تیتر امروز

ابهام در آتش‌بس ۲۱ روزه لبنان/ ترامپ، ایران را تهدید به حمله کرد/ پیشنهاد پزشکیان برای آینده فلسطین
مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز با اجرای محمدرضا حیاتی

ابهام در آتش‌بس ۲۱ روزه لبنان/ ترامپ، ایران را تهدید به حمله کرد/ پیشنهاد پزشکیان برای آینده فلسطین

این سی‌ و دومین برنامه مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز است که با اجرای محمدرضا حیاتی و با حضور کارشناسان و صاحب نظران تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.
توسعه اقتصادی بدون توجه به منابع و توسعه اجتماعی محکوم به شکست است/ چطور می‌توان اقتصادی پایدار داشت و همزمان رشد اقتصادی را حفظ کرد؟
امیر عسگری اقتصاددان در گفت و گو با دیدار اقتصادی

توسعه اقتصادی بدون توجه به منابع و توسعه اجتماعی محکوم به شکست است/ چطور می‌توان اقتصادی پایدار داشت و همزمان رشد اقتصادی را حفظ کرد؟

برنامه گفت و گوی اقتصادی میزبان دکتر امیر عسگری عضو هیات علمی دانشگاه تهران و پژوهشگر نوآوری اجتماعی و توسعه پایدار و از چهره‌های علمی کشور بود.
ابوالحسن طالقانی: «کتاب‌های کتابخانه طالقانی را چرا به بیرون می‌فروشید؟ به خود ما بفروشید!»
گفت و گوی دیدار با پسر مرحوم آیت الله طالقانی

ابوالحسن طالقانی: «کتاب‌های کتابخانه طالقانی را چرا به بیرون می‌فروشید؟ به خود ما بفروشید!»

چند روز پیش دیدارنیوز گزارش میدانی از وضعیت خانه مرحوم آیت الله طالقانی که در اختیار شهرداری بوده ، منتشر کرد حالا گفت و گویی با پسر آن مرحوم داشتیم که می خوانید.

فیلم سیاه؛ فریب دختر جوان با حرف‌های عاشقانه!

آن مرد با توسل به فریب و حیله مرا هدف آزار قرار داد و دوستش نیز از این صحنه‌های زننده فیلم گرفت. وقتی احساس کردم همه این‌ها یک نقشه هوس آلود بوده، با سرخوردگی به خانه بازگشتم اما...

کد خبر: ۱۰۹۰۹۷
۱۰:۱۱ - ۲۹ شهريور ۱۴۰۰

فیلم سیاه از دختر فریب خورده

دیدارنیوز ـ وقتی آن جوان خودش را مهندس معرفی کرد و به تعریف و تمجید از من پرداخت، خودم هم نفهمیدم چگونه فریب ادعاهایش را خوردم و در حالی که به او دلبسته بودم راهی شرکتی شدم که ...

این‌ها بخشی از اظهارات دختر ۲۲ ساله‌ای است که مدعی بود توسط جوانی اغفال و از او اخاذی شده است. این دختر جوان درباره این ماجرای تاسف بار به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری نجفی مشهد گفت: دو سال قبل در حالی که وارد بیستمین بهار زندگی ام شده بودم، در یکی از مهد‌های کودک مشهد کار می‌کردم تا بخشی از هزینه‌های زندگی ام را تامین کنم.

در این میان روزی یکی از دستگاه‌های الکترونیکی مهدکودک دچار نقص فنی شد و ما برای انجام خدمات بانکی به مشکل خوردیم. به همین دلیل مدیر مهدکودک با یکی از شرکت‌های پشتیبانی و خدمات مربوط به آن دستگاه الکترونیکی تماس گرفت تا برای رفع نقص آن اقدام کنند.

آشنایی با مهندس جوان

بعد از مدتی مرد جوانی که خودش را مهندس معرفی می‌کرد وارد مهد کودک شد تا دستگاه مذکور را تعمیر کند. من هم او را به طرف دستگاه راهنمایی کردم و از ایراد به وجود آمده سخن گفتم.

آن جوان در حالی که مشغول رفع نقص دستگاه بود، به تعریف و تمجید از من پرداخت و گفت: شما روابط عمومی بالایی دارید و از فن بیان خوبی نیز برخوردار هستید، حیف است که در مهدکودک کار می‌کنید. از سوی دیگر نیز ظاهری جذاب دارید و این ویژگی‌ها به پیشرفت شما کمک می‌کند. به همین دلیل اگر مایل باشید می‌توانم شغل مناسبی در شرکت خودمان به شما بدهم و ...

بعد از این گفت وگوها، او شماره تلفن مرا گرفت تا برای استخدام در شرکت به من خبر بدهد، ولی همین گفتگو‌ها و ارتباط تلفنی به یک ماجرای عاشقانه انجامید، به گونه‌ای که آن مهندس جوان پیامک‌هایی با مضامین عاشقانه برایم ارسال می‌کرد و من هم که شیفته او شده بودم به این پیامک‌ها پاسخ می‌دادم.

ملاقات شوم

این ارتباط‌ها و تماس‌ها دامه داشت تا این که روزی آن مهندس جوان از من خواست برای استخدام و تکمیل فرم‌های مربوط به شرکت آن‌ها بروم. من هم که دیگر رویا‌ها و آرزوهایم را در دسترس می‌دیدم بدون هیچ تاملی به راه افتادم و به طرف نشانی شرکت آن‌ها حرکت کردم، اما زمانی که به محل قرار رسیدم فقط «ساسان» و دوستش آن جا بودند.

او با توسل به فریب و حیله مرا هدف آزار قرار داد و دوستش نیز از این صحنه‌های زننده فیلم گرفت. وقتی احساس کردم همه این‌ها یک نقشه هوس آلود بوده، با سرخوردگی به خانه بازگشتم، اما از شدت شرم و حیا به هیچ کس چیزی نگفتم، ولی «ساسان» از آن فیلم سوءاستفاده می‌کرد و مرا در تنگنا‌های رسوایی اخلاقی قرار می‌داد تا از من اخاذی کند.

من هم از ترس آبروریزی همه درآمدم را به حساب بانکی او واریز می‌کردم تا این که «هومن» به خواستگاری ام آمد و مقدمات ازدواج مان فراهم شد، ولی ساسان که از ماجرای ازدواجم مطلع شده بود، آن فیلم زشت را به خواستگارم نشان داد و او را از ازدواج با من منصرف کرد. دیگر این وضعیت برایم قابل تحمل نبود و آینده ام در مسیر تباهی قرار داشت، این بود که قانون را پناهگاه خودم یافتم و به کلانتری آمدم تا مرا راهنمایی کنند و ...

شایان ذکر است، به دستور سرگرد مهدی کسروی (رئیس کلانتری نجفی مشهد) پرونده این دختر جوان برای اقدامات مشاوره‌ای و قضایی در اختیار کارشناسان زبده دایره مددکاری اجتماعی کلانتری قرار گرفت.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

برچسب ها: حوادث
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی