دیدارنیوز - روزنامهی فرهیختگان در هفتهی نخست مهرماه در گزارشی با عنوان «جریانشناسی گرانترین مدارس تهران»، مدعی شده بود که رییس دولت اصلاحات صاحب یکی از گرانترین مدارس تهران است. ادعایی که با تکذیب و واکنشهایی از سوی موسس این مدرسه و دیگران روبرو شد.
از سوی دیگر کریمی قدوسی، نمایندهی مشهد در مجلس، با اظهار اتهامی مدعی گفتوگویی میان خاتمی و ملک عبدالله شد. این اتهامات با شکایت خاتمی از کریمی قدوسی مواجه شد. البته مشخص نیست این شکایت هم به سرنوشت شکایت رییس دولت اصلاحات از سردار نقدی و حسین شریعتمداری دچار خواهد شد یا خیر.
اما این تخریبها با چه اهدافی صورت میگیرد و چه تاثیراتی دارد؟ پاسخهای محسن ماندگاری به این سوالات را در ادامه بخوانید:
ماندگاری، دربارهی تخریبهای اخیر علیه سید محمد خاتمی، به خبرنگار انصاف نیوز گفت: تخریبهای اخیر آقای خاتمی را سازمان یافتهی جناحی نمیدانم. فکر میکنم این اقدامات و اظهارات کارهایی فردی و یا حداکثر، نتیجهی تصمیمات بخشی از جریان اصولگرا است که مرتکب این اشتباه میشود؛ لزوما نمیتوان آن را به کل جریان اصولگرا تعمیم داد. چون فرض را بر این میگذاریم که در این جریان هنوز مختصر عقلی وجود دارد که بدانند این تخریبها در شرایط فعلی تا چه اندازه برای مملکت مضر و خطرآفرین است.
وی دربارهی تاثیر این دست از اقدامات، گفت: عقل سلیم حکم میکند که در تهدید و فشار خارجی، وحدت ملی در دستور کار قرار گیرد و همگرایی بیشتری میان سیاستمداران، نیروهای فعال سیاسی در جامعه و مدیران و مسوولان بوجود بیاید. اگر کسی به این وحدت آسیب بزند و بخواهد همگرایی را به واگرایی تبدیل کند و اختلافات میان نیروهای سیاسی را زیاد کند، طبیعتا از دوحال خارج نیست؛ یا باید بگذاریم به حساب جهل و حماقت این افراد و یا باید به خیانت و مزدوری آنها برای یک دولت خارجی فکر کنیم.
ماندگاری افزود: البته قابل انکار نیست که جهل و حماقت در بخشی از جریان اصولگرا شایع است، اما دربارهی این موضوع، خصوصا اتهاماتی که آقای کریمی قدوسی مطرح کرده است، شک نکنید که این افراد اگر خودشان هم به سرویسهای خارجی وابسته نباشند، قطعا آنها که این افراد را هدایت میکنند، ارتباطاتی با سرویسهای خارجی دارند.
وی ادامه داد: در غیر اینصورت هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد در فضایی که نیاز به وحدت و حفظ سرمایههای اجتماعی و چهرههایی جود دارد که در مواقع خطر میتوانند نقشی تعیین کننده در کمک به کشور داشته باشند، چنین تخریبهایی صورت گیرد. افرادی که میتوانند در بزنگاهها بخشهایی از کشور و جامعه را برای مقابله با تهدید خارجی با حاکمیت و نظام همراه کنند. خیلی دور از ذهن نیست آنهایی که اینچنین بیشرمانه، به این چهرههای مقبول برچسب و تهمت میزنند و دربارهشان اخبار دروغ جعل میکنند، برای یک سرویس خارجی کار کنند.
این روزنامهنگار در ادامه گفت: شاید دهها سال طول بکشد تا مشخص شود که چه کسانی در ایران برای سرویسهای خارجی کار میکردند. کسانیکه وظیفه و ماموریتشان همین تفرقهافکنیها میان مردم و مسوولان و مهمتر از همه، بدنام کردن چهرههای ملی بوده است.
وی افزود: در گذشته هم چنین مسایلی در کشور ما بوده است. چه در تاریخ متاخر، مثل دولت مصدق و چه در ادوار دیگری مثل صفویه و ساسانی و … تاریخ را که مطالعه کنید، میبینید زمانیکه چهرههای لایق و افراد خوشنام در جامعه با برچسبها و تهمتها بدنام شده و از صحنه حذف شوند، راه مداخلات خارجی بسیار آسانتر باز میشود.
وی در پاسخ به این سوال که «آیا این تلاشها در راستای تخریبها به نتیجهی دلخواه مرتکبان آن میرسد؟»، گفت: تهمت اخیری که آقای کریمی قدوسی مطرح کردهاند، که شما هم اشاره کردید، بسیار نخنما است. به این معنی که بارها آنقدر تکرار شده و آنقدر تکذیب شده که دیگر نکتهی قابل توجه و تازهای در آن وجود ندارد.
او تاکید کرد: این تهمتها و چیزهایی شبیه به این بارها در روزنامهی کیهان هم دربارهی آقای خاتمی مطرح شده است؛ هیچ مستنداتی هم برای آن ارائه نشده است، از این جهت چیز تازهای نیست. منتها کسانیکه پنجه به صورت چهرههای ملی میکشند –تفاوتی هم نمیکند آن چهرهها اصلاح طلب باشند یا اصولگرا- طبیعتا این بدنام کردنها و پنجه کشیدنها تاثیر خود را میگذارد. شاید عقلای جامعه به این تهمتها و رفتارهای سخیف برخی از نمایندهها و اشخاص بخندند ولی چه بسا در بخشی از عوام تاثیر خودش را خواهد گذاشت. کمااینکه در صدر اسلام هم داشتهایم؛ حتی در مورد حضرت علی (ع) هم –بلاتشبیه- چنین مسایلی بوده و تاثیر هم میگذاشته. هرچه در جامعه آگاهی عمومی کمتر باشد، تاثیر اینگونه پروپاگانداهای سیاسی و رفتارهای غیراخلاقی بیشتر خواهد بود.
ماندگاری در ادامه گفت: بحث دیگری که در این بخش میتوان مطرح کرد، بحث بیاخلاقی است که صورت میگیرد. این موضوع مبتلابه جامعهی سیاسی ما و البته بخشی از جناح اصولگرا است. همانطور که در ابتدای صحبتهایم اشاره کردم نمیتوان به تمامی این جریان تعمیم داد. اما طیف خاصی در جریان اصولگرا وجود دارند که اساسا قائل به رعایت اخلاق سیاسی نیستند. ممکن است جای مهر هم در پیشانی داشته باشند اما به هیچ چارچوب اخلاقی پایبند نیستند. حاضرند برای از میدان بدر کردن رقیب به هرکاری دست بزنند.
وی در پاسخ به اینکه «اگر آقای خاتمی چهرهای بیتاثیر است، دلیل این تلاشها چیست؟»، گفت: همانطور که گفتم بستگی دارد که این اقدامات را بهحساب جهل و حماقتشان بگذاریم یا به حساب ماموریتشان؛ اگر این اقدامات را از سر جهل و حماقتشان بدانیم، آنها دوست دارند دایرهی نیروهای خودی را در داخل نظام آنقدر تنگ و محدود کنند که هرکسی با هر تفکری که اندک زاویهای با آنها دارد را از این دایره بیرون بیاندازند. اگر هم به حساب مزدوری و خیانتشان بگذاریم -البته باید دید که کدام از این دو مورد است- اما اگر که واقعا ماموریتی برای این کار دارند، هدفشان این است که جامعه و یا نظام سیاسی حاکم را از وجود چهرههای لایق، افراد خوشنام و سیاستمدارانی که در بزنگاهها، در برابر تهدیدهای خارجی توان ایجاد یک وحدت ملی دارند را از صحنه خارج کنند.
وی افزود: زمانیکه عرصه کم تعداد شد، افراد موثر سیاسی انگشتشمار شدند و همان انگشتشمارها هم بعضا افرادی لایق نبودند، در آن زمان است که هر تصمیمی برای زمین زدن و سقوط این نظام، برای فشار یا حملهی خارجی و همچنین برای از بین بردن همهی امیدها و آرزوهای مردم به کشورشان آسانتر به نتیجه میرسد.
او در ادامه با اشاره به کشورهای توسعه یافته، گفت: این موضوع را با کشورهای توسعه یافته مقایسه کنید؛ ما ادعای اخلاق، اسلام و حکومت علوی داریم، ولی میبینیم که حتی در آمریکا هم رییس جمهورهای زندهشان مینشینند کنار یکدیگر، برای هم احترام قائلند و در عین رقابتهای حزبی و جناحی، به روشهای غیراخلاقی برای حذف یکدیگر متوسل نمیشوند. در کشور ما بسیاری از دوستانمان، از حضرت علی سخن میگویند ولی در سیاستورزی الگویشان معاویه است. دقیقا از روشهای اموی استفاده میکنند.
وی در پاسخ به اینکه راهکار چیست، گفت: فکر میکنم یکی از مشکلاتی که در بحث این شکل از بیاخلاقیها با آن مواجهیم این است که دستگاه نظارتی در برخورد با آن یا نقش خود را بدرستی ایفا نمیکند، یا اینکه بالاخره سوال برانگیز است که دچار نگاه سیاسی و حزبی میشود. اگر یکبار با افرادی که چنین افتراهایی میزنند برخورد شده بود و از آنها سند و مدرک خواسته بودند، دیگر این اتفاقات تکرار نمیشد.
ماندگاری اضافه کرد: منتها برخی افراد آزادند که هر تهمتی را به برخی چهرههای ملی یا حتی چهرههای معمولی و سیاستمداران داخلی بزنند و برخوردی هم با آنها صورت نمیگیرد. طبیعی است که اینها جریتر میشوند و در آینده هم احتمال تکرار این اتفاق زیاد است. اگر دستگاه نظارتی نقش خود را درست ایفا میکرد و آنها میدانستند که برای هر ادعایی لازم است سند ارائه کنند، به چنین روشهای تخریبی دست نمیزدند.
وی در پاسخ به اینکه «آیا پاسخ به این ابهامات و تهمتها را ضروری میداند یا خیر»، گفت: سیاستمدارانی که قربانی این بیاخلاقیها میشوند به چند روش میتوانند ابهامزدایی کنند.
نخست اینکه بیایند توضیح دهند. اما مشکلی که در این روش وجود دارد این است که خیلی از اوقات آنقدر این اتهامات و بیاخلاقیها در سطوح مبتذلی رخ میدهد که پاسخ دادن یا رائهی توضیح دربارهی آن اتهام، خودش میتواند کار را سخت و ابهام را بیشتر کند. اما وقتی در سطوح بالاتر اتهاماتی مطرح میشود، مثلا اگر روزنامهی کیهان میآید تهمتی آشکار به یک چهرهی سیاسی میزند، تنها راهی که باقی میماند این است که آن چهرهها به مراجع قضایی مراجعه کنند. البته به این شرط که امیدوار باشند مراجع مسوول مساله را پیگیری میکنند.
او در پایان اضافه کرد: اما اگر این افراد امیدواری چندانی به پیگیری این مراجع نداشته باشند، عملا راه مقابله با این بیاخلاقیها بسته میشود و آن اتفاقی میافتد که در حال حاضر در جامعه شاهدش هستیم. یعنی با جامعهای سراسر بیاخلاق مواجه میشویم. جامعهای که مردمش اصول اولیهی اخلاقی که در جوامع مدنی و توسعه یافته بطور طبیعی رعایت میشود را رعایت نمیکنند.
چرا رعایت نمیکنند؟ زمانیکه یک نمایندهی مجلس، یک مدیر ارشد و یا یک مسوول براحتی اصول اخلاقی را زیرپا بگذارد، و مهمتر از همه حفظ نظام را معادل هدف وسیله را توجیه نمیکند، بداند، آن موقع دیگر نمیتوان از تودهی مردم انتظار اخلاقی رفتار کردن داشت. نگاه مردم به همین مسوولان و سیاستمداران است.