دیدارنیوز - محمدنبی حبیبی، در نشست دبیران حزب موتلفه با اشاره به برگزاری کنگره حزب اعتماد ملی و نتایج انتخاب شورای مرکزی این حزب و پذیرش وزارت کشور در این باره گفت: «نفر اول شورای مرکزی این حزب که انتخاب شده است آقای مهدی کروبی و نفر چهارم پسر اوست. این پدر و پسر در فتنه 88 آنچه حیثیت انقلابی و اسلامی داشتند، رها کردند و به عنوان یکی از دو سر فتنه ظاهر شدند. بنا بر نظر هر قاضی و حقوقدانی آنها مرتکب جرم شدهاند، آنها محارب هستند. اخیرا هم کروبی با نامهپراکنی اخیر خود هر آنچه در قانون اساسی به عنوان محکمات انقلابی در مورد ولایت فقیه و جایگاه آن دارد، حمله کرده است. لذا نفر اول منتخب کنگره اعتماد ملی اصلا به اساسنامه و مرامنامه حزب بیاعتقاد است.»
اعتماد ملی این روزها به یکی ازاحزاب تاثیرگذار کشور تبدیل شده است. برهمین اساس الیاس حضرتی از اعضای این حزب درخواستی از حزب موتلفه داشته و میگوید دبیر کل این حزب اگر از امام تأسی نمیکند از مرحوم عسگر اولادی تأسی کند. مشروح گفت و گو با الیاس حضرتی را در زیر میخوانید:
اخیرا دبیرکل یکی از احزاب اصولگرا اظهارات تندی علیه حجتالاسلام مهدی کروبی و حزب اعتماد ملی داشتهاند. به نظر شما دلیل هجمههای اخیر نسبت به آقای کروبی و حزب اعتماد ملی چیست؟ حزب اعتماد ملی یکی از احزاب تاثیرگذار کشور است. این حزب از نظر کادر یکی از احزاب گسترده و فعال در سطح کشور است و به نوعی میتوان اعتماد ملی را ستون فقرات فعالان سیاسی اصلاحطلب به ویژه در استانهای مختلف معرفی کرد. حزب اعتماد ملی همواره در برهههای مختلف مواضع اعتدالی و اصولی داشته و هیچگاه نمیتوان اعتماد ملی را حزبی تندرو نامید. این حزب همواره با وجود فراز و نشیبهای فراوانی که در گذر زمان تجربه کرده، خط مشی اصلاحطلب معتدل را رعایت کرده و هیچگاه افراطی عمل نکرده است. همین مهم سبب شده تا برخی به این حزب حسادت کنند البته که تحرکات به حسادت ختم نشده و گهگاه منجر به رقابت منفی شده است. یکی از برچسبهایی که همواره به احزاب اصلاحطلب زده شده برخوردهای افراطی و تندروی در بزنگاههای مختلف بوده است اما از آنجا که همچین بهانهای برای حزب اعتماد ملی وجود ندارد، تلاش دارند به بهانههای دیگر در مسیر حرکت اعتماد ملی سنگ اندازی کنند.
هدف مخالفان از سنگاندازی در مسیر اعتماد ملی چیست؟ این افراد متصور هستند اگر در مسیر اعتماد ملی سنگاندازی کنند، خودشان را مطرح میکنند. این مصیبت در داخل حزب نیز وجود داشت که به لطف خدا با کنگره باشکوه اخیر این بحران را پشت سر گذاشتیم. من میدانستم مشکلات داخلی ما با تحریک جریانات خارج از حزب درحال وقوع است. استراتژی جریانات خارج از حزب اقدامات تخریبی بود که در نهایت منجر به انحلال حزب شود. هدف غایی مخالفان اعتماد ملی انحلال حزب بود که خدارا شکر توانستیم این بحران را برطرف کنیم.
انحلال اعتماد ملی چه آوردهای برای مخالفان دارد؟ قصد این جریانات آن است که یک رقیب قوی و جدی در میدان نباشد. از امروز تا انتخابات سال آتی مجلس نزدیک به یک سال زمان باقی مانده است. هرچند انتخابات مجلس در زمستان برگزار میشود اما پاییز سال آینده فضای سیاسی کشور رنگ و بوی انتخاباتی به خود گرفته و تحرکات آغاز شده است. مخالفان از امروز مقدمات تخریب رقبا در انتخابات را آغاز کردهاند و من از این اتفاق بسیار متاسفم. اکنون 40 سال از انقلاب گذشته است اما متاسفانه شاخصه حسادت برای مرزبندیها همچنان نقش پررنگی دارد. واقعیت آن است احزابی که توان رقابت ندارند این روزها مشغول تخریب هستند. تجربه ثابت کرده است این احزاب حتی اگر به تنهایی در میدان انتخابات باشند، بازهم مردم به آنها رای نخواهند داد. نگاهی به نتیجه انتخابات مجلسهای اول، دوم، سوم، چهارم، پنجم، ششم و حتی هفتم که رقیبی نداشتند، نشان میدهد افرادی که امروز مشغول تخریب اعتماد ملی هستند، مردم هیچگاه به آنها اعتماد نکردهاند زیرا آنهارا قبول ندارند. به همین دلیل این احزاب برای آنکه شدت حسادت خود را بروز دهند از هیچ تهمت، افترا و تکفیری دریغ نمیکنند. نکته جالب درخواست این افراد از وزارت کشور برای انحلال حزب اعتماد ملی است. در کشوری که فرهنگ تحزب صفر است، چرا دبیرکل یک حزب باید درخواست انحلال یک حزب را داشته باشد؟ این درخواست از عجایب روزگار است. این حزب به جای دعوت به رقابت برای تقویت خود به دنبال پاک کردن صورت مساله است.
چرا این افراد به جای تن دادن به رقابت حزبی، روش حذفی را در قبال احزاب رقیب و چهرههای موثر انقلابی انتخاب کردهاند؟ من فکر میکنم بخشی از این اظهارات به دلیل تنگنظریهای وحشتناکی است که همیشه بعد از انقلاب داشتیم و با این تنگنظریها مرتب از قطار انقلاب افراد را پیاده کردیم. در حالی که میتوانستیم پیاده نکنیم. در اینکه طرفین ماجرا اشکالاتی دارند شکی نیست. نحوه برخورد ما با این اشکالات همیشه تخریبی بوده است و به سمت تخریب و تکفیر رفتهایم. در حالی که در این کشور دادگاه، قاضی و دادستان است و مراحل مختلف دادرسی وجود دارد. هر کس میتواند شکایت کند و از طریق دادگاه شکایت خود را پیگیری کند. اگر کسی واقعا حکمش تکفیر و اعدام و زندان و شلاق است اجرایی میشود و همه برای این کار آمادگی دارند.
جالب است که خود افراد، کسانی که متهم به این امورات هستند درخواست دادگاه کردهاند و گفتهاند حاضریم دادگاه تشکیل شود ولی اینکه اشخاص به خودشان اجازه میدهند و حکم صادر میکنند جزو مصیبتهایی است که همیشه در این کشور داشتهایم.
یک روز به خاطر FATF نمایندگان را تهدید و تکفیر میکنند، یک روز به خاطر تصویب لایحه مقابله با تامین مالی مبارزه با تروریسم رییس مجلس را تکفیر و تهدید میکنند و یک روز هم به دلیل حسادت و ناتوانی در رقابت یک حزب و دبیرکل آن را تکفیر و تهدید میکنند. من فکر میکنم مردم دیگر به این مسائل توجهی ندارند و جای تاسف است. عوض اینکه تمام توجه ما به تکفیریهای خارج از کشور باشد که هر لحظه در معرض تهاجم هستیم و از شرق و غرب مورد تهدید قرار میگیریم، مرتب در جهت تخریب یکدیگر گام برمیداریم. اگر کودک هم بودیم دوران کودکی به سر رسیده و الان دوران بلوغ است و حتی از بلوغ هم گذشته است. دوران 40 سالگی انقلاب است که یعنی کامل شدن عقل و منطق و قانونگرایی. من فکر میکنم این دوستان ما عصبانی هستند، از چه عصبانی هستند را نمیدانم ولی فکر میکنم چون توان رقابت نمیبینند مرتب سنگاندازی میکنند تا مطرح شوند و در انتخابات بتوانند یک نفر را وارد مجلس کنند.
آیا تفاوت مشی مدیریت جدید موتلفه در قیاس با افراد قدیمیتر حزب مانند مرحوم عسگراولادی تاثیری در محبوبیت موتلفه در میان مردم داشته است یا خیر؟
اگر به انتخاباتی که کاندیداهای موتلفه جدید حضور داشتند نگاه کنیم، شاهد خواهیم بود تمام افراد و حتی دبیرکلشان و هر کس را که در لیست اصولگرایان قرار دادند، رای نیاوردند اما کسانی که کمی معتدلتر و خوشفکرتر بودند رای آوردند. البته از این بابت متاسفم چون مجموعه این دوستان را افراد ریشهدار و زحمتکشی میدانم و امیدوارم که الگویشان آقای عسگراولادی باشد. ایشان شخصیتی بود که ریشههای انقلابی و اسلامیاش فوقالعاده قوی بود و حتی در جلسات هیاتمنصفه هم؛ جلسه شور و مشورت 10، 12 نفره؛ نه خودش حاضر بود غیبت کسی را بکند نه حاضر بود تهمت کسی را بشنود و بسیار شرعی و اسلامی اداره میکرد. جناب آقای حبیبی، دوست عزیز ما که همیشه برای او احترام قائل هستم اگر به امام تأسی نمیکنند لااقل به آقای عسگراولادی وفادار بمانند چرا که رمز ماندگاری ما در این است که همدیگر را دوست داشتهباشیم و تحمل کنیم، در کنار هم باشیم و دست به دست هم دهیم تا با دشمنان نظام و براندازان مقابله کنیم، نه چنگ به صورت یکدیگر بیندازیم. در گذشته زیاد از این چنگها به صورت هم انداختهایم که جز خسارت و بیاعتمادی چیزی حاصل نشده است.
حزب اعتماد ملی واکنش رسمی خواهد داشت؟
روابط عمومی یا سخنگو یا برخی اعضای اعتماد ملی شاید پاسخ دهند اما خیلی علاقهمند نیستیم که با این موضوعات، وقت و انرژی حزب را بگیریم.