«دیپلمات» عنوان برنامهای است از مجموعه رسانهای دیدار که به گفتگو با دیپلماتهای ایرانی اختصاص دارد. فیروز دولتآبادی، سفیر سابق ایران در ترکیه میهمان بیستمین برنامه دیپلمات بوده است.
دیدارنیوز ـ پرستو بهرامیراد: دیپلمات برنامهای است از مجموعه رسانهای دیدار که در گفتگو با دیپلماتهای ایرانی به زوایای مختلف کار و زندگی آنها میپردازد. بیستمین برنامه دیپلمات در استودیو دیدار ضبط شده است.
فیروز دولتآبادی، سفیر سابق ایران در ترکیه و معاون وزیر بازرگانی در دوران جنگ و کابینه هاشمی رفسنجانی بوده است. او سمتهای مختلفی در وزارت امور خارجه و شورای امنیت ملی داشته است. دولتآبادی سمت مشاور دبیر شورای امنیت ملی و مدیر کل سیاست خارجی وزارتخارجه را در کارنامه خود ثبت کرده است.
«دیپلمات» برای کاوش عمیقتر در ذهنیت و زندگی فیروز دولتآبادی و یافتن راهی به دنیای این بازیگر میدان دیپلماسی به گفتگو با او پرداخته است.
در ادامه مصاحبه با فیروز دولتآبادی را بخوانید و ببینید:
دیپلمات بودن در نظام جمهوری اسلامی ایران چگونه است؟
دیپلماتهای ایرانی و خارجی از دو جهت تفاوت دارند: از جهت ظاهری، مشروب نخوردن، دست ندادن با خانم ها، کراوات نزدن و به لحاظ محتوایی از لحاظ کمتر مصاحبه کردن و ملاقات محدود با مقامات، متمایز هستند. وظایف دیپلمات، حقوقی، تشریفاتی و دیپلماتیک است. این وظایف در سیاست ما کمرنگتر دیده میشود.
سختی کار شما کجا است؟
بخش زیادی از موضوعات سیاست خارجی که به ایران برمی گردد، تحت تاثیر امنیت بین الملل و امنیت منطقهای است. ما تنها کشوری هستیم که عضو هیچ پیمان منطقهای امنیتی، نظامی و سیاسی نبودیم. یکی از مشکلات ما این است که نمیتوانیم از ظرفیت این پیمانها استفاده کنیم. کشوری که عضو هیچ پیمان امنیتی نیست و بی طرف هم نیست با یک چالش بزرگ مواجه است. بزرگترین چالش استراتژیک جهان، اختلاف جمهوری اسلامی ایران و آمریکا است. مقوله دیگر این است که وقتی با یک کشور وارد مذاکره میشویم نمیتوانیم از موضع کشورمان با طرف مقابل صحبت کنیم. مثلاً میخواهیم یک پیمان اقتصادی ببندیم یا در یک فعالیت اقتصادی شرکت کنیم در این شرایط نمیتوانیم از قول وزارت نفت صحبت کنیم؛ زیرا ممکن است وزیر نفت با آن مخالفت کند. یکی از سختیهای کار یک دیپلمات این است که از نزدیک میبیند که چقدر میتوان برای یک کشور کار کرد؛ ولی به دلیل محدودیتها نمیتواند وارد فاز مناسب شود و نتیجه اینکه دستش بسته میماند. خیلی غم انگیز است که به واسطه دو تا جنگ روابط ما با همسایه هایمان توسعه پیدا نکرده است. ما هنوز با پاکستان ارتباط نداریم و با آذربایجان، ارمنستان و گرجستان روابط تجاری کمرنگی داریم. این موارد نکات حائز اهمیتی است.
بهترین و بدترین خاطره شما در طول زندگی دیپلماتیکتان چه بوده است؟
تفکیک و آنالیز خاطرات برای من سخت است؛ اما چند خاطره را میتوانم ذکر کنم. یکی از بهترین خاطراتم این بود که انگلیسیها به دریای خزر آمدند و با حیدر علی اف قرار گذاشتند که از دریای خزر نفت استخراج کنند. آن موقع نیک براون، سفیر حاضر در ایران بود؛ گفتند ما میخواهیم این کار را کنیم. من گفتم صلاح نیست، زیرا این در حوزه ۲۰ درصدی ایران است. نیک براون گفت جمهوری آذربایجان این تصمیم را گرفته و قرارداد بسته است و قصد ما اطلاع به شما بود. در هنگام نصب سکو هشدار دادیم که این سکوها در آبهای ایران بنا شده است. چندین تذکر کتبی هم ارسال کردیم تا اینکه آذربایجان درخواست فرصت برای خروج از منطقه کرد. به این ترتیب اعتماد به جمهوری آذربایجان در دریای خزر از بین رفت. بدترین خاطره مربوط به سفر اردوغان به ایران برای امضای سه سند ترکسل و امنیتی بود که من برای آماده سازی این سندها زحمت زیادی کشیده بودم. قرار بود آقای اردوغان به دیدار مقام معظم رهبری بروند و من به ایشان گفته بودم موافقت رهبری را گرفتم؛ ولی وقتی رسیدیم رهبری به مشهد رفته بودند. آنها گفتند مشکلی نیست و ما به مشهد میرویم؛ ولی به هر حال وزرای مربوطه حاضر به امضای هیچکدام از قراردادها نشدند و شرایط و وضعیت بدی پیش آمد. تحلیل این اتفاقات برای من ناخوشایند است، زیرا فرصتهایی بوده که از دست رفته است و ما نتوانستیم روابط خود را با همسایگانمان بهبود دهیم. هر چه روابط ما با همسایگان بهبود پیدا کند شرایط سیاسی ما هم بهتر خواهد شد.
روابط ایران و ترکیه بعد از انقلاب به چه صورتی تغییر کرده است و ما در این روابط چه اهدافی را دنبال میکنیم؟
روابط ایران و ترکیه را نمیتوان به سادگی تحلیل کرد. روابط ما قبل از انقلاب به لحاظ سیاسی مستحکم و به لحاظ اقتصادی تحت کنترل غرب بوده است. از ابتدا این هدف توسط غربیها دنبال میشد که روابط ایران و ترکیه عمیق نشود. مشارکت در طرحهای بزرگ گازی، نفتی و برقی موجب پیوند مستحکم دو کشور میشود؛ بنابراین یک اصل اساسی که از ابتدا از جانب کشورهای غربی دنبال میشد؛ شکننده ساختن این روابط بود.
اگر این ارتباط قوی شود ژئوپولیتیک منطقه بهم میخورد و این خواسته غرب نیست؟
این یک اصل در همه جای دنیا است. مردم در هیچ جای دنیا از آمریکا خوششان نمیآید؛ علتش هم زورگویی آمریکا در عرصه جهانی است. ترکها هم از این اصل مستثنی نیستند. عثمانی در ترکیه به مدت هفت قرن قدرت را در اختیار داشته است. پس ترکیه هم دنبال مواضع قوی در سطح جهان است.
ما اختلافهایی هم با ترکیه داریم علت این اختلاف با جمهوری آذربایجان و ترکیه چیست؟
ما با هم اختلافی نداریم، اختلافاتی که دیگران میگویند اصلاً واقعی نیست. ما بالانس روابطمان را با جمهوری آذربایجان باید حفظ کنیم. سیاست ما با ترکها تحت تاثیر یکسری القائات است.
اردوغان روابط نزدیکی با اسرائیل و آمریکا دارد؛ ولی ما روابط مساعدی با این دو کشور نداریم. پس ما چگونه میتوانیم با ترکیه روابط خوبی داشته باشیم؟
روسیه، هند، آلمان، چین و عربستان هیچکدام در حال جنگ با این دو کشور نیستند؛ پیوندهایشان استراتژیک است. میخواهند از ظرفیت این کشورها در فضای اروپا استفاده کند. اردوغان وقتی به شرایط پیچیده و دشوار برخورد میکند، سعی میکند از ظرفیتها استفاده کند. ترکها و عربها هم از اسراییلیها متنفرند؛ ولی مصلحت سیاسی باعث ایجاد این روابط شده است. سیاست خارجی ما تحت تاثیر تحرکات احساسی زیادی قرار میگیرد و پشت این تحرکات هم خبرسازی اسرائیل و جریانات سی آی ِای و موساد است.
گفته میشود سیاست خارجی ما در منطقه نامتعارف است. به نظر شما سیاست خارجی ایران در منطقه واقعاً نامتعارف است؟
ما از دوره آقای احمدینژاد اصلاً سیاست خارجی و سیاست منطقهای نداریم. سیاست خارجی اولین دژ نظری دفاع از امنیت ملی و تامین منافع ملی است. این اصلیترین وظیفه سیاست خارجی است. اگر نظامیان ما با داعش در منطقهای درگیر شدند و آنها را شکست دادند یا در لبنان کمکهایی کردند که اسرائیل را از تمام مناطق بیرون کردند؛ این ژئوپولیتیکی است که نظامیان ما ایجاد کردند، ولی وزرای ما میترسیدند حتی در این مناطق پا بگذارند. از این موقعیت ژئوپولتیک که نظامیان ما ایجاد کردند سیاست خارجی باید استفاده کند، ولی ما این سیاست خارجی را نداریم.
ما در یک برهه در توافق با غرب ۵+۱ بودیم و حضور نظامی در منطقه هم داشتیم این مخل روابط ما با غرب نبود؟
این حضور نظامی منبع قدرت ما بود و دست ما را قوی میکرد. سیاست خارجی یک امر سهل و ممتنع است. در ظاهر ساده به نظر میآید، در صورتی که در حقیقت بسیار سخت و پیچیده است. باهوشترین آدمها باید در سیاست خارجی باشند. دولتها باید تئوری داشته باشند، در حالی که دولت هیچ تئوری ندارد و این تئوری نداشتن مشکل ایجاد میکند. اگر به ناسا بروید، میبیند بسیاری از آنها بومی نیستند، چون ناسا با ریاضیات سر و کار دارد. اما در حوزه سیاست شرایط متفاوت است. آمریکا افراد بومی و باهوش را در سیاست میگذارد.
با روی کار آمدن دولت جدید روی اقتصاد بین الملل مانور میدهند، ما چقدر بستر داریم که راجع به اقتصاد بین الملل صحبت کنیم؟
کار وزارت خارجه توسعه اقتصادی کشور نیست؛ وزارت خارجه بستری برای توسعه روابط اقتصادی با کشورها فراهم میکند، ولی نمیتواند کارگزار اقتصاد کشور باشد. در وزارت خارجه این ظرفیت وجود ندارد. وزارت خارجه تنها میتواند منتقل کننده فرصتها باشد. در وزارت خارجه باید شخصی باشد که اقتصاد ایران را بداند و بفهمد. ولی این وظیفه یک دیپلمات نیست. من، چون هفت سال معاون وزیر بازرگانی بودم و در جریان ارز و تجارت خارجی و مسائل اقتصادی بودم، این اتفاق فرصت شناخت از اقتصاد ایران را به من داده است. این اتفاق دلیل نمیشود تعداد زیادی از افراد مشابه من و آشنا با اقتصاد در وزارت خارجه باشند.
آیا تحریمها نقشی در اقتصاد کشور نداشته است؟
اگر کسی بگوید تحریمها بی تاثیر بوده قطعاً عقلش زایل شده است. اما تحریمها کمتر از مدیریت کشور اثرگذار بوده است. بزرگترین فرصت تاریخی همه جانبه ایران در دوره احمدی نژاد از بین رفت. به لحاظ بین المللی تحریم علیه یک کشور منفی است؛ اما مدیریت کشور بسیار اثرگذارتر از تحریم است.
آیا این دولت میتواند به توافق برسد؟
به توافق رسیدن یک بحث مجزا است. توافق یعنی راجع به تمام مسائل راه حل ارائه دهیم. زور در بسیاری از موارد منطق را بیرون میکند؛ اما ما در مذاکره این فرصت را داریم که منطق خودمان را بیان کنیم. مذاکره منطق سیاسی، تجاری و حقوقی دارد. کسی که مذاکره میکند باید با تمام این منطقها آشنایی داشته باشد.
چشم انداز روابط دیپلماتیک ایران در آینده با روی کار آمدن دولت جدید را چگونه میبینید؟
این دولت حسن نیت دارد و به دنبال توسعه روابط است. اما هر کاری زیربنایش، علم نباشد با شکست مواجه میشود. علم باید در خدمت کار باشد. مشکل دولت فعلی این است که علمِ حکومت داری را بلد نیست و برای هیچ چیزی نقشه مشخص ندارد. برای خدمت کردن، توسعه روابط و بهبود مشکلات دارای اشتیاق است، اما علمی ندارد. در نتیجه من در این دولت هیچ نور رستگاری برای کشور نمیبینم.