حجتالله عبدالملکی، کسی که خود را تئوریسین «انقلاب اقتصادی» معرفی میکند، به عنوان جوانترین گزینه پیشنهادی و برای تصدی وزارت «تکاور» به مجلس معرفی شد، کسی که با نگاهی گذرا به سابقه و مواضعش احتمالاً متعجب خواهید شد!
دیدارنیوز ـ حامد سیاسیراد: از همین ابتدای کار دولت سیزدهم، به نظر میرسد که مجموعهای پرحاشیه و پرخبر سکان اجرایی مملکت را به دست گرفته است. کار دولت ابراهیم رئیسی با تضاد عیان بین فرهاد رهبر و محمد مخبر شروع شد و در نهایت پس از معطلی چند روزه و طرح شایعات و درز اخباری مبنی بر فشارهای مختلف از نهادها و گروههای مختلف به رئیسی، لیست کابینه تقدیم مجلس شد. در بستن لیست کابینه محمد مخبر بر فرهاد رهبر فائق آمد و اینگونه رهبر و بخشی از تیم مد نظرش از کابینه کنار گذاشته شدند و لیستی که منتشر شد در بخشی از موارد با انتظارات همخوان نبود.
اساساً کابینه پیشنهادی ابراهیم رئیسی عجیب است! برخی از وزرای پیشنهادی معتدلتر از چیزی هستند که قاطبه اذهان عمومی از کابینه احتمالی رئیسی تصویرسازی میکردند و از سویی بعضی دیگر از وزرا هم چنان تندرو و درعینحال ناپخته هستند که کمتر کسی ممکن بود فکر کند در کابینه رئیسی و یا احمدینژاد و یا کابینه هر اولترا اصولگرای دیگری هم چنین اسمهایی ببیند. یکی از عجیبترین انتخابهای ابراهیم رئیسی و محمد مخبر که بر اساس گمانهها جز سه گزینه اصلی حذف از کابینه توسط مجلس هم هست، حجتالله عبدالملکی است، جوانترین وزیر پیشنهادی کابینه ابراهیم رئیسی که برای وزارتخانه پراهمیت تعاون، کار و رفاه اجتماعی مطرح شده است. وزارتخانه که در محافل سیاسی به شوخی آن را وزارت «تکاور»خطاب میکنند.
حجتالله عبدالملکی متولد ۱۳۶۰ است و تنها دانشآموخته دانشگاه امام صادق (ع) در میان هفت وزیر پیشنهادی اقتصادی دولت جدید. او در مقطع کارشناسی ارشد و در رشته معارف اسلامی و اقتصاد دانشگاه امام صادق (ع) تحصیل کرده است و مشخصاً معتقد به مبحث اقتصاد اسلامی است و حالا معاون رئیس دانشکده معارف اسلامی و اقتصاد دانشگاه امام صادق (ع) است. عبدالملکی مانند برخی از چهرههای کابینه رئیسی سابقه مدیریت در نهادهای عمومی غیردولتی را دارد. او معاون فعلی اشتغال و خودکفایی کمیته امداد امام (ره) است و حالا به عنوان وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی به مجلس معرفی شده. در میان بخش اقتصادی کابینه دولت سیزدهم، چند چهره مرتبط با دو دولت محمود احمدینژاد به چشم میخورد که یکی از اینها حجت عبدالملکی است. او در دولت نهم مشاور وزارت امور اقتصادی و دارایی بوده است.
بیشتر بخوانید: وزیر پیشنهادی صمت؛ ایدهعالیست با جیبی که خالیست!
عبدالملکی به عنوان یک اقتصاددان برای خود یک تز اقتصادی ابداع کرده است و مدام در حضورهای رسانهای و ویدئوهایی که منتشر میکند از این تز سخن به میان میآورد، تز «انقلاب اقتصادی»! او با طرح این تز خود را نظریهپرداز ملی در خصوص اقتصاد مقاومتی معرفی میکند. او معتقد است که در سال ۱۳۵۷ انقلابی سیاسی و اجتماعی در ایران رخ داد، ولی به قول او «نظامات اقتصادی کشور» همانی باقی ماند که پیش از انقلاب، آمریکاییها برای ما ساختهاند. او معتقد است؛ بانکهای ما ضد تولید و تورمزا هستند چرا که همان بانکهایی هستند که آمریکاییها برای ما درست کردند، سیستم مالیاتی ما همانی است که آمریکاییها درست کردند، ناکافی و با فشار زیاد بر تولیدکننده و کسبه و کارمند، بازار ارز ما هم همانی است که آمریکاییها برای ما ایجاد کردند که در آن ولع شدید برای دلار وجود دارد و اقتصاد کشور «دلاریزه» است و باعث القای رکود تورمی به اقتصاد کشور و گسترش فقر میشود، کشاورزی ما هم همانی است که آمریکاییها درست کردهاند چرا که بسیار آببر و فاقد صرفه اقتصادی است، نظام برنامهریزی و بودجه ریزی ما نیز همانی است که آمریکاییها طراحی کردهاند و برنامه توسعه کشور در ادامه انقلاب منطبق با آنچیزی است که قبل از انقلاب شاهد بودیم و در نهایت صنعت خودروی ما همانی است که آمریکاییها تولید کردند یعنی صرفاً مونتاژ کار چرا که آمریکاییها نمیخواهند ما هیچوقت خودروساز شویم. پس مشکل اقتصاد ما و فقری که دامنگیر مردم است به دلیل این است که ما «انقلاب اقتصادی» نکردیم!
در این مورد آخر، یعنی بحث خودروسازی، عبدالملکی نظرات ویژهای دارد! او ادعا میکند که در کشور جوانانی آذربایجانی داریم که در کارگاهشان یک لامبورگینی در استاندارد جهانی تولید کردهاند و حالا تنها خواسته آنها این است که دولت اجازه دهد ماشینشان پلاک شود! او البته ادامه میدهد که این جوانان توان این را دارند که با دریافت یک و نیم میلیارد تا سه میلیارد به ازای هر خودرو، برای بقیه هم لامبورگینی تولید کنند! این ادعای عبدالملکی بیشباهت به ادعای محمود احمدینژاد مبنی بر تولید انرژی هستهای توسط دختر ۱۶ سالهای که در آشپزخانه خانهشان نبود.
به نظر میرسد الگوی او برای توسعه صنعت خودروسازی، کرهجنوبی است. او در رابطه با دلیل توسعه صنعت خودروسازی در یک تجمع عمومی میگوید: «درِ پارکینگ خانهها در کرهجنوبی به گونهای طراحی شده که ماشین آمریکایی نمیتواند وارد پارکینگ شود؛ فقط ماشین کرهای و این راز موفقیت صنعت خودرو در کره است...»
نظرات عجیب و غریب عبدالملکی، اما محدود به این ادعای سطحی نیست و او آرای عمیقتری در حوزههای دیگر اقتصادی دارد. برای مثال یکی از رئوس طرح «انقلاب اقتصادی ۱۴۰۰» او در حوزه کاربری زمینهای کشاورزی است. او معتقد است باید تغییر کاربری زمینهای کشاورزی آزاد شود و مالک آن زمینها اختیار داشته در آنها هر فعالیت دامی، صنعتی، ساختمانسازی و… انجام دهد. او اساساً اقتصاد ایران را اقتصادی بسیار باز میداند، حتی بازتر از اقتصاد چین.
بیشتر بخوانید: ترکیب سیاسی کابینه پیشنهادی رئیسی؛ دربست اصولگرا!
از آخرین تزهای اقتصادی ویژه عبدالملکی، ارائه طرحی است برای بهبود شرایط ازدواج جوانان. عبدالملکی معتقد است مشکلات اقتصادی یکی از اصلیترین عوامل کاهش میزان مشارکت در ایران است، لذا طرح او در «انقلاب اقتصادی» این است که در لحظه ازدواج دختر و پسر همان توی محضر یک شرکت به نامشان ثبت میشود و میتوانند فعالیت اقتصادی خودشان را در کنار دیگر فعالیتها از همان حجله زفاف شروع کنند البته با ۵ سال معافیت مالیاتی و به ازای هر فرزند میتوانند ۲ سال معافیت مالیاتی دریافت کنند.
او البته نگاهی متفاوت به کارآفرینی و فعالیت اقتصادی دارد و احتمالاً به دلیل همین اختلاف نگاه است که نظراتش در حوزههای مختلف عجیب و غریب به نظر میرسد. برای درک بهتر نوع نگاه اقتصادی او، میتوانیم نگاهی به یکی از توییتهای جنجالیاش بیندازیم، جایی که نوشته بود: «با یک میلیون تومن هم میشود کار تولیدی کرد. حتماً میپرسید چگونه؟! حق دارید! آموزش ندادهایم!»
عبدالملکی یکی از مخالفان جدی برجام است و معتقد است که نتیجه برجامهای نفتی، بانکی، هستهای، زیست محیطی و فرهنگی، بردگی نسل آینده است. از این بالاتر، او به شدت مخالف پیوستن ایران به FATF است و معتقد است FATF بازی پسابرجامی آمریکا با ایران بود تا بتواند کماکان به فشارها بر روی ایران ادامه دهد. با این تفاسیر به نظر میرسد معرفی او به مجلس به عنوان یکی از وزرای اقتصادی دولت، یکی از نشانههای تیره بودن آینده احیاء برجام در دولت سیزدهم است.
وزارت «تکاور»، از تجمیع سه وزارتخانه تشکیل شده است و یکی از پرپولترین وزارتخانههای ایران است، جایی که صندوق بازنشستگی کشور و نهاد اقتصادی عریض و طویل شستا زیر مجموعه آن است، نهادی که سالهای سال است به یک معضل جدی تبدیل شده و به نظر میرسد در یک چشمانداز بلند مدت، مصائب آن گریبان هر وزیری که بر روی صندلی این وزارتخانه بنشیند را خواهد گرفت.
عملکرد وزارت تعاون، کار و رفاه بر روی معیشت بخش بزرگی از جامعه ایران، به خصوص بازنشستگان کشور تأثیر مستقیم دارد و یکی از اصلیترین بحرانهای کشور، یعنی بحث اشتغال نیز در حوزه فعالیتهای این وزارتخانه تعریف میشود.
این وزارتخانه البته بحرانهای کلانتری نیز دارد و برای مثال بحران جدی بدهی دولت به سازمان تأمین اجتماعی که رقم آن تا ۳۰۰ هزار میلیارد تومان در سال ۱۳۹۹ ذکر شده بود، یکی از بزرگترین و اصلیترین مشکلات پیش روی این وزارتخانه است.
حالا عبدالملکی گزینه پیشنهادی تصدی این وزارتخانه است و باید دید آیا مجلس حاضر است این وزارتخانه را به دست کسی که پیشتر و به دلیل رقص چند دختربچه در حضور شهردار تهران، برای تمام مسئولان فرهنگی ایران آرزوی مرگ و عذاب الهی کرده بود، بسپارد تا او ایدههای اشتغالزایی پیچیده و عجیب خود را پی بگیرد و شاهد راه افتادن خط تولید لامبورگینی در ایران باشیم و یا مجلس اصولگرا هم حاضر نخواهد شد چنین خطری را به جان بخرد و سرنوشت وزارت «تکاور» جور دیگری رقم خواهد خورد.