
در چند روز اخیر اتفاقات پیاپی در کشور از ماجرای متروپل گرفته تا برخورد قطار با بیل مکانیکی و این آخری سرقت از بانک ملی حسابی در فضای مجازی جوش و خروش به راه انداخته است.
دیدارنیوز ـ آرش راهبر: خوشبختانه در مملکت ما به موازات گرفتاریها و مصائبی که به صورت یومیه سر مردم نازل میشود و کام عوام را تلخ میکند، امکانات تفریحی و سرگرمی نیز وجود دارد و تحمل غم نان را تا حدی هموار میکند. منظور بنده از این امکانات البته بیشتر همکاران خود ما یعنی رسانههای حقیقی و مجازی هستند که رسما تبدیل شدهاند به ناندانی برخی آدمها که از جنگ پشه با حبشه تا راهاندازی کارواش برای خرها را سوژه کرده و با تفسیرهای مبتذل یا اخبار دروغ و جعلی، سر مردم را گرم کرده و نمیگذارند در عمق فلاکت غرق شوند.
نمونهاش همین ماجرای سرقت از صندوق امانات بانک ملی است که سه روز بعد از وقوع آن تازه از مجاری رسمی رسانهای به سمع و نظر مردم رسید و خیلیها را که هنوز به جواب سوالات خود در مورد ماجراهای فرو ریختن برج متروپل و زنده بودن یا نبودن حسین عبدالباقی نرسیده بودند، گرفتار سوالهای جدید و تازه کرد که علیالظاهر هرکول پوارو هم نمیتواند جواب دقیقی برای آنها پیدا کند! شاید به خاطر همین هم چند نفری گفتهاند که کل این ماجرا یک برنامه نمایشی برای انحراف افکار عمومی است، البته انحراف از چه چیزی؟ خدا میداند...
در این یکی دو روزه و در حالی که در اخبار آمده که ماموران محترم پلیس توانستهاند سارقان صندوق امانات بانک ملی را دستگیر کنند، سوالات زیادی پیرامون این ماجرای عجیب به وجود آمده و ساعتی نیست که از طریق واتساپ یا شبکههای اجتماعی دیگر تصویر یا صوت یا فیلمی با اسپشیال افکت غیرمنتظره از این ماجرا بیرون نیاید و هنوز سوال قبلی از مجرای عصبی بینایی به مغز نرسیده، پرسش یا تشکیک بعدی از راه نرسد!
به هر حال از قدیم گفتهاند که ندانستن عیب نیست، نپرسیدن عیب است و همین مَثل زیبا را همه سرلوحه خود قرار دادهاند و تا به حال سوالات زیادی در همین موضوع در حافظه عمومی حک شده که بعضا زمینههای اجتماعی را نیز به چالش میکشد. مثلا پرسیدهاند که:
ـ چطور در بانکی که خودکار بیک را با زنجیر به پیشخوان میبندند، خبری از نگهبان در محدوده صندوق امانات مردم نبوده؟
ـ چرا سارقان نسبتا محترم این بانک تا چند روز بعد از سرقت، دست به امانات گرانقیمت مردم نزده و حتی از نایلون آنها را درنیاوردهاند؟
ـ اصلا چه طور ممکن است که ۱۳ نفر ایرانی بتوانند یک کار جمعی را شروع و تمامش کنند؟ ولو سرقت بانک...
ـ پلیس چگونه سارقان را در حالی که نه دوربین مداربستهای بوده و نه کسی آنها را حین سرقت دیده، دستگیر کرده؟
ـ ظاهرا این گروه سال قبل به بانک سپه دستبرد زدند و به زندان رفتند. چطور در کمتر از یک سال آزاد شدهاند؟
ـ چرا هیچ فیلمی از مالباختگان نیست و یکی دو نفری که تصویری از آنها نشان داده شده مثل سارقان نامحترم پشتشان به دوربین است؟ مگر خلافی کردهاند؟ طبیعتا در چنین مواقعی مالباختگان محترم پاشنه در هر گونه رسانه را درمیآورند.
ـ نیروهای محترم پلیس از کجا فهمیدند کی، چقدر، پول، طلا یا مایملک گرانقیمت دیگر در صندوق گذاشته وقتی هیچ سیاههای در این مورد ثبت نمیشود؟
ـ ... و البته سوالات دیگر که همینطور در فضای مجازی دست به دست میچرخند.
واقعیت، ما هر کار کردیم که کمی بیشتر از این قضایا سر در بیاوریم، چیزی دستمان را نگرفت و حتی در اقدامی با لباس مبدل درباره عمق این ماجرا از پرسنل بانکی هم پرسوجو کردیم که جملگی گفتند از این ماجرا خبر دقیق ندارند و خودشان هم بیشتر از طریق فضای مجازی با لایههای زیرین این پرونده آشنا شدهاند! تنها جمله مهمی که گفتند این بود که اصولا هیچ کس آمار چیزهایی که در صندوقهای خاص به امانت میگذارد را به کسی نمیدهد و اینطور که پیداست اگر ارز یا طلا در صندوق هم از یک مقداری بیشتر باشد حکم قاچاق را پیدا میکند و کسی نمیرود به پلیس بگوید که خودش کالای قاچاق داشته! میرود؟
بگذریم، حالا این که برای این همه سوال چه کسی باید پاسخگو باشد و ابعاد تاریک و نامشخص این پرونده را برای مردم همیشه در صحنه پرسشگری مشخص کند بماند، اما از نظر حقیر که حتی شخص جناب مستطاب شرلوک هولمز یا کارآگاه علوی هم اگر در این روزگار تشریف داشتند نمیتوانستند جواب سرراستی به گرههای این داستان بدهند، اما حالا که ظاهرا همه چیز تمام شده، قصههای بعد از سرقت را هم باید دریافت!
توجه داشته باشید که سرقت از صندوق امانات بانک ملی یه پیغام مشخص دارد و آن هم این است که به زودی آن عده از همشهریان و هموطنان گرامی که کیلو کیلو طلا یا میلیون میلیون دلار را در صندوق این بانک یا بانکهای دیگر به امانت گذاشته بودند همگی برای خارج کردن آن اقدام خواهند کرد و احتمالا به زودی عدد قابل توجهی از نقدینگی به بازار سرازیر خواهد شد و این یعنی تورم بیشتر. غیر از این است؟ دیگر اینقدر که از اقتصاد حالیمان میشود!
اتفاق اخیر در واقع یک نقطه مهم را در اقتصاد کشور نشانه گرفته که آن اعتماد مردم به سیستم بانکی است و حالا که بانک ملی این اعتماد را تضعیف کرده هم خودش و هم دیگر بانکها تاوان سختی خواهند داد. طنز ماجرا این است که روزگاری شعار همین بانک این بود که: «هر جا سخن از اعتماد است نام بانک ملی میدرخشد!»