آمریکایی ها در برابر آزمون زمان هستند و به نظر نمی رسد ایران برای دست یابی به توافق جدید به هر قیمتی، عجله داشته باشد. بلکه برعکس، طرفهای ذینفع در ایالات متحده و اروپا، مایلند به این مهم دست یابند، چرا که در تیم مذاکره کننده آمریکا، یک اتفاق نظر مهم وجود دارد مبنی بر اینکه: ما به دنبال راه حل هستیم، اما نمی خواهیم جو بایدن یک ابله یا شکست خورده جلوه کند.
دیدارنیوز - الاخبار چاپ بیروت در مطلبی به قلم ابراهيم الأمين نوشت: از مدتها پیش از انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده، رابرت مالی و دیگر افرادی که در کنار اوباما بودند، به کاهش خطرات ناشی از تصمیم ترامپ در مورد خروج از توافق هسته ای با ایران فکر می کردند. این مساله آسان نبود، با این حال، خارج بودن از دولت به این اشخاص فرصت شناخت امور مهمی را داد و پس از پیروزی بایدن در انتخابات، مسیر جدید آمریکا در مورد پرونده ایران، کاملا واضح بود. اما تشکیل گروهی که مأموریت رسیدگی به این پرونده را دارند، دشوار به نظر می رسید.
در ادامه این مطلب آمده است: اسرائیل که در دولت آمریکا نفوذ دارد، توافق هسته ای با ایران را نه تنها برای خود، بلکه برای منافع استراتژیک ایالات متحده نیز خطرناک می داند. این تفکر اسرائیل پس از روی کار آمدن بایدن شکل تازه ای به خود گرفت و صهیونیستها تمرکز خود را روی همکاری با دولتهای منطقه ای نظیر عربستان و امارات گذاشتند.
کاملا هریس نقش مهمی را در انتخاب تیم مذاکره کننده با ایران ایفا کرد، اما از همان ابتدا واضح بود که دور کردن رابرت مالی از این پرونده، کاری دشوار است. با این حال، امکان تشکیل گروهی که مالی را محاصره کرده و ابتکار عمل را از او بگیرند، وجود داشت.
در یاران هم پرونده توافق هسته ای به موضوهی برای رقابت انتخاباتی تبدیل شد. پرونده برجام محل اختلاف جناح های مختلف در ایران بوده است. رهبر جمهوری اسلامی سقفی را برای مذاکرات تعیین کرده و البته باب بازگشت به توافق را هم باز گذاشته است.
در میان این درگیریهای سیاسی در دو دولت ایران و آمریکا، اروپایی ها تلاش می کنند جایگاهی برای خود ایجاد کنند تا با یک توافق جدید، دستاوردهایی را برای خود محقق کنند. ایشان می خواهند موقعیت خود را بهتر کرده و سهمشان از نتیجه توافق را افزایش دهند، اما مساله جدیدی که به نفع آمریکا و دیگران نیست، تحول در روابط ایران با روسیه و چین و ایجاد روزنه های جدی در رابطه تهران با اتحادیه اروپاست، امری که بر شدت اختلافات در داخل دولت آمریکا افزوده است، به این ترتیب که برخی معتقدند تعدیل در توافق هسته ای به نحوی که پرونده های داغ منطقه ای را دربرداشته باشد ضروری است و عده ای دیگر بازگشت آمریکا به توافق هسته ای را زمینه ساز ورود به دیگر پرونده های مورد اختلاف میدانند. گروه دیگری هم به رهبری رابرت مالی هستند که از حمایت شخص بایدن برخوردارند و به دنبال اضافه کردن به بندهای توافق نیستند. این گروه معتقدند گام اول مستلزم یک تفاهم سریع و روشن با ایرانی ها برای بازگشت دو طرف به توافق و سپس، آغاز گفتگو در زمینه های دیگر است. به احتمال زیاد، تیم مالی واقعیتی را درک کرده اند که دیگران از ان عاجزند، مبنی بر اینکه ایران این بار به شکلی متفاوت از دور قبلی مذاکرات، پرونده را زیر نظر دارد. علاوه بر اینکه اقدامات داخلی در ایران طی دوره ریاست جمهوری ترامپ، چه در سطح برنامه های هسته ای و چه در سطح افزایش ظرفیتهای اقتصادی، بر پایه یک درگیری روشن و شدید با آمریکایی ها و هم پیمانان اروپایی شان استوار بوده است.
تیم مذاکره کننده آمریکا، که مالی در رأس آن قرار دارد، به خوبی از استراتژی ایران اگاه است و به همین دلیل سعی داشت وارد مذاکره مستقیم با ایران شود تا نیازی به وساطت اروپایی ها یا دیگر دولتها نباشد. اما مالی که به تایید قبلی بایدن نیاز داشت، روز به روز با حجم فشارهایی که در داخل دولت بایدن وی را محاصره کرده بود مواجه شد. تا اینکه یک سوال مهم مطرح شد: آیا با ایران مذاکره می کنیم تا به توافق هسته ای بازگردیم یا در صدد تعدیل توافق قبلی هستیم؟
با توجه به اینکه تهران مذاکره مستقیم با آمریکایی ها را به نفع خود نمی دانست، تصمیم گرفت این بار شرکای اروپایی با قدرت به سمت یک تفاهم جدید حرکت کنند. هدف ایران این است که این دولت ها تضمین دهند که اگر دولت آمریکا قصد نقض توافق را داشته باشد، دولتهای اروپایی مجاز به همراهی با دولت فعلی آمریکا نباشند. تمایل اروپا برای سرمایه گذاری در ایران، باعص تعجیل آنها برای توافق دوباره بین ایران و آمریکا شده، بویژه آنکه همه با دقت از جزئیات توافق بزرگ بین ایران و چین و رشد روابط روسیه و ایران آگاه شده بودند.
در طرف آمریکایی به نظر می رسد این اطمینان ایجاد شده که امکان افزودن بندهای جدید به توافق وجود ندارد، از این رو، اختلاف نظرها در داخل دولت آمریکا بار دیگر بالا گرفته و این سوال را مطرح می کنند که کدامیک مهمتر است، منفعت ایالات متحده یا منفعت هم پیمانان آمریکا؟
و ایا آمریکا باید عناصر قدرت و نفوذ بیشتری را برای خدمت به هم پیمانان خود از دست بدهد؟ آن هم هم پیمانانی که حتی نتوانستند از تحریمهای ترامپ استفاده کنند و در جبهه های مختلفی شکست خوردند؟ به گفته منابع آگاه، یک مسئول آمریکایی سوالاتی را خطاب به متحدان معترض به بازگشت به مذاکرات با ایران طرح کرده که از این قرار است: «طی سالهای محاصره ایران، چه چیزی تغییر کرد؟ آیا ما به یک تحول بزرگ در تهران نزدیک می شویم؟ آیا نفوذ نظامی و سیاسی ایران در خاورمیانه کاهش یافت؟ آیا اقتصاد ایران فروپاشید؟ آیا اسرائیل امروز میتواند ادعا کند که توان حمله به تمام جبهه های ایران در خاورمیانه را دارد؟ آیا عربستان موفق به پیشرفت در یمن یا حتی میدانهایی مثل لبنان، سوریه، عراق یا فلسطین شد؟ نتیجه توافقهای عادی سازی بین اسرائیل و امارات، بحرین و سودان چه شد؟ آیا اطمینان دارید که شمال آفریقا نسبت به گذشته به ما نزدیکتر شده است؟»
این سوالات مطرح شده تا تاکید کند منافع امروز آمریکا نوع دیگری از مذاکره را می طلبد، ولو اینکه با منافع هم پیمانان آمریکا تناسبی نداشته باشد، همانطور که در افغانستان، عراق و سوریه شرایط به این صورت است.
به همین منوال، مذاکرات در حال برگزاری است و در صورتی که غربی ها به صورت مستقیم یا به نمایندگی از آمریکا، پرونده های داغ و حساس مربوط به میدانهای یمن، عراق، سوریه، لبنان و فلسطین را مطرح کنند، مذاکره کننده ایرانی پاسخ مثبتی به خواسته های آنها نهواهند داد. می توان گفت جبهه مقاومت به رهبری ایران از یک سو به سمت بالا بردن سطح مقابله با دشمن صهیونیستی حرکت می کند و از سوی دیگر، امکان معادلات جدید در میدانهای معینی نظیر سوریه و عراق را بررسی می کند. و جنگ دفاعی در یمن، رو به سوی تحولاتی دارد که در صورت صلح نکردن با انصارالله، طرف دیگر را در موقعیت سختی قرار می دهد. افزون بر اینکه جبهه دیگر، از بحرانهایی همچون بی اعتمادی طرف مقابل رنج می برد.
آمریکایی ها در برابر آزمون زمان هستند و به نظر نمی رسد ایران برای دست یابی به توافق جدید به هر قیمتی، عجله داشته باشد. بلکه برعکس، طرفهای ذینفع در ایالات متحده و اروپا، مایلند به این مهم دست یابند، چرا که در تیم مذاکره کننده آمریکا، یک اتفاق نظر مهم وجود دارد مبنی بر اینکه: ما به دنبال راه حل هستیم، اما نمی خواهیم جو بایدن یک ابله یا شکست خورده جلوه کند.