دیدارنیوز ـ چندی قبل فرید براتی سده، رئیس مرکز توسعه پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی به «آرمان» گفت: « باید پذیرفت که در بین دانش آموزان مصرف گُل در یکسال یا یک و نیم سال اخیر روبه افزایش بوده است. در جامعه نسبت به مصرف گل یک دیدگاه نادرست وجود دارد و القا شده که گُل اعتیادآور نیست و در مقایسه با دیگر مواد مشکلی ایجاد نمیکند. این دیدگاه روی ذهنیت افراد تاثیر گذاشته است.» از سوی دیگر در بین نوجوانان رفتارهای پرخطر، اختلالهای بهداشت روان، اختلالات خانوادگی، انحرافات اخلاقی، اختلالات تحصیلی، بزهکاریها و... مشاهده میشود. با توجه به اینکه دانش آموزان به عنوان آینده سازان این مرز و بوم محسوب میشوند، امید است با اتخاذ تصمیمات مناسب در مدارس و همراهی خانوادهها بهتوان شدت آسیبهای آنها را کاهش داد.
وزیر آموزش و پرورش در پاسخ به این سوال که یکی از وعدههای شما در آغاز روزهای وزارت، تربیت نسلی با نشاط بود، فکر میکنید، چقدر این امر محقق شده است؟ گفت: فراموش نکنیم مدرسه یک جامعه کوچک است و جایی نیست که دورش را حصاری تا آسمان بکشیم و بعد فکر کنیم که میتوانیم داخل این حصار را تبدیل به بهشت کنیم. اگر ما در جامعه آسیبهای اجتماعی داشته باشیم، حتما در داخل مدرسه هم نشانههایی از این آسیبها وجود دارد. سید محمد بطحایی افزود: ریشه آنچه که ما امروز در مدرسه به عنوان آسیبهای اجتماعی با آن مواجه هستیم، به بیرون از مدرسه مربوط میشود. او تصریح کرد: نکته بعدی اینکه آسیبهای اجتماعی که ما امروز در مدارس داریم، فراوانیاش اندک است و در حد نگران کنندهای نیست، اما این موضوع به قدری مهم است که باید برای همه ما قابل تامل باشد. او به ریشهدار بودن آسیبهای اجتماعی در جامعه اشاره کرد و افزود: بخش عمده آسیبهای اجتماعی در مدرسه ریشه در خانوادهها و اجتماع دارد، به عنوان مثال طلاق در بروز آسیبهای اجتماعی تاثیرگذار است. البته مصرف مواد مخدر توسط پدر یا مادر نیز آسیبهای جدی برای فرزندان بهدنبال دارد. او فقر در خانوادهها را از علل دیگر بروز آسیبهای اجتماعی عنوان و تاکید کرد: در واقع ریشه آنچه که ما در مدرسه بهعنوان آسیبهای اجتماعی با آن مواجه هستیم به بیرون از مدرسه مربوط میشود. بطحایی درباره راههای مقابله با آسیبهایی که دانش آموزان دچارش شدهاند و این امر موجب شده شادی و نشاط تا حدی از مدارس گرفته شود، گفت: امروز از طریق سامانهای که در معاونت پرورشی وجود دارد، مدام رفتارهای دانش آموزان مورد بررسی قرار میگیرد و چنانچه نشانههای آسیبهای اجتماعی در بچهها مشاهده شود، بلافاصله قبل از اینکه اتفاقی بیفتد و دانشآموز درگیر آسیب شود، معاونت و تیمهای مشاوره وارد عمل میشوند و تا جایی که در بضاعتشان است، تلاش میکنند که قبل از وقوع اتفاق، جلویش را بگیرند. او با اشاره به راهکارهای دیگری که برای حل بحران آسیبهای اجتماعی در مدارس وجود دارد، افزود: یک موضوع دیگر طرح «نماد» یعنی نظام مراقبت اجتماعی از دانش آموزان است که در حوزه معاونت سلامت و تندرستی دنبال میشود. این طرح برای زمانی است که به هر دلیلی دانشآموزان در معرض خطر قرار گرفتهاند یا رفتارهای پرخطر از آنها دیده شده است، در چنین شرایطی معاونت با همکاری نهادهایی از جمله قوه قضائیه، نیروی انتظامی و سازمان بهزیستی وارد عمل میشوند و تا حدی که بضاعتشان اجازه بدهد، دانشآموزانی که در معرض خطر هستند را از آسیبها دور میکنند. وزیر آموزش و پرورش تاکید کرد: البته اینها باعث نمیشود که ما خیالمان راحت باشد و بگوییم همه چیز امن است، خیر، اینطور نیست و شاید برخی هم بگویند، آنچه که امروز در مدرسه اتفاق میافتد، برخلاف آن چیزی است که بطحایی به عنوان وزیر آموزش و پرورش در روز نخست کاری خود گفته است. به گزارش ایلنا، او با اشاره به اینکه در آموزش و پرورش به شدت نیازمند بخشهای تخصصی در نهادهای مختلف هستیم، افزود: نیازمند بخشهای تخصصی در«سمن»ها هستیم تا بتوانیم قبل از اینکه یک دانشآموز خودش را از بالای پل پرت کند، بهدلیل نِحلههای کاذبی که بچههای ما را در معرض خطر قرار داده، وارد موضوع بشویم و آن دانشآموزان را از خطر دور کنیم.
مدارس نیازمند خدمات مددکاری
رئیس انجمن روانشناسی ایران درباره نیازها و چگونگی آگاهی بخشی به دانش آموزان در برابر آسیبهای تهدید کننده به خبرنگار «آرمان» میگوید: دانش آموزان در سنین کودکی و نوجوانی قرار دارند، طبیعتا نیاز یک کودک در مقطع دبستان با یک نوجوان درگیر با بلوغ متفاوت است. شیوا دولت آبادی میافزاید: برای مثال اگر مسائل کودک آزاری به اشکال مختلف در بین کودکان در مقطع دبستان تجربه شده خانواده میتواند با حساسیت تغییرات را در آن سنین دریافت کند. به گفته او در تمامی موارد مسئولیت خانواده این است که شاهد تغییرات کودک باشد. برای مثال اگر کودک با تغییراتی همچون در خود فرورفتن، اضطراب بیشتر و افت تحصیلی مواجه است، در قالب یک واکنش غیرمعمول باید نسبت به آن حساس باشند. این استاد دانشگاه تاکید میکند: خانوادهها میتوانند با گفتوگوهای همدلانه و با گوش دادن به صحبتهای کودکان و بررسی نحوه بازی و سوالاتی که مطرح میکنند، با حساسیت رفتار کرده تا بهموقع متوجه تغییرات فرزندشان باشند. بهطور معمول در سنین پایینتر این اقدامات سادهتر انجام میشود. دولتآبادی درباره دانش آموزان درگیر بلوغ میگوید: نوجوانان به شکل عام دچار تغییراتی هستند که کنار آمدن با آن استرسهای ویژه خود را دارد. اغلب آنها بر این باورند که آسیب ناپذیر و قوی هستند. این مسائل بهدلیل تغییرات سنی و بلوغ آنها شکل میگیرد. در این موارد خطرات بیشتر متوجه این دانشآموزان است، چون نوجوان احساس میکند، خطری او را تهدید نمیکند، از خطرپذیری بیشتری برخوردار است. او تاکید میکند: در این مواقع خانوادهها با همدلی و تغییر رویه میتوانند نوجوان را به عنوان یک فرد بزرگسال مورد توجه قرار دهند و بیشتر خودشان را در مشکلات تهدید کننده نوجوان مشارکت دهند. با این تفاسیر هر گونه گرایش به تغییرات در رفتار یا استفاده از مواد مخدر را شناسایی کرده و در اسرع وقت بتوانند این مسائل را به شکل خانوادگی حل کنند. همچنین میتوان درباره علت بروز مسائل و آسیبها بیش از هر مساله دیگر توجه کرد. همچنین در گام بعد با عمل همدلانه مشکلات موجود را حل و فصل کرد. این فعال حقوق کودک با بیان اینکه دانش آموز در مدارس ممکن است، سوءاستفاده در ابعاد مختلف قرار بگیرند، میافزاید: برای مثال دانش آموز ممکن است، در برابر قلدری دیگر کودکان در مدرسه قرار بگیرد که این مساله باعث کاهش اعتماد به نفس او میشود. از سوی دیگر مدرسه نیز مسئولیتهای متعدد درباره اقداماتی که در درون گروههای کودکان اتفاق میافتد؛ همچون قلدری، بسته بندی دانش آموزان و سوء استفاده از دانشآموزان دارد و باید حساسیت کافی نسبت به این رفتارها اعمال شود تا بتواند مسائل را در اسرع وقت شناسایی و با عملکرد دقیق برخورد کند. به گفته او در این وضعیت والدین نیز با حساسیت نسبت به مراودات فرزندانشان میتوانند از فرزندشان حمایت کرده و از بروز و تشدید آسیبها جلوگیری کنند. در اکثر مدارس کشور نقش مشاوره مغفول مانده است. در این باره دولت آبادی میگوید: از خانواده انتظار میرود نسبت به فرزندش حساس باشد، مناسب است که بررسی وضعیت کودک از طریق مشاور با حساسیت دنبال شود.
اگر در برخی مواقع والدین با متخصص ارتباط داشته باشند، میتوانند از ظرفیت او کمک گرفته و مسائل دانش آموز را حل کنند. همچنین انتظار میرود که مشاوران با صلاحیت در مدارس فعالیت داشته باشند. برای مثال هم اکنون با جمعیت انبوه فارغ التحصیلان رشتههای روانشناسی، تربیتی، مشاوره و... مواجه هستیم که جذب سیستم آموزش و پرورش نمیشوند. به گفته او در هر یک از مدارس باید یک مشاور یا روانشناس مدرسه با صلاحیت فعالیت داشته باشد، گذشته از آن هر مدرسه نیازمند یک مددکار است، چون بسیاری از خانوادهها مشکلات متعدد داشته که نیازمند اقدامات مددکاری از نوع مداخلات روانشناختی دارند. برای مثال بسیاری از دانش آموزان بهدلیل مسائل فقر، محدودیت و محرومیتهای چند جانبه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در مدرسه نمیتوانند به استعدادهای بالقوه خود جامه عمل بپوشانند، اگر قرار است، جامعهای مناسب داشته باشیم، در گام نخست باید مدارس را تخصصیتر و با کیفیتتر از شرایط کنونی اداره کرد. این اقدامات و تحولات را میتوان از لحاظ محتواهای درسی، اولیای مدرسه، خانوادهها و کادر تخصصی در مدارس گنجاند تا اختلالات کودکان را به موقع شناسایی کرد. دولت آبادی تاکید میکند: از سوی دیگر کادر تخصصی در مدارس باید پویایی و استعدادهای بالقوه دانش آموزان را شناسایی کرده و پرورش دهند و در زمان مناسب از ظرفیتهای واقعی رشد استفاده کنند.
منبع: آرمان/ زهرا سلیمانی/۳ مهر ۹۷