سلسله مطالب «دیدار؛ یاری متقابل» به مفهوم همیاری اجتماعی در دوران همهگیری کرونا میپردازد. در این قسمت به معرفی کتاب «یاری متقابل، عامل تکامل» و آرای نویسنده آن، پیتر کروپوتکین پرداختیم.
دیدارنیوز ـ نیما فاتح - دامون افضلی: پیتر آلکسیویچ کروپوتکین (۹ دسامبر ۱۸۴۲ – ۸ فوریه ۱۹۲۱)، جانورشناس، جغرافیدان، انقلابی، نویسنده، نظریهپرداز در رشته تکامل، اقتصاددان و فیلسوف آنارشسیت روس بود.
کروپتکین این کتاب (یعنی «یاری متقابل، عامل تکامل») را بعد از سفرها و تحقیقات میدانی در دل طبیعت و تماشا و بررسی عوامل طبیعی و مواجهه گونههای جانوری با آن، و نیز توجه ویژه به آثار مهم نگاشتهشده درباره رابطه مفهوم داروینیسم و جامعهشناسی، نوشته است. بهزعم او این باور که هوش و دانش بشر او را در موقعیت بهتر و مطلوبتری نسبت به دیگر موجودات، در تلاش برای تنازع بقا، قرار داده است، پذیرفتنی نیست و این ادعای اثباتنشده نمیتواند «قانون طبیعت» باشد و آن را به روشنی توضیح دهد.
کروپتکین با پروفسور کسلر (رییس دانشگاه سنتپترزبورگ) همدل بود و عقیده داشت: «علاوه بر قانون مبارزه متقابل، قانون یاری متقابل نیز در طبیعت وجود دارد که برای موفقیت تنازع بقا و به ویژه تکامل گونهها به مراتب مهمتر از قانون نزاع متقابل است».
او در بخشهای مختلفی از کتاب به بررسی نقش تعامل در میان گونههای مختلف میپردازد و با مثالهای علمی و دقیق نشان میدهد که چگونه یک کُلُنی از موجودات به لطف یاری متقابل به قدرتی نفوذناپذیر بدل میشوند و به مدد آن تکثیر، بقا و حتی بهزیستیِ اعضاء در کُلُنی تضمین میشود.
نقد نظریهی داروین، درواقع نقد پیروان اوست که «به به جای گسترش این نظریه مطابق با نکات خود او، آن را باز هم بیشتر محدود کردند». آنها جهان و طبیعت را در تنگنایی از مبارزه افراد خونریز و جنگطلب و نزاع غالب و مغلوب تعریف کردند و هر چیزی غیر از این را انکار غریزه حیات موجود زنده میپنداشتند. کروپتکین با این کتاب ما را دعوت میکند تا منصفانه به نظاره حیات اجتماعی انسان و نیز سایر موجودات زنده بنشینیم و غریزه آنها را صرفاً به کشتار و حذف و طرد یکدیگر محدود نکنیم.
او این کار را به طور مفصل و در چند فصل مجزا، به شرح زیر، انجام میدهد:
یاری متقابل در میان جانوران، یاری متقابل در میان وحشیان، یاری متقابل در میان بربرها، یاری متقابل در شهر قرون وسطی، یاری متقابل در میان خودمان.
کروپتکین پس از بررسی مفصلی که با شواهد و مدارک مستند درباره موجودات زندهای که زیست اجتماعی دارند، ارائه میدهد، به سراغ انسانها میرود. او با مطالعه عمیق انسانهای بدوی و وارسی سیر تطور او در طول تاریخ، دورههای گوناگون زندگی او را، از شکار و غارنشینی و تجمع در کنار رودها گرفته تا کشاورزی و پدیدآمدن روستاها و دامپروری و ایجاد اجتماعات مدرنتر انسانی و ظهور و بروز شهرها (خاصه در غرب) بررسی میکند و به خوبی نشان میدهد که یاریگری میان بشر، بلااستثنا و بیوقفه، وجود داشته است.
کروپتکین حمایت و یاری متقابل در بشریت را همچون نیازی انسانی مورد مداقه قرار میدهد و عقیده دارد که علیرغم جنگ و ستیز انسانها در طول تاریخ، همیشه این یاریگری بوده که تکامل نوع بشر را ممکن کرده است. هر چند از این واقعیت گریزی نیست که پیشرفت نوع بشر عمدتاً در زمانهایی رخ داده که صلح بر زندگی بشر حکمفرما بوده است و تباهی و وحشیگری ناشی از جنگ گاهی سد محکمی در برابر مسیر تعالی و تکامل انسان بوده است، ولی نکته اصلی این است که آنچه این نیروهای مخرب را مهار کرده و بر آنها بند نهاده چیزی نیروی یاریگری و حمایت متقابل آدمیان نبوده است.
کروپتکین دید چندان مثبتی نسبت به دولتها ندارد تا جایی که در بخشی از کتاب درباره امپراطوری روم چنین مینویسد: «اگرچه رشد دولت بر اساس الگوی امپراطوری روم، با خشونت، به تمام نهادهای قرون وسطاییِ حمایت متقابل پایان داده بود، اما این وجهه جدید تمدن نمیتوانست ادامه یابد؛ دولتِ مبتنی بر تجمع سست افراد، که مصمم بود تنها پیوند وحدت بین آنها باشد، پاسخگوی هدف خود نبود. گرایش یاری متقابل سرانجام قوانین آهنین آن را در هم شکست؛ از نو ظاهر شد و خودش را در بینهایت اتحادیه ابراز کرد، [اتحادیههایی]که اکنون تمایل دارند تمام جنبههای زندگی را در بر بگیرند و تمام آن چیزی را به تصاحب خود درآورند که انسان برای زندگی و بازتولید تلفات ناشی از زندگی لازم دارد.»
به نظر میرسد کروپتکین چندان نظر مثبتی به آن نوع پیوندهایی که توسط قبیله، اجتماع روستایی، شهر و دولت بر افراد تحمیل میشود ندارد و در عوض معتقد است که بشر حالا از این قابلیت برخوردار است که به لطف درکی که از یاری متقابل به عنوان عنصر پیشرفت به دست آورده، با زندگی اشتراکی هم بقای نوع خویش را تضمین کند و هم کیفیت زندگی خود را تا اندازه زیادی اعلایی افزایش دهد.
کتاب «یاری متقابل، عامل تکامل» اعاده حیثیتی از نوع بشر در برابر آن ویژگیها و صفاتی است که پیروان ناخلف داروین در گذشته و دلباختگان سرمایهداری در روزگار کنونی، به غرایز و ذات انسان نسبت دادهاند: این ادعا که آدمی چیزی جز «انسان اقتصادی» (Homo Economicus) نیست، موجود خودمحور و محصوری که صرفاً به دنبال تأمین منافع خویش و صیانت از نفس است. کتاب کروپتکین مقاومتی نظری علیه ادعای فردگرایی و خودخواهیِ مطلقِ آدمی است، ادعایی که به روشنی پیداست به چه منظور و هدفی، به کمک انواع رسانهها و تریبونها، مدام بر ذهن و آگاهی ما آوار میشود: حذف علقهها و پیوندهای اجتماعی بین افراد که شالوده واقعی بنای جامعهای بدیل و جهانی دیگر است، و نیز پسراندن فردفرد بشریت به درون دیوارهای تنگ فردگراییِ عمدتاً اقتصادی.
خواندن این کتاب در وضعیت کرونایی جهان امروز، در حالی که بشر چشم به حاکمان و دولتها دوخته تا او را از این مخمصه جانفرسا نجات دهد، از همیشه جذابتر خواهد بود. در پرتو دانشی که کروپتکین به مخاطبش ارائه میکند میتوان از یاری متقابل همچون سلاحی قدرتمند در برابر فاجعهای که کل ارض را در نوردیده مدد گرفت.