با پیروزی ابراهیم رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری حالا مهمترین سوال در محافل سیاسی ترکیب کابینه اوست. در حالی که برخی از فعالان سیاسی از کابینه فراجناحی رئیسی میگویند، تحقق چنین امری بعید به نظر میرسد.
دیدارنیوز ـ اسفندیار عبداللهی: حجتالاسلام سید ابراهیم رئیسی با اینکه از همان ابتدا اعلام کرد به عنوان شخصیتی مستقل از احزاب و جناحهای سیاسی وارد عرصه رقابتها میشود، اما خواه و ناخواه هم خاستگاه سیاسی او نزدیک به جریان اصولگرا است و هم اینکه ترکیب ستاد مرکزی او تشکیل میشد از احزاب و گروههای اصولگرا. پر واضح است اعضای ستاد مرکزی سید ابراهیم رئیسی ترکیبی بود از اعضای جبهه وحدت با محوریت جامعه روحانیت مبارز، جبهه ائتلاف نیروهای انقلاب و حتی بخشی از طرفداران و نزدیکان محمود احمدینژاد.
طبیعتا هر جناحی که پیروز رقابتهای انتخاباتی میشود حق دارد از بدنه خود در دولت استفاده کند، اما به نظر میرسد رییس جمهوری منتخب دوره سیزدهم رویکرد دیگری خواهد داشت. رئیسی در زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری گفته بود کسی که وارد دولت آینده او میشود به نماد دولت تبدیل خواهد شد و باید متخصص، کارآمد و انقلابی باشد، به همین دلیل افرادی که در ستاد او هستند لزوما از اعضای کابینه احتمالی او نخواهند بود. این را هم باید اضافه کرد که تعداد زیادی از مسئولان رسانههای اصلاحطلب یا در ستاد رئیسی حاضر شدند با به نوعی در دیداری که قبل از انتخابات با او داشتند با او اعلام همدلی کردند.
حسن غفوریفرد عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی هم درباره احتمال استفاده رئیسی از نیروهای اصلاح طلب در کابینه خود گفت: «آقای رئیسی اعلام کرد که از همه نیروها استفاده میکند به نظر من احتمال دارد که از نیروهای اصلاح طلب هم استفاده کند. بسیاری از اصلاح طلبان هم از ایشان حمایت کردند. او نماینده کل کشور است، الان هم که به ویژه رئیس جمهور شدند نماینده کل کشور هستند و از هر کسی که بتواند خود را با برنامه ایشان هماهنگ کند استفاده خواهند کرد».
شاید این سبک از اظهارنظر فعالان اصولگرا درباره چیدمان کابینه حجتالاسلام رئیسی اتفاقی نباشد، چون احمد خورشیدی آزاد از نزدیکان سببی محمود احمدی نژاد و رئیس ستاد مردمی سید ابراهیم رئیسی هم احتمال استفاده او از نیروهای اصلاح طلب را رد نکرد و گفت: «آقای رئیسی بهتر از ما میداند کشور با یک جناح و گروه مشکلاتش حل نمیشود. در اولین کنفرانس مطبوعاتی خود هم تاکید کرد، من رییس جمهور آنهایی که رای دادند، کسانی که رای ندادند و افرادی که به رقبا رای دادند، هستم. این سیگنال خیلی خوبی بود و به نظرم این اتفاق میافتد، آقای رئیسی صریح گفت فضای ستاد انتخاباتی به معنی بدنه دولت آینده نیست؛ لذا سهم خواهی مورد پذیرش آیتالله رئیسی نیست».
وی اضافه کرد: «جسته و گریخته در اخبار شنیدم که ممکن است آقای رئیسی از ظرفیت اصلاح طلبان در کابینه خود استفاده کند. دلیل نمیشود، چون در انتخابات پیروز نشدند از چهرههای کارآمد جناح اصلاح طلب در دولت استفاده نشود».
موارد بالا تنها اظهارنظر فعالان اصولگرا درباره کابینه سید ابراهیم رئیسی نبود. علی قلهکی ـ فعال رسانهای اصولگرا ـ درباره کابینه احتمالی ابراهیم رئیسی میگوید نزدیکان او کابینهاش را «شگفت آور» معرفی کردند و احتمال دارد از افرادی که در انتخابات ریاست جمهوری رد صلاحیت شدند استفاده کند.
وی در تحلیل نحوه چینش کابینه دولت سیزدهم توسط ابراهیم رئیسی یادآور شد: به نظرم کابینه آقای رئیسی ائتلافی، یعنی چیزی شبیه به عملکرد ایشان در قوه قضاییه خواهد بود. دوستان اصلاح طلب در زمان ریاست ایشان در قوه قضاییه به خوبی از رافت و حسن خلق آقای رئیسی در قوه استفاده کردند.
صادق زیباکلام روزنامه نگار و تحلیلگر مسائل سیاسی اما تشکیل کابینه فراجناحی توسط رئیسی را تنها یک ژست سیاسی میداند. زیباکلام با همان صراحت لهجه معروف خود تاکید کرده است که چنین کابینهای نه میتواند وجود داشته باشد و نه وجود آن الزاما مطلوب است.
واقعیت این است که ابراهیم رئیسی در انتخاباتی بسیار عجیب قدرت را به دست گرفت. شگفتی این انتخابات البته قبل از آن و در زمانی رقم خورد که نه تنها همه اصلاحطلبان شاخص که چند چهره مهم اصولگرا هم مجوز حضور در رقابت انتخاباتی را دریافت نکردند. معروفترین آنها علی لاریجانی بود، اما عزت الله ضرغامی، حسین دهقان و سعید محمد هم از دیگر چهرههای اصولگرای بودند که توسط شورای نگهبان احراز صلاحیت نشدند.
در این شرایط و به گواه آن چه نتایج آرا نشان داد، ابراهیم رئیسی عملا رقیبی جدی در انتخابات نداشت و اکثریت قاطع آرا شرکت کنندگان در انتخابات را به دست آورد.
اما دو نکته در این میان مطرح است. نخست آن که عدم احراز صلاحیت برخی چهرههای اصولگرا ممکن است مسائلی در بدنه اجتماعی و سیاسی اصولگرایان ایجاد کرده باشد. دوم آن که درصد مشارکت در انتخابات پایین بود و برای اولین بار در انتخابات ریاست جمهوری به زیر ۵۰ درصد رسید. در این شرایط طرح کابینه فراجناحی از سوی برخی چهرههای اصولگرا میتواند تلاشی برای مدیریت این شکافهای جدید تلقی شود.
در نهایت اما هم ترکیب مجلس شورای اسلامی که به صورت کامل در اختیار اصولگرایان است و هم تجربه تشکیل دولتها در دهههای اخیر نشان میدهد که تشکیل کابینه فراجناحی بسیار بعید است. ممکن است چند چهره از میان اصولگرایان میانهرو در کابینه باشند، اما ترکیب سیاسی کابینه رئیسی قطعا اصولگرا خواهد بود و سوال اصلی این است که چقدر به اصولگرایان رادیکال نزدیک خواهد بود.
البته که عرصه سیاست ایران صحنه شگفتیهاست و شاید داستان دیگری در کار باشد.
هستند در مواقعی که به دلایلی مثل شهادت شناخته می شوند به ندرت اثری از آن وابستگیها دارند شهید شهریاری، علیمحمدی فخری زاده، تهرانی مقدم، حججی و در رأس همه سلیمانی. روشن است هیچکدام از اینها از درون جریانها و جناح های سیاسی برکشیده نشده اند و با پتانسیل همان جوان انقلابی حماسه آفریده اند.
اما فراجناحی و مستقل به معنای دیگر آن این است که اصلا به جناح و جریان سیاسی کاری نداشته باشیم و به دنبال نیروی جوان انقلابی قطعاً با سازوکاری غیر از جناح ها باشیم ، البته در این ساز و کار اگر جوان انقلابی اتفاقاً عضو جناح و یا جریانی بود مانع نخواهد بود هرچند می توان آن را امتیازی منفی به حساب آورد و با او شرط کرد که عمل او به مقتضای همان جوان انقلابی بودن باشد نه گرایش سیاسی و جناحی او. بنا بر این تفسیر کشور را نه تنها بدون یک جناح یا جریان سیاسی بلکه بدون هر دو جناح سیاسی می توان بلکه باید اداره کرد و در حقیقت معنی صحیح مستقل و فراجناحی بودن همین است. اینجاست که باید به آقای رییسی هشدار داد که در دام های رنگارنگی که برای کشاندن ایشان به سمت فراجناحی به معنی اول و در حقیقت به سمت عملکرد جناحی می کشاند گرفتار نشود. یکی از این دام ها همان ساز و کاری است که به آن اشاره شد. با توجه به تسلط جریانها ی سیاسی طراحی ساز و کاری که خارج از حکومت این جریانها جوان انقلابی را شناسایی و به کار گیرد بسیار حساس و مشکل است. همان گونه که اشاره شد جریانهای سیاسی در انتخابات مدعی طراحی چنین ساز و کاری در بستن لیست ها بودند ولی نتیجه چیز دیگری را نشان می دهد.