تیتر امروز

حسین سلاح‌ورزی: امسال، شاهد ضعیف‌تر شدن حکومت و فقیرتر شدن جامعه خواهیم بود/ عده‌ای با بلاهت و به بهانه مسئله حجاب بر طبل تفرقه در کشور می‌کوبند/ تداوم دولت رئیسی، کشور را به جای قله، راهی قعر دره می‌کرد!
در گفت‌وگوی دیدارنیوز با رئیس پیشین اتاق بازرگانی ایران مطرح شد

حسین سلاح‌ورزی: امسال، شاهد ضعیف‌تر شدن حکومت و فقیرتر شدن جامعه خواهیم بود/ عده‌ای با بلاهت و به بهانه مسئله حجاب بر طبل تفرقه در کشور می‌کوبند/ تداوم دولت رئیسی، کشور را به جای قله، راهی قعر دره می‌کرد!

در شرایطی که وضعیت معیشت و اقتصاد مردم به شکل بغرنجی درآمده، شاهد بلاهت و حماقت عده‌ای هستیم که خود را همواره هسته سخت قدرت و صاحبان کشور دانسته و با دستاویز قراردادن مسائلی نظیر حجاب بر طبل...
حضور زنان در ورزشگاه؛ از مجادله تا مناقشه سیاسی
دیدار در برنامه کنکاش بررسی کرد

حضور زنان در ورزشگاه؛ از مجادله تا مناقشه سیاسی

کنکاش در یکی دیگر از برنامه‌های خود به سراغ موضوع حضور زنان در ورزشگاه‌ها رفت و این موضوع را با یک روزنامه‌نگار ورزشی و یک جامعه‌شناس و هر دو از جامعه زنان بررسی کرد.
نامه مستقیمم غیرمستقیم به دستت خواهد رسید
افاضات اضافه

نامه مستقیمم غیرمستقیم به دستت خواهد رسید

عوام‌الملک پس از نامه‌های متعدد به حضرت مسعود و عدم دریافت پاسخ، این بار مسیر جدیدی را امتحان کرده که کاملا جوابگو و موفق خواهد بود؛ او قرار است نامه‌های مستقیمش را به شکل غیرمستقیم بفرستد تا...

اسارت در دام فالگیر!

زن جوان برای کار کردن به منزل زنی میانسال رفت، اما بعد از مدتی اسیر حرف‌های زن رمال شد و به جای او به جرم کلاهبرداری اسیر قانون شد.

کد خبر: ۱۰۷۲۵۰
۰۹:۲۴ - ۱۳ شهريور ۱۴۰۰

کلاهبرداری و زن فالگیر

دیدارنیوز ـ من برای آن که درآمد بیشتری داشته باشم فریب حقه بازی‌های آن زن میان سال را خوردم و مورد سوءاستفاده قرار گرفتم در حالی که نمی‌دانستم حیله گری‌ها و فال بینی‌های آن زن شیوه‌ای برای کلاهبرداری است و ..

این‌ها بخشی از اظهارات زن ۲۵ ساله‌ای است که با شکایت تعدادی از شهروندان و به اتهام کلاهبرداری توسط نیرو‌های ورزیده تجسس کلانتری سپاد مشهد دستگیر شده است.

او در حالی که بیان می‌کرد من خودم قربانی ماجرای کلاهبرداری شده ام درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: دهمین فرزند یک خانواده ۱۲ نفره بودم که پدرم با کارگری هزینه‌های زندگی ما را تامین می‌کرد. مادرم نیز با کارگری در خانه‌های مردم کمک خرج خانواده بود.

با این حال زندگی سختی را می‌گذراندیم تا این که در ۱۴ سالگی با یکی از بستگان مان ازدواج کردم. از سوی دیگر خانواده و اطرافیان همسرم درگیر اعتیاد بودند و به همین دلیل «حسن» نیز خیلی زود به مصرف مواد مخدر آلوده شد و من چاره‌ای نداشتم جز آن که مانند مادرم به عنوان پرستار سالمند یا کودک در خانه‌های مردم کار کنم تا بتوانم مخارج زندگی را تامین کنم چرا که همسرم بیکار بود و من باید از دختر خردسالم نیز مراقبت می‌کردم.

از طرف دیگر برادرانم معتاد بودند و دو خواهرم نیز بعد از طلاق نزد پدرم زندگی می‌کردند به همین دلیل من روی بازگشت به منزل پدرم را نداشتم و مجبور بودم همه سختی‌ها و تلخکامی‌های زندگی مشترک با حسن را تحمل کنم.

مدتی با جمع آوری ضایعات روزگار می‌گذراندیم، اما با شیوع کرونا اوضاع سخت‌تر شد و دیگر کسی به دنبال کارگر برای نظافت منزل یا پرستاری نبود. در این شرایط از طریق یکی از آشنایان برای کار در منزل زنی در بالای شهر معرفی شدم و قرار بود هفته‌ای سه روز امور مربوط به منزلش را انجام بدهم. آن زن میان سال خیلی کم حرف می‌زد و مدام با گوشی تلفنش سرگرم بود.

من هم فقط کارم را انجام می‌دادم تا این که روزی «سعیده» از من خواست به بولوار امامت بروم و از کارتی که در اختیارم گذاشته بود سکه طلا بخرم. او سپس با وعده افزایش دستمزد ارتباطش را با من نزدیک‌تر کرد و از من خواست از کارت عابر بانکم برای خرید‌های او استفاده کنم و او هم مبالغی اضافه بر دستمزدم به من پرداخت کند.

«سعیده» وقتی اعتماد کامل مرا جلب کرد مدعی شد در فضا‌های مجازی فالگیری می‌کند و مشتریان زیادی دارد، اما هیچ کدام از مشتریان به منزل او نمی‌آمدند و سعیده فقط از طریق پیامک پاسخ آن‌ها را می‌داد.

او حتی کانالی به عنوان شفا داشت که ادعا می‌کرد بیماری‌های صعب العلاج و معلولیت‌های جسمی را درمان می‌کند به همین دلیل نیز مبالغ میلیونی به حسابش واریز می‌شد و او از کارت‌های بانکی متفاوتی استفاده می‌کرد که مدعی بود متعلق به مادر و برادرانش است.

من هم هر از چند گاهی به دستور او سکه‌های طلا خرید و فروش می‌کردم و بیشتر مبالغ را به حساب مردی واریز می‌کردم که سعیده ادعا داشت پدر شوهرش است و برای درمان بیماری سرطان به او کمک می‌کند. خلاصه چند ماه بدین ترتیب گذشت تا این که روزی از من خواست همه سکه‌ها را بفروشم و پول‌ها را به حساب یک صرافی واریز کنم چرا که قصد داشت به ترکیه برود، ولی هنوز مدت زیادی از این ماجرا نگذشته بود که پلیس به سراغ مان آمد و من دستگیر شدم.

این جا بود که فهمیدم سعیده شاکیان زیادی دارد و او با شیوه‌های مختلفی از مردم کلاهبرداری کرده و پول‌ها به حساب من واریز شده است. من هم با همان پول‌ها سکه می‌خریدم و در اختیار سعیده قرار می‌دادم و ...

شایان ذکر است با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد) سعیده (زن ۵۲ ساله) که با اسامی مستعار و با عنوان دارو‌های شفابخش از مردم صد‌ها میلیون تومان کلاهبرداری کرده است تحت تعقیب قرار گرفت و این زن ۲۵ ساله نیز برای طی مراحل قانونی به مراجع قضایی معرفی شد.

برچسب ها: حوادث
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی