
سفر پوتین به چین، از جهاتی برای شی جیپینگ مهم محسوب میشود. همچنان بایدن مشغول سر و کله زدن با ولادیمیر پوتین است، احتمالا شی این رویارویی را با علاقه و دقت بسیار تماشا میکند، چراکه چین نیز در همسایگی خود در خصوص تایوان یک مشکل ژئوپلیتیکی تقریبا مشابه با روسیه دارد.
دیدارنیوز: درحالیکه امریکا در شرق اروپا مشغول مدیریت پیشروی مسکو به سمت اوکراین و مرزهای شرق اروپاست، ولادیمیر پوتین به پکن سفر کرده و در دیدار با رییسجمهور کشوری که اصلیترین رقیب امریکا محسوب میشود، تلاش کرده جبهه دپیلماتیک قدرت دیگری در مواجهه با امریکا باز کند.
ولادیمیر پوتین و شی جیپینگ روز گذشته قبل از شروع بازیهای المپیک زمستانی در چین از فرصت توجهات رسانهای به این رویداد بزرگ ورزشی استفاده کرده و با صدور بیانیهای مشترک، پیامی به غرب ارسال کردند. در این بیانیه دو کشور در برابر فشارهای امریکا موضعگیری کرده و بر مخالفت خود با هرگونه گسترش ناتو تاکید کرده و تایوان را بخشی از چین دانستند. در این بیانیه با اشارهای تلویحی به امریکا و متحدانش آمده است: برخی نیروهایی که نماینده یک اقلیت در صحنه جهانی هستند، همچنان از رویکردهای یکجانبه برای حل مشکلات بینالمللی دفاع میکنند و به سیاست نظامی متوسل میشوند.
سفر پوتین به چین، از جهاتی برای شی جیپینگ مهم محسوب میشود. همچنان بایدن مشغول سر و کله زدن با ولادیمیر پوتین است، احتمالا شی این رویارویی را با علاقه و دقت بسیار تماشا میکند، چراکه چین نیز در همسایگی خود در خصوص تایوان یک مشکل ژئوپلیتیکی تقریبا مشابه با روسیه دارد. تایوان جزیرهای است که چین همواره اصرار داشته باید بخشی از چین باشد. شی هم مانند پوتین که اصرار دارد اوکراین باید دوباره تحت کنترل مسکو قرار بگیرد، احتملا به این فکر میکند که زمان رویاروییاش با امریکا بر سر تایوان به زودی فرا خواهد رسید. بنابراین برداشت و دیدگاه شی در خصوص نتایج رویارویی مسکو و غرب بر سر اوکراین میتواند بر تلاش چین در خصوص الحاق تایوان به خاک خود تاثیرگذار باشد و به این ترتیب شرایط امنیتی و ثبات سیاسی در شرق آسیا میتواند به نوعی به بحران اوکراین ربط پیدا کند. از این جهت بحران اوکراین به آزمون حیاتی دولت امریکا به عنوان یک ابرقدرت تبدیل شده است. رهبرانی نظیر پوتین و شی ممکن است در آزمونی که پیش روی بایدن قرار گرفته، فرصتهایی برای خود ببینند. مشکل دولت بایدن این است که پوتین و شی فکر میکنند که باید مدام او را بیازمایند و دقیقا هم مشغول همین کار هستند و به نظر میرسد که بایدن تا به اینجای کار نتوانسته از پس این آزمون برآید.
به نظر میرسد که پوتین نیز تشابهات میان اوکراین و تایوان را دریافته است و درست زمانی که بحران اوکراین در نقطه اوج خود است به چین سفر کرده است. هر چند ممکن است برخی بگویند که این سفر با توجه به برگزاری المپیک زمستانی در چین از پیش برنامهریزی شده بوده، اما بعید است از رهبری زیرک مانند پوتین از ماهها پیش همه امور را از نظر نگذرانده و ترتیبی از فعالیتهای دیپلماتیک را در تقویم کاری خود سازماندهی نکرده باشد. نکته جالبتر در این میان این است که سال ۲۰۱۴، درست روزی که مراسم اختتامیه المپیک زمستانی سوچی در روسیه برگزار شد، معترضان خیابانی حامی روسیه در کریمه به خیابانها ریختند. در طول چند روز «مردان کوچک سبزپوش» ارتش روسیه در کریمه وارد عمل شدند و پوتین دستور الحاق این شبهجزیره اوکراینی را به خاک روسیه صادر کرد. پوتین صبر کرد تا المپیک زمستانی سوچی تمام شود و بعد دستور حمله به کریمه را صادر کرد. احتمالا به این دلیل که همزمانی دو رویداد از اهمیت دستاوردهای روسیه نکاهد.
حالا، هشت سال بعد، درست قبل از اینکه ولادیمیر پوتین برای شرکت در مراسم افتتاحیه المپیک زمستانی پکن و دیدار با شی جیپینگ، وارد چین شود، نیروهای نظامی روسیه در نزدیکی مرزهای اوکراین مستقر شده و به انتظار دستور پوتین نشستند. اینبار، اما به نظر میرسد که پوتین دستور کار دیگری داشت. ظاهرا دیدار با شی برای پوتین مهمتر از صادر کردن دستور حمله به اوکراین بود. هر دو رهبر از تاکتیکهای مشابهی برای رسیدن به اهدافی که مد نظر دارند، استفاده میکنند. هر دوی آنها روند جاری شدن قدرت در کشورهایشان را به گونهای تغییر دادهاند که بتوانند برای دهها سال و فراتر از محدودیتهای دوران ریاستجمهوریشان در قدرت باقی بمانند.
هر دوی آنها برای چنگ زدن به قدرت، از اقداماتی نظیر سرکوب مخالفان، زندانیکردن منتقدان و ترساندن همسایگانشان استفاده میکنند و سعی دارند حوزه نفوذ کشورشان را گستردهتر کنند. هر دوی آنها سیاستهای مشابهی را در خصوص مخالفانشان در هنگکنگ و سنپترزبورگ به نمایش گذاشتهاند. چین این نکته را به شهروندان خود و مردم جهان اعلام میکند که دموکراسی به سبک غربی یک سیستم آشفته و ناکارآمد است. روسیه نیز ایالات متحده را به عنوان یک ابرقدرت رو به زوال معرفی کرده و در عین حال این کشور را یک تهدید اساسی برای خود میداند. استدلالشان نیز این است که دموکراسی و حقوق بشر، آرزوهای ساختگی جهان غرب است که قصد دارد به خورد مردم سراسر جهان بدهند. پوتین درباره ناتو و پیشرویاش به سمت مرزهای روسیه سخن میگوید و اوکراین اعلام میکند که هدفش حرکت به سمت آزادی و دموکراسی غربی است؛ دو موضوعی که پوتین را آشفته میکند. داستان شی با تایوان و هنگکنگ هم دقیقا همین است. بنابراین هر دو رهبر حرف یکدیگر را خیلی خوب میفهمند. پوتین میداند که اوکراین دموکراتیک در مرزهای روسیه میتواند الهامبخش کسانی باشد که خواهان تغییر در داخل روسیه هستند؛ درست همانطورکه آزادیهای آلمان غربی در طول جنگ سرد بلوک شوروی را بر آن داشت تا دیواری را در اطراف برلین شرقی بسازد.
در دهه ۱۹۸۰، زمانی که آلمان شرقی دیوار را فرو ریخت، پوتین به عنوان یک مامور خارجی کی جی بی درسدن مستقر شد، بنابراین او با چنین شرایطی به خوبی آشنا است. رهبرانی نظیر پوتین و شی برای تحکیم و تثبیت قدرت خود عاشق برگزاری رویدادهای بزرگ هستند و چه رویدادی بهتر و بزرگتر از المپیک. این رویدادها فرصتی برای این رهبران فراهم میکند تا موفقیتشان را به رخ مردمشان و جهان بکشند و بگویند اگر دست به هر کاری زدند، در نهایت موفقیت نصیبشان شده است. در نهایت اینکه آنها به توجه شدید جهانیان نیاز دارند. هفته گذشته، برخی مقامات چینی این ادعای برخی رسانهها را که گفته بودند شی از پوتین درخواست کرده حمله به اوکراین را تا پایان بازیهای زمستانی پکن به تعویق بیندازد را تکذیب کردند. اما واقعیت این است که چینیها موضع خود را در خصوص اوکراین خیلی شفاف اعلام کردهاند و این موضع دقیقا منطبق با مواضع روسیه است. ماه گذشته نیز بعد از گفتوگوی شی و پوتین، تلویزیون ملی چین به نقل از شی اعلام کرد: «در حال حاضر، برخی نیروهای بینالمللی در امور داخلی کشورهای چین و روسیه دخالت میکنند و این کار را به بهانه حقوق بشر و دموکراسی انجام میدهند.»
به رغم برخی اختلافات و رقابتهایی که ممکن است چین و روسیه در امور اقتصادی داشته باشند، شی و پوتین در بسیاری از مسائل همنظر هستند و ابزار کارشان نیز نیروی نظامی است. نیروی نظامی در استراتژیشان در گسترش حوزه نفوذ فرامرزی شان بسیار اهمیت دارد. ارتش چین مشغول ساخت جزایر مصنوعی و پایگاههای نظامی در آبهای مورد مناقشه است و هواپیماهای چینی مدام در آسمان تایوان به پرواز درمیآیند. روسیه نیز نیروهای نظامیاش را به گرجستان، اوکراین، قزاقستان و بلاروس اعزام کرده و مانورهایی نظامی نیز در بلاروس صورت داده است. البته همانطورکه مطرح شد چین و روسیه تاریخچهای از رقابتها و اختلافات میان خود دارند. این اختلافات به خصوص در مناطقی نظیر آسیای مرکزی از جمله قزاقستان مشهود است. اما به نظر میرسد که در حال حاضر پوتین و شی دست به دست هم دادهاند تا در مقابل دشمن مشترک خود یعنی امریکا و متحدان اروپاییاش بایستند. روسیه و چین هر دو با تحریمهای کشورهای غربی مواجه هستند. بنابراین طبیعی است که پوتین و شی مشابهتهایی بین خود بیابند و تمایل داشته باشند به جای اختلافات روی این مشابهتها تاکید کنند.
ژائو لیجیان، سخنگوی وزارت امور خارجه چین، تقریبا یک هفته قبل از ورود مشعل المپیک به پکن، در حالی که چین با «بایکوت دیپلماتیک» بازیها توسط چندین کشور غربی روبهرو بود و روسیه نیز در بحبوحه مذاکرات پرتنش بر سر اوکراین بود، اعلام کرد: «هیچ سقفی برای اعتماد متقابل چین و روسیه، هیچ منطقه ممنوعهای در همکاری استراتژیک ما و هیچ محدودیتی برای دوستی دیرینه ما وجود ندارد.» پس از چنین مواضع حمایتگرانهای تصور اینکه پوتین آگاهانه بخواهد با اقدامات در خصوص اوکراین بر المپیک زمستانی چین سایه بیفکند، بسیار دشوار است. البته در سال ۲۰۰۸، یعنی آخرین باری که چین میزبان بازیهای المپیک بود، پوتین نیروهای خود را به گرجستان فرستاد. اما در آن زمان تحولات گرجستان بسیار ناگهانی و با حمله تفلیس به آبخازیا و اوستیا آغاز شد و پوتین به واسطه کمی زمان ناگزیر از واکنش نظامی بود. با این حال، این اتفاق مدتها قبل از اینکه شی به ریاستجمهوری چین برسد، رخ داد. اینبار چین از سازمان ملل متحد خواسته قطعنامه «آتشبس المپیک» را تصویب کند.
این قطعنامه تعهدی موقت برای خودداری از ورود به جنگ در یک هفته قبل از شروع بازیها تا یک هفته پس از پایان بازیهاست. اگر پوتین تصمیم بگیرد که میخواهد به اوکراین حمله کند، این بازه زمانی که تا بیستم مارس طول میکشد برایش بسیار طولانی خواهد بود. تا آن زمان، هوا گرمتر خواهد شد و زمین یخزده اوکراین به گل و لای تبدیل شده و تانکها و ادوات نظامی روسها نمیتوانند از این زمینها حرکت کنند. در عین حال، به نظر نمیرسد که ایالات متحده و اوکراین در مورد سطح تهدید حمله روسیه همنظر باشند. حتی برخی مقامات اوکراینی اعلام کردهاند که امریکا و اوکراین در این خصوص باهم اختلافات عمیقی دارند.
اینکه روسیه دست به چه اقدامی خواهد زد، سوالی است که فقط پوتین پاسخش را میداند. پوتین در حالی که روز چهارم فوریه در استادیوم آشیانه پرنده نشسته بود و با چشمان بسته با رژه ورزشکاران اوکراینی برخورد کرد، احتمالا به این فکر میکرد که نیروهایش را چند روز در انتظار نگه دارد. بالاخره این کمترین کاری است که او میتواند برای شی انجام دهد.
گزارش از آرمین منتظری
منابع:
CNN
CFR.ORG
Atlantic