
تا همین چند سال پیش دغدغه متولیان افزایش جمعیت، بی رغبتی زوجها برای فرزندآوری بود، اما حالا گزارش رسیده که در دو سال اخیر ۴۰ درصد از ازدواجها در همان سال اول به فرزند آوری میانجامد و این یعنی سیاستها جواب داده است؟
دیدارنیوزـمحمد بدیعی: هر چند که فرزندآوری یک پدیدۀ صرفا فردی و منوط به انتخاب شخصی زوجین است، اما کاهش فرزندآوری در سالهای اخیر به ویژه در دهه ۹۰ سبب شد تا متولیان احساس خطر کنند و راهی برای تشویق زوجین به فرزندآوری داشته باشند و برای اینکه راه حلی برای این معضل _ از نگاه آنها_ پیدا کنند فضا را به این سمت و سو بردند که فرزندآوری به مثابه یک پدیده اجتماعی است، زیرا از سوی یک سری عوامل متعدد و متنوع تحت تأثیر قرار میگیرد و همین بهانه کافی بود که هر روز از سوی یک مسوول مرتبط و غیر مرتبط از مزایای فرزندآوری صحبت شود و برخی هم پا را از صرف اظهار نظر فراتر گذاشتند و به زوجهایی که تصمیمی به فرزندآوری ندارند القاب ضد دینی و انسانی دادند و ...
نگارنده در این گزارش نه قصد حمایت از سیاستهای فرزندآوری دارد و نه به دنبال این است که با برشمردن عواملی مانند اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، روانشناختی، سیاسی که عوامل بازدارنده زوجین برای فرزندآوری است را دوباره به متولیان یادآوری کند، بلکه انتشار خبر فرزنددار شدن ۴۰ درصد از زوجهایی که در دو سال اخیر ازدواج کرده اند، بهانهای شد تا در این گزارش به این موضوع بپردازیم که آیا مشوقهای دولتی تاثیرگذار بوده یا این تصمیم مهر تائیدی بر غالب شدن پدیده تفکر شخصی افراد است.
بیشتر بخوانید: نگهداری حیوانات خانگی؛ خلاءهای قانونی، آزادیهای فردی و مناقشه اجتماعی
افزایش یا کاهش سن متوسط ازدواج موجب محدود شدن طول دوره باروری شده، حالا به این عوامل سن ازدواج (ازدواج در سن پایین یا بالا) درصد افراد هرگز ازدواج نکرده، میزان تجرد قطعی و همچنین تعداد زنان بیوه یا مطلقه را که تاثیر مستقیمی روی افزایش یا کاهش میزان باروری دارند را اضافه کنید، آن وقت به این نتیجه میرسید که کاهش فرزندآوری در دهه اخیر تنها به یک یا دو عامل مرتبط نبوده است؛ هر چند اینها مسایل و دلایل عینی است و در لایههای زیرین موضوعات دیگری وجود دارد که بی شک مسائل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بیش از سایر نکات قابل بررسی و تامل است.
افزایش سن ازدواج و تنوع در شکل و ساختار خانوار و کاهش باروری از پیامدهای گذار دوم جمعیتی است. در اغلب مناطق جهان سن ازدواج بهطور فزایندهای افزایش یافته است و در این رهگذر ایران نیز از این وضع بیبهره نبوده است.
گذار جوامع از مرحله سنتی به مرحله صنعتی و مدرن، منجر به تحولات شگرفی در زندگی اجتماعی بشر شد و سبک زندگی آنها را به شدت تغییر داده است و این یکی از عوامل مهم تغییر در شکل خانواده در ایران هم هست. با این حال به نظر متولیان امور در ایران این تغییر را تاب نیاورند را تقصیرها را گردن سیاست گذاریهای نادرست جمعیتی و تشویق به فرزندآوری کمتر دانستند و معتقدند این تغییرات در زندگیهای امروزی به چالشی بزرگ تبدیل شده است و تمایل نداشتن به فرزندآوری آنقدر زیاد شده که مانند یک بیماری مسری بین جوانان در حال شیوع است.
به گفته دبیر مرکز مطالعات راهبردی جمعیت در سال ۱۳۹۹ به نرخ رشد جمعیت ۰.۶ درصد سقوط کردیم و این کمترین مقدار نرخ رشد ثبت شده در تاریخ کشور و زنگ خطری است که به صدا درآمده و عوامل زیادی، چون اقتصادی، فرهنگی و کاهش فرزندآوری باعث آن شده است.
بیشتر بخوانید: پیک ششم از راه رسید؛ امیکرون روی قله
بر اساس گزارش شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز در سال ۱۳۹۸ نرخ زاد و ولد با ۱۴.۵ تولد به ازای هر هزار نفر جمعیت کشور به کمترین حد خود در ۵۰ سال گذشته رسید، در این گزارش آمده است که از سال ۱۳۸۰ تا سال ۱۳۹۴ در کشور، میزان موالید افزایش داشت، اما پس از سال ۱۳۹۴ به علت خالی شدن توان درونی جمعیت، تعداد تولدها با شیب تقریباً تندی شروع به کاهش کرد تا جایی که در ۶ ماهه اول سال ۱۳۹۸ نسبت به ۶ ماهه اول سال ۱۳۹۷ این تعداد با ۱۳ درصد کاهش مواجه شد و کاهش بیش از ۹۲ هزار تولد را به همراه داشت با تمام آمار و ارقام عنوان شده جمعیت امروز ایران در مرز ۸۳ میلیون نفر قرار دارد.
بیایید به گزارشهای تازه منتشر شده هم نگاهی بیندازیم در سال گذشته مجموع یک میلیون و ۱۱۴ هزار و ۱۲۸ تولد در کل کشور ثبت شد و در ۱۰۲ هزار و ۵۱۲ ولادت رخ داده، تاریخ ازدواج پدر و مادر یک سال و کمتر از یک سال بوده و طبق آمار از کل ولادتهای رخ داده در سال گذشته ۴۰ درصد ولادت فرزند اول بوده است.
سیاستهای کلی جمعیت جزو اسناد بالا دستی است که در واقع سیاست افزایش جمعیت را جایگزین سیاست تک فرزندی میکند؛ مسوولان تصمیم گیرنده در این زمینه بعد از مدتها چانه زنی و اعتراضهای مختلف از تریبونهای پر سر و صدا برای اینکه بتوانند حرف خود را به کرسی بنشانند دور هم نشستند و یک سری سیاستهایی را تبین و تدوین کردند و با هر ضرب و زوری مانند اعطای وام ۱۰ میلیون به ازای هر فرزند و استفاده از یک سری کلمات ارزشمند و محرک مانند تسهیل ازدواج و تحکیم خانواده، ترویج سبک زندگی ایرانی – اسلامی و توانمند سازی جوانان به اهداف از پیش تعیین شده خود برسند، اما سیاست گذاران نمیدانند که بحران جمعیت موضوعی است که نه تنها در کشور ما بلکه در سایر کشورها در قارههای مختلف هم به دغدغه تبدیل شده است و عوامل بازدارندهای مانند تامین امنیت غذایی، حفظ محیط زیست، بحران آب و آلودگی هوا و دهها دلیل دیگر با اعطای وام و تسهیل ازدواج و ترویج سبک زندگی حل نمیشود.
گروهی از کارشناسان باور دارند که افزایش جمعیت در شرایط کنونی کشور با توجه به تداوم خشکسالی وکاهش منابع آبهای زیرزمینی و رفتن به سمت کشت فراسرزمینی سیاست منطقی نیست و زمانی میتوان به افزایش جمعیت فکر کرد که همه شرایط برای زندگی مهیا باشد. با این حال حتی اگر بپذیریم که روند فعلی کاهش جمعیت در ایران روند خوبی نیست و جمعیت کشور نباید چنین روندی را تجربه کند، یک نکته بسیار مهم را باید مد نظر قرار داد: فرزندآوری تابع مستقیم امید به زندگی و آینده در میان مردم است. افقهای تیره اقتصادی و اجتماعی در یک دهه اخیر که به یک بحران خارق العاده در کشور بدل شده است، جایی برای امید به آینده باقینگذاشته است. این چیزی است که باید برای آن فکری کرد و کار هم با اعطای وام و سهام و شعار دادنهای شدید و غلیظ حل نخواهد شد.