در دهمین شماره ستون «از چشم جهان» حمیدرضا بابایی مقالهای را از شورای روابط خارجی آمریکا ترجمه کرده است که به شرح ماجرا و سرنوشت برجام اختصاص دارد. سرنوشتی که بسیار مبهم است.
دیدارنیوز: کالی رابینسون مقالهای را برای شورای روابط خارجی آمریکا به رشته تحریر در آورده است که در آن به صورت مبسوط به پیشینه برجام پرداخته شده است. نویسنده سرنوشت برجام در دولت رئیسی را بسیار مبهم میداند. دیدار در ترجمهای اختصاصی متن این مقاله را به خوانندگان تقدیم میکند. با این توضیح که همه موارد درج شده در این مقاله مورد تایید این رسانه نیست و تنها جهت اطلاع خوانندگان منتشر شده است.
منبع: شورای روابط خارجی آمریکا
نویسنده: کالی رابینسون
مترجم: حمید رضا بابایی
توافق هستهای ایران، با عنوان رسمی "برنامه جامع اقدام مشترک" (برجام)، پیمانی تاریخی است که در ژولای ۲۰۱۵ میان ایران و چندین قدرت جهانی ازجمله آمریکا حاصل شد. بر اساس این توافق، ایران پذیرفت بخش اعظم برنامه هستهای خود را برچیند و تاسیسات اتمی خود را در معرض بازرسیهای گستردهتر بین المللی قرار دهد، و به ازای آن از میلیاردها دلارِ ناشی از کاهش تحریمها بهرهمند شود.
طرفداران برجام میگفتند این پیمان در جلوگیری از احیاء برنامه تسلیحات اتمی ایران موثر خواهد بود و لذا دورنمای مناقشه میان ایران و رقبای منطقهای آن از جمله اسرائیل و عربستان سعودی، کاهش خواهد یافت. اما از سال ۲۰۱۸ که "دونالد ترامپ" رئیس جمهور سابق آمریکا از برجام خارج شد، این پیمان در معرض خطر بوده است. تهران هم به تلافی آن و در واکنش به اقدامات تروریستی مرگبار علیه برخی شخصیتهای ایرانی در سال ۲۰۲۰- از جمله یک مورد که آمریکا پشت آن قرار داشت- برخی فعالیتهای هستهای خود را ازسرگرفته است.
رئیس جمهور "جو بایدن" در سال ۲۰۲۱ گفت اگر ایران تعهدات برجامی خود را ازسرگیرد، آمریکا به این پیمان بازخواهد گشت، گرچه رهبران ایران تاکید میکنند که ابتدا واشنگتن باید تحریم هایش را لغو کند. "ابراهیم رئیسی" روحانی محافظه کاری که در ژوئن گذشته به عنوان رئیس جمهور ایران انتخاب شد، گفته است در مذاکرات هستهای نسبت به دولت قبل رویکردی سختتر اتخاذ خواهد کرد.
برجام که در ژانویه ۲۰۱۶ اجرای آن آغاز شد، محدودیتهایی بر برنامه غنی سازی هستهای غیرنظامی ایران اِعمال میکند. پنج عضو دایم شورای امنیت سازمان ملل (چین، فرانسه، روسیه، بریتانیا و آمریکا) به اضافه آلمان که P۵+۱ خوانده میشوند، عمدتا در مذاکرات برجامی با ایران حضور داشتند. اتحادیه اروپا نیز در آن مشارکت کرد.
برخی کشورهای خاورمیانهای از جمله عربستان سعودی میگویند آنها نیز باید در مذاکرات، طرف مشورت قرار میگرفتند، زیرا بیش از هر کشور دیگری تحت تاثیر ایرانی خواهند بود که سلاحهای هستهای داشته باشد. اسرائیل صراحتا با این توافق مخالفت کرده و آن را بیش از حد مداراگرایانه خوانده است.
P۵+۱ میخواست برنامه هستهای ایران را به نقطهای برساند که اگر تهران تصمیم گرفت به دنبال تسلیحات اتمی باشد، دستکم یک سال طول بکشد تا قدرتهای جهانی بتوانند در آن مدت پاسخ بدهند. مقامات اطلاعاتی آمریکا تخمین زده بودند ایران بدون وجود این توافق میتواند در چند ماه، مواد هستهای مورد نیاز یک بمب را تولید کند. کشورهای مذاکره کننده نگران بودند اقدامات ایران برای تبدیل شدن به کشور دارنده بمب اتمی، منطقه را دچار بحرانی جدید خواهد کرد.
اسرائیل پیشتر با حمله به تاسیسات مظنون اتمی در عراق و سوریه، اقدامات بازدارنده نظامی انجام داده و میتواند همین کار را در قبال ایران هم انجام دهد؛ که در این صورت چنین اقدامی احتمالا واکنش حزب الله لبنان و یا اختلال در روند انتقال نفت در خلیج فارس را درپی خواهد داشت. علاوه بر آن، عربستان هم از آن زمان تاکنون ابراز تمایل کرده است در صورتی که ایران بمب اتمی آزمایش کند، آن نیز مایل است چنین سلاحی در اختیار داشته باشد.
ایران پیشتر توافق کرده است به عنوان امضا کننده پیمان منع تولید و تکثیر تسلیحات اتمی که از سال ۱۹۷۰ تاکنون اجرا شده است، تولید تسلیحات اتمی را کنار بگذارد. اما پس از فروپاشی خاندان پهلوی در سال ۱۹۷۹، رهبران ایران مخفیانه به دنبال این فناوری بوده اند. (تحلیلگران اطلاعاتی آمریکا در سال ۲۰۰۷ به این نتیجه رسیدند که ایران تلاش هایش را برای تولید سلاح اتمی در سال ۲۰۰۳ متوقف کرد، اما برای به دست آوردن فناوری و تخصص هسته ای، همچنان به فعالیتهایش ادامه داد.)
پیش از برجام، اعضای P۵+۱ سالها با ایران در حال مذاکره بودند و به دولت آن پیشنهاد امتیازات فراوان میدادند تا غنی سازی اورانیوم را متوقف کند. بعد از انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور در سال ۲۰۱۳ – که از او به عنوان یک اصلاح طلب یاد میشد- طرفهای مذاکرات به توافقی اولیه دست یافتند که چارچوب مذاکرات را برای توافقی جامع مشخص کرد.
ایران هم در برجام به دنبال کاهش تحریمهای بین المللی بود، تحریمهایی که اقتصادش را تنها در سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۴ از بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار درآمد محروم کرده بود.
بسیاری از تحلیلگران میگویند اگر تمام طرفهای برجام به تعهدات خود پایبند بودند، این توافق تقریبا به صورت قطعی میتوانست چنین هدفی را در مدت بیش از یک دهه حفظ کند. بسیاری از محدودیتهای برجامی در خصوص برنامه هستهای ایران، تاریخ انقضاء دارند. مثلا پس از ده سال (از ژانویه ۲۰۱۶) محدودیتهای سانتریفوژها لغو میشد، و پس از ۱۵ سال، محدودیتهای اِعمال شده در خصوص دسترسی ایران به میزان اورانیومِ کم غنی شده نیز لغو میشد. برخی مخالفان برجام از این بندهای موسوم به "غروب"، خُرده میگرفتند و میگفتند این محدودیتها فقط زمان تولید بمب اتمی را به تاخیر میاندازد و در عین حال کاهش تحریمها نیز به ایران اجازه میداد از اقدامات تروریستی در منطقه حمایت کند.
محدودیتهای هسته ای. ایران پذیرفت که نه اورانیوم با غنای بالا تولید کند و نه پلوتونیوم که میتوان از آنها در بمب اتمی استفاده کرد. ایران همچنین اقداماتی انجام داد که تضمین کند در سایتهای اتمیاش در فوردو، نطنز و اراک تنها فعالیتهای صلح آمیز از جمله تحقیقات صنعتی و پزشکی را دنبال میکند.
این پیمان در خصوص تعداد و نوع سانتریفوژهایی که ایران میتواند راه اندازی کند، سطح غنی سازی و همچنین حجم ذخایر اورانیوم غنی شده، محدودیتهایی اِعمال میکند...
نظارت و تایید. ایران پذیرفت که نهایتا پروتکلی را اجرا کند که بر اساس آن بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی اجازه داشتند به صورت نامحدود به تاسیسات اتمی و همچنین به طور بالقوه، به سایتهای اعلام نشده آن دسترسی داشته باشند. هدف از بازرسیها جلوگیری از احتمال تولید مخفیانه بمب اتمی در ایران بود، اتهامی که پیشتر نیز به ایران زده شده است. آژانس نیز در زمینه عمل کردن ایران به تعهداتش، گزارشات فصلی متعددی به شورای حکام این نهاد و همچنین شورای امنیت سازمان ملل ارائه کرده است.
مجموعهای موسوم به کمیسیون مشترک شامل نمایندگان تمام طرفهای مذاکره کننده برجام، برروند اجرای توافق نظارت و در صورت لزوم اختلافات را حل و فصل میکند. بازرسان آژانس نیز بر اساس رای اکثریت اعضای این کمیسیون به سایتهای مشکوک و اعلام نشده دسترسی خواهند داشت. این کمیسیون همچنین بر روند انتقال مواد مرتبط هستهای و نیز اقلام با مصارف دوگانه، نظارت خواهد داشت.
کاهش تحریم ها. اتحادیه اروپا، سازمان ملل و آمریکا همگی متعهد شدند تحریمهای مرتبط هستهای ایران را لغو کنند. اما بسیاری دیگر از تحریمهای آمریکا که سابقه آن به بحران گروگان گیری در سال ۱۹۷۹ برمی گردد، همچنان دست نخورده باقی ماند. آنها شامل مسایلی نظیر برنامه موشکی بالستیک ایران، "حمایت هایش از گروههای تروریستی و نقض حقوق بشر" میشود. آمریکا گرچه متعهد شد تحریمهای صادرات نفتی را لغو کند، محدودیت بر نقل و انتقالات مالی را حفظ کرد که این مساله مانع از تجارت بین المللی با ایران شده است.
تحریمهای تسلیحاتی. طرفهای مربوطه توافق کردند ممنوعیتهای سازمان ملل را در خصوص انتقال سلاحهای متعارف و موشکهای بالستیک پس از پنج سال لغو کنند، به شرطی که بازرسان آژانس تایید کنند فعالیتهای هستهای ایران کاملا غیرنظامی است.
اگر هر یک از امضا کنندگان برجام تردید کند که ایران در حال نقض آن است، شورای امنیت سازمان ملل میتواند در خصوص ادامه کاهش تحریم ها، تصمیم گیری کند. این مکانیسم "اسنپ بک" ده سال قابل اجرا است و پس از آن تحریمهای سازمان ملل به صورت دائم و منظم لغو خواهد شد.
آمریکا در آوریل ۲۰۲۰ اعلام کرد که قصد دارد تحریمها را در قالب اسنپ بک مجددا بازگرداند. سایر کشورهای P۵ با آن اقدام مخالفت و اعلام کردند آمریکا نمیتواند آن سازو کار را به صورت یکجانبه اجرا کند، زیرا در سال ۲۰۱۸ از توافق هستهای خارج شده است.
برجام در مراحل اولیه اجرا بسیار موفقیت آمیز بود. آژانس در اوایل ۲۰۱۶ تایید کرد که ایران به تعهدات مقدماتی خود عمل کرده است؛ تحریمهای آمریکا، اتحادیه اروپا و سازمان ملل نیز همچنان لغو شده باقی ماند. مهمترین نکته این بود که دولت "باراک اوباما" تحریمهای ثانویه ایران را در بخش نفتی لغو کرد و این مساله به ایران اجازه داد صادرات نفتی خود را به تقریبا سطح پیش از تحریمها افزایش دهد.
آمریکا و بسیاری کشورهای اروپایی همچنین حدود ۱۰۰ میلیارد دلار از داراییهای مسدود شده ایران را آزاد کردند.
با این وجود به دنبال خروج ترامپ از برجام در سال ۲۰۱۸ و اِعمال مجدد تحریمهای ویران کننده نفتی و بانکی، این توافق در آستانه فروپاشی قرار گرفته است. ترامپ گفت در این توافق به برنامه موشکی ایران و همچنین جنگ افروزیهای نیابتی آن در منطقه پرداخته نشده است. وی مدعی شد بندهای موسوم به غروب در برجام به ایران اجازه میدهد در آینده به دنبال تسلیحات اتمی باشد.
ایران هم آمریکا را متهم کرد که به تعهداتش عمل نکرده و به اتحادیه اروپا نیز به دلیل تسلیم شدن دربرابر یک جانبه گرایی آمریکا تاخت. فرانسه، آلمان و بریتانیا در تلاش برای حفظ این توافق، نوعی سیستم تهاتری راه اندازی کردند که "اینستکس" نام داشت. هدف از این ساز و کار، تسهیل معامله با ایران خارج از نظام بانکی آمریکا بود. اما این ساز و کار فقط شامل معاملات دارویی و غذایی میشود که مشمول تحریمهای آمریکا نیستند.
به دنبال خروج آمریکا از برجام، بسیاری کشورها که متحدان آمریکا نیز در میانشان بودند، همچنان بر اساس معافیت ارائه شده از دولت ترامپ، به خرید نفت از ایران ادامه دادند و تهران نیز همچنان به تعهدات برجامی خود پایبند ماند. اما یک سال بعد، آمریکا در تلاش برای توقف کامل صادرات نفتی ایران، به این معافیتها پایان داد.
ایران اقدامات سایر طرفهای برجام را نقض پیمان خواند و در پاسخ به آن، به تدریج در سال ۲۰۱۹ از محدودیتهای مربوط به میزان ذخایر اورانیوم کم غنی شده خود فراتر رفت و غنی سازی اورانیوم را با خلوص بیشترآغاز کرد (گرچه هنوز تا میزان مورد نیاز برای تولید بمب اتمی فاصله دارد). تهران همچنین تولید سانتریفوژهای جدید را آغاز کرد تا روند غنی سازی اورانیوم را تشدید کند؛ تولید آب سنگین را در تاسیسات اراک آغاز کرد و غنی سازی در فوردو نیز ازسرگرفته شد و به این ترتیب ایزوتوپهای تولید شده در آنجا برای مقاصد پزشکی بلااستفاده ماند.
به دنبال یک سری حملات به منافع ایران، این کشوردر سال ۲۰۲۰ فراتر از تعهدات هستهای خود گامهای بیشتری برداشت. در ژانویه آن سال به دنبال اقدام آمریکا در ترور ژنرال "قاسم سلیمانی"، ایران اعلام کرد دیگر به محدودیتهای غنی سازی اورانیوم پایبند نیست. در ماه اکتبر ساخت یک مرکز تولید سانتریفوژ را در نطنز آغاز کرد تا جایگزین تاسیساتی شود که چند ماه قبل در یک حمله نابود شده بود. ایران آن حملات را به اسرائیل نسبت داده است؛ و در ماه نوامبر، در واکنش به ترور یک دانشمند برجسته اتمی ایران، که تهران آن را نیز به اسرائیل نسبت داده بود، پارلمان این کشور قانونی را تصویب کرد که به افزایش غنی سازی اورانیوم در تاسیسات فوردو منجر شد.
سال بعد ایران محدودیتهای جدیدی را برای دسترسی بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی به تاسیساتش اعلام کرد و بلافاصله پس از آن به توافق نظارت با آژانس به صورت کامل پایان داد.
پیش از برجام، اقتصاد ایران عمدتا به دلیل تحریمها در بخش انرژی، سالها شاهد رکود، کاهش ارزش پول و تورم بود. پس از لغو تحریمها، تورم کاهش یافت، نرخ ارز ثابت ماند و صادرات – به ویژه صادرات نفتی، کشاورزی و اقلام لوکس، به شدت افزایش یافت، زیرا ایران تعاملات خود را با تجار به ویژه در اتحادیه اروپا ازسرگرفت. پس از اجرای برجام، ایران صادرات نفت به میزان بیش از ۲.۱ میلیون بشکه در روز را آغاز کرد (و به میزان پیش از سال ۲۰۱۲ که تحریمهای نفتی آغاز شده بود، نزدیک شد). با این وجود، این تحولات مثبت به معنای افزایش چشمگیر در متوسط توان مالی خانوارها نبود.
پایان معافیت تحریم بر صادرات نفتی و بازگشت تحریمهای آمریکا در سال ۲۰۱۸ باردیگر دسترسی به منبع حیاتی درآمد ملی را قطع کرد: نفت و محصولات پتروشیمی ۸۰ درصد از صادرات ایران را تشکیل میدهند. تا نیمه ۲۰۲۰ میزان صادرات نفتی ایران به کمتر از ۳۰۰ هزار بشکه در روز کاهش یافته بود. به علاوه، در اکتبر آن سال، آمریکا تحریمهایی را علیه ۱۸ بانک مهم ایران اِعمال کرد که این مساله سبب شد ارزش ریال ایران در برابر دلار آمریکا بیشتر سقوط کند.
در همین حال تحریمهای گسترده غیرهستهای آمریکا نیز بر شدت مشکلات افزوده است. شرکتهای چندملیتی از بیم اقدامات تنبیهی آمریکا، از معامله با نهادهای تحریم شده ایران که با مثلا سپاه پاسداران مرتبط هستند، خودداری میکنند. در حالی که سپاه در بسیاری بخشهای صنعتی نفوذ دارد. در شرایطی که تحریمها مانع از تجارت بین الملل میشوند، بازار آزاد رونق گرفته است...
سرنوشت توافق هستهای ایران مبهم است. بایدن گفته است اگر ایران تعهدات خود را ازسرگیرد، به این توافق بازخواهد گشت. وی همچنین گفته است که میخواهد درباره توافقی جامعتر مذاکره کند که سایر فعالیتهای ایران نظیر برنامه موشکی آن را دربرگیرد. درهمین حال رئیسی گفته است که واشنگتن باید به توافق اولیه بازگردد. او بلافاصله پس از پیروزی در انتخابات گفت، "مسایل منطقهای و موشکی غیرقابل مذاکره هستند. "
امضا کنندگان برجام در تلاش برای بازگرداندن واشنگتن و تهران به این توافق، مذاکرات خود را در ماه آوریل در در وین ازسرگرفتند، اما گفتگوها پس از انتخاب رئیسی به حال تعلیق درآمده است. در ماه آگوست، رئیسی یک دیپلمات تندرو به نام "حسین امیرعبداللهیان" را به عنوان وزیر امور خارجه معرفی کرد تا جانشین ظریف شود. برخی تحلیلگران میگویند ارتباط نزدیک امیرعبداللهیان با سپاه میتواند نفوذ سیاسی او را تقویت کند و وی را قادر سازد تا ایران را به میز مذاکرات بازگرداند.
بسیاری از تحلیلگران با اشاره به افق موجود میگویند رئیسی در مسیر جانشینی آیت الله خامنهای رهبر ایران قرار دارد. "رای تاکیه" از شورای روابط خارجی میگوید، "نظام ظاهرا دریافته است که او پیش از رسیدن به بالاترین مقام کشور، به قدری تجربه مدیریتی نیاز دارد. "