینان بهارستان غبار از چهره اش بزدایند و دست نوازشی بر سرش بکشند، اما دریغ و صد دریغ که مجلسیها به زعم خودشان مسائل مهم تری را دنبال میکنند، حالا این میان اگر دختری هفده ساله را هم سر ببرند مگر اتفاق خارق العادهای افتاده است؟!
از هر چه بگذریم سخن دوست خوشتر است، من، اما هیچ کدام از این مسائل، دغدغه اصلی ام برای پرسش نبود. آنچه که این روزها ذهنم را بسیار به خود مشغول میدارد -هر چند که سالهای قبل نیز با این پرسش و امثال آن روبرو بودم، اما در چند ماهه اخیر انگار زخم کهنهای سر باز کرده- این است که چهل و اندی سال از تشکیل جمهوری اسلامی میگذرد و امام به عنوان بنیانگذار این نظام، نگاهشان به زن برگرفته از نگاه اسلام به زن بود؛ یعنی نگاهی که در آن کرامت انسان مد نظر بود و هر چه که با خدشه دار کردن این کرامت در منافات بود، مذموم و ناپسند.
تنها کافی است در میان سطور صحیفه امام، جستجویی با کلید واژه «زن» داشته باشیم؛ آن وقت میبینیم که امام در جای جای سخنرانی هایشان، این قشر از جامعه را بسیار ستوده و آنان را پیشتاز در امر نهضت دانسته اند، به نقش آنان در پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی، جبههها و پشت جبههها اشاره کرده اند، به مسئولیت مهم آنان در تربیت جامعه پرداخته اند و ...؛ پس جامعه را چه شده است که اکنون پس از سالها تلاش برای تحقق اهداف عالیه اسلام و با توجه به سخنان رهبری معظم انقلاب و برخوردهای گرم و پدرانه ایشان با دخترانی که ما آنان را بدحجاب یا کم حجاب مینامیم، به نقطهای رسیده ایم که بانوان محترم جامعه مورد هجمه کلامی و تبلیغاتی برخی از مسئولان قرار گرفته اند تا جایی که در برخی از استانها بخشنامه میشود که به زنان بدحجاب خدمات ارائه نشود یا در برخی از اماکن از ورود آنان جلوگیری شود.
در این میان آیا مسئولیت بخشهای مختلف آموزشی و پرورشی چه در نظام آموزش و پرورش چه آموزش عالی با مردان نبوده است؟ آیا نقش زنان در جامعه به فراموشی سپرده شده است که امروزه مورد هدف قرار میگیرند؟ و با پرداختن به دوقطبیهای مختلف از اهداف اصلی باز داشته میشوند؟ آیا دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر تا کنون از عدم خدمات رسانی به مردان اختلاس گر حرفی به میان آورده اند؟! آیا تناسبی میان مسئولیتهای زنان با بسترهای فراهم شده برای آنان در جامعه فراهم شده است که اینگونه با آنان برخورد میشود؟!
خوب میدانیم که بسیاری از دختران و زنانی که امروز از آنان به عنوان «بد حجاب» یاد میشود، در همین نظام تربیتی رشد کرده اند، در مدارس جمهوری اسلامی تحصیل کرده اند و به دانشگاه رفته اند، پس آیا پیچیدن نسخههای تکراری برای برخورد با آنان جز به سرانجام نرسیدن چه حاصلی در پی خواهد داشت؟!
حجاب از قوانین شرع مبین اسلام است و در احکام شرعی، چون و چرایی نیست و من به عنوان کسی که خود را در دایره این دین میدانم باید به احکام آن عمل کنم و اگر بیشتر بخواهم بدانم به دنبال فلسفه آن بروم، اما آنچه مهم است این است که در عصری که با هجمههای تبلیغاتی دشمنان شریعت اسلام مواجهیم، کدام الگو به نتیجه میرسد؟! اینکه بخواهیم با ضرب و زور و فشار فقط به انداختن تکه پارچهای بر سر زنان اکتفا کنیم و بس، یا اینکه با بسترسازی فرهنگی زمینه رشد آموزههای دینی را برای نوجوانان و جوانانمان فراهم کنیم؟!
اینکه مدام از تریبونهای مختلف به مسأله حجاب پرداخته شود بی آنکه جلوی فسادهای خانمان برانداز مانند دزدیها و اختلاسها و بی قانونیها گرفته شود، جز به لج انداختن چه سودی در پی خواهد داشت؟! کاش پیش از آنکه از این هم دیرتر شود و دو قطبیهای بی حجاب و با حجاب در جامعه پررنگتر شود، مسئولان به فکر چاره میافتادند.
با همه این غصهها و دردها برای جامعهای که به آن عشق میورزم و نگرانی اش گاهی امانم را میبرد، راهی سالن کوثر محل نشست خبری میشوم، درست راس ساعت گفته شده، سرکار خانم انسیه خزعلی به همراه یکی دو تن از معاونانشان وارد شدند و پس از آن مراسم کلید خورد.
در میان پرسشها دو تن از همکاران خبرنگارم از رسانههای دیگر به مساله گشت ارشاد و برخوردهای نامناسب آن با زنان پرداختند، اما نه تنها آنان قانع نشدند که به طور حتم خود معاون رئیس جمهور هم میدانستند که این پاسخ برای هیچ کس قانع کننده نیست. اینکه «گشت ارشاد نداریم، بلکه پلیس امنیت اجتماعی داریم» چه تفاوتی در اصل مساله دارد؟! مهم، بودن چنین پلیسی است که وجهه پلیس را مخدوش میکند. کمی که فکر کنیم میبینیم آیا برای تک تک بانوان بدحجاب پلیسی اختصاص داده شده است که با رفتارهای ناشایستی که از بعضی از آنان سر میزند، همه این نیروی زحمتکش زیر سوال برده میشوند. آیا آنچه که در خیابانهای شهر و کوچه و برزن شاهدش هستیم با آنچه که مدام بر شیپور آن از تریبونهای رسمی نواخته میشود همخوانی دارد؟ پس چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی؟
پرسش من درباره حفظ جایگاه زنان و کرامت آنان در پستوی ذهنم ماند و مطرح نشد، اماای کاش پیش از آنکه دیرتر شود و سکان این مساله مهم به دست خارج نشینان و آنان که از اساس با این نظام ضدیت دارند، بیفتد، مسئولان به جای این همه گردهمایی و دور هم نشستن ها، بسترهای مناسبی را برای رشد فرهنگ متعالی اسلام و تشیع علوی که خود به خود پوشش مناسب و درخور جامعه علوی را به همراه میآورد، فراهم کنند.»