
هفته گذشته وزیر آموزش و پرورش در اظهار نظری به سراغ تمرکزگرایی در این وزارتخانه رفت و به لزوم تغییر در این زمینه تاکید کرد. بطحایی تمرکزگرایی را مهمترین مانع تحول در حوزه تصمیمگیری در آموزش و پرورش دانست و گفت: «نوآوری و خلاقیت در مدارس باید به شکل مطلوبی رشد کند و این اتفاق با مدرسهمحوری رخ خواهد داد».
دیدارنیوز – سمیه قرنی - چند وقتی میشود که وزیر آموزش و پرورش به برخی از مسائل حاکم بر این وزارتخانه انتقاداتی را مطرح میکند. البته رویه انتقاد مسئولین از برخی مشکلات و بحرانها در حیطه مدیریتی خود، مختص وزیر آموزش و پرورش نیست و بسیاری از مسئولین کشور نیز جزو منتقدین وضع موجود قرار میگیرند و این هم از نکات جالب این روزهای کشور است که مسئولین هم به صف منتقدین پیوستهاند.
هفته گذشته هم وزیر آموزش و پرورش در اظهارنظری به سراغ تمرکزگرایی در این وزارتخانه رفت و به لزوم تغییر در این زمینه تاکید کرد. بطحایی، تمرکزگرایی را مهمترین مانع تحول در حوزه تصمیمگیری در آموزش و پرورش دانست و گفت: «نوآوری و خلاقیت در مدارس باید به شکل مطلوبی رشد کند و این اتفاق با مدرسهمحوری رخ خواهد داد».
بطحایی به یک میلیون و ۷۰۰ هزار فرهنگی فعال در آموزش و پرورش اشاره کرد و گفت: «با وجود این تعداد فعال، تمرکزگرایی شدید، فرصت خلاقیت را از این نیروها گرفته است، بنابراین برای ایجاد تحول در مدیریت باید در گام اول برنامههایی را اجرا کنیم که تصمیمگیری و تصمیمسازی آن از بدنه آموزش و پرورش شروع شده است».
او ادامه داد: «در آموزش و پرورش ما با مخاطب انسانی روبرو هستیم. ۸۰۰ قانون در شورای عالی آموزش و پرورش تصویب و به مدارس ابلاغ شده است، گویی این تعداد فرهنگی توان تصمیمگیری ندارد و باید دست آنها را گرفت و در مسیر پیچیده تعلیم و تربیت حرکت کنیم».
بطحایی گفت: «ما نمیتوانیم با ۸۰۰ صفحه مصوبه قانونی که برای مدارس ارسال میکنیم و هر روز هم تغییر میکند، مدارس را به شکل مطلوب اداره کنیم. باید دست مدارس را در اداره مدرسه و طی کردن مسیر تعلیم و تربیت باز بگذاریم. ما در مدارس با معلمان باهوش رو به رو هستیم».
وزیر آموزش و پرورش گفت: «برای اجرایی کردن سند تحول از یک سال گذشته اقداماتی را در خصوص تفویض اختیار و تمرکززدایی انجام دادهایم، لذا از آنجایی که تفویض اختیار نیازمند وجود مدیران دارای صلاحیت است، نظام سنجش صلاحیتها را اجرایی کردیم».
تمرکزگرایی و تمرکززدایی
به صورت کلی این پدیده نه تنها در آموزش و پرورش بلکه در اکثر بخشهای حکومتی دیده میشود. همه امور از یک هسته مرکزی هدایت میشود. یک ساختار بوروکراتیک بسته در مرکز وجود دارد که تمام شئون مدیریتی را زیر نظر خود دارد و در سطح کشور اعمال صلاحیت میکند. به صورت کلی این تمرکزگرایی یک سبک مدیریتی است که به عقیده بسیاری از کارشناسان در امور فرهنگی نمیتواند جوابگوی نیازهای آن حوزه باشد. به همین خاطر در بسیاری از کشورهای دنیا به سمت تفویض اختیارات به بخشهای کوچکتر نهاد مربوطه رفتهاند و آنها هستند که مسائل را در راستای سیاستهای کلی پیش میبرند.
از آنجایی که آموزش و پرورش در ایران یک نهاد کاملا حاکمیتی تعریف میشود، شاید سخت باشد به سمتی حرکت کنیم که دیگر تمام مسائل مربوط به نظام آموزشی در حوزه ستادی تعریف نشود. از تعیین ساختار آموزشی تا تدوین کتب درسی، از شیوه مدیریت مدارس تا انجام فعالیتهای فوق برنامه، جملگی در حوزه ستادی مشخص شده و به مدارس ابلاغ میشوند. اینکه حوزه ستاد تا چه حد با مدارس در ارتباط است و در عمل چه اتفاقی در مدارس میافتد، خود بحث مفصلی است ولی اینکه چگونه میشود از وزارتخانهای در تهران برای تمام مدارس کشور با تنوعات مختلف جغرافیایی و فرهنگی و اقلیمی تصمیم گرفت، جای سوال دارد. تمرکزگرایی باعث میشود که نظام آموزشی با حجم بالای بخشنامه به دنبال حل تمام مسائل مدارس باشد، حال آنکه این بخشنامهها در مواردی قابلیت اجرایی شدن ندارند و در مواردی دیگر با بخشنامههای قبلی در تضاد هستند و یا دردی را دوا نمیکنند.
در بسیاری از کشورهای توسعه یافته دنیا به سمتی حرکت کردهاند که مدارس دارای استقلال لازم بوده و دیگر شاهد مدیریت از بالا به پایین نیستیم. سیاستهای کلانی وجود دارد ولی این مدارس هستند که شیوه و سبک اختصاصی خود را در پیشبرد مسائل دارند. این باعث میشود که خلاقیت و حرکت بیشتری را شاهد باشیم و رخوت و خمودی از بین برود. بسیاری از مسائلی که در مدرسه به وجود میآید، مدیر در مرکز انتظارش را هم ندارد. این مدیر و کادر مدارس هستند که میتوانند با استقلالی که دارند، مسائل مربوط را پیش ببرند و طبیعتا مسئولیتش را هم بر عهده میگیرد. اما وقتی اینگونه باشد که تمام مسائل به یک مرجع مشخص ارجاع داده شود دیگر انگیزه و در کنار آن پاسخگویی وجود نخواهد داشت.
اقدامات وزیر
نمیشود هم در قدرت بود و مسئولیت داشت و هم منتقد وضع موجود بود. اولین سوالی که در واکنش به اظهارات بطحایی مطرح میشود این است که خود او به عنوان شخص اول وزارتخانه و کسی که قدرت تصمیمگیری مشخصی در این حوزه دارد، چه اقداماتی را در دستور کار قرار داده است.
رضا مددی مشاور وزیر و رئیس ستاد اجرایی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در گفتگو با دیدارنیوز به بعضی از اقدامات وزیر در این زمینه اشاره کرد. براساس گفتههای مددی، این طرح در چارچوب مدرسهمحوری خواهد بود و بر اساس بررسی نقاط ضعف و قوت مدیران، که از تحلیل نتایج و بررسی نیمرخ شایستگی آنها به دست خواهد آمد، در دورههای آموزشی شرکت و مهارتهای لازم در مسیر توسعه شغلی خود را به دست خواهند آورد. بر این اساس در صورت نیاز برای توانمندسازی مدیران، اقداماتی صورت میگیرد و در مرحله آخر در صورتی که مدیر مربوطه صلاحیتهای لازم را نداشته باشد جایگزینی برای آن در نظر گرفته میشود.
به گفته مددی، این طرح باعث میشود که ارزیابی درستی از وضعیت نیروی انسانی در آموزش و پرورش به وجود بیاید و گامهای ابتدایی تمرکززدایی انجام گیرد. همچنین در دوره بطحایی طرح انتخاب و انتصاب مدیران با مشارکت معلمان و مربیان مدارس صورت گرفته است، به این صورت که برای جایگزینی مدیران در حال بازنشستگی، فراخوانی داده میشود و بعد از ثبت نام افراد متقاضی و تایید صلاحیتهای لازم آنها، مدیران مناطق هستند که افراد دارای صلاحیت را انتخاب میکنند.
از مددی درباره حجم بالای بخشنامهها پرسیدیم. او خاطر نشان کرد در آموزش و پرورش سه سطح بخشنامه وجود دارد. بخشنامههای مربوط به وزارتخانه، استانها و مناطق. بر اساس گفتههای مددی سیاست کاهش بخشنامهها در دوره بطحایی در دستور کار قرار گرفته است. به گفته او «در سال گذشته بخشنامههای وزارتخانه به زیر 200 عدد رسید در حالی که در گذشته این عدد بیش از 700 بخشنامه بوده است».
شاید بتوان گفت در مدت یک سال، اقدامات قابل قبولی در وزارتخانه تحت سرپرستی سیدمحمد بطحایی انجام گرفته است اما باید این نکته را مدنظر داشت که وقتی از این صحبت میکنیم که تمرکزگرایی بلای جان آموزش و پرورش شده است و ما نیروهای توانمندی در جامعه فرهنگیان داریم که میتوانند مسائل را پیش ببرند، باید دست به اقدامات اساسیتری زد.