دیدارنیوز ـ دکتر علی کریمی مله در این نشست گفت: هیچ سطحی از عالیترین تا دانیترین سطح از مسئولان نمیتوانند مبرّا از پاسخگویی باشند. جامعه کنونی ما گنجینهای از ناراضیان است؛ به اندازهای که حتی برندگان هم در جامعه ما ناراضی هستند. منازعات به عنصر قدرتمند بسیج سیاسی تبدیل شدند، لذا احتمال اینکه دینامیزهای سیاسی و اجتماعی در آینده شدیدتر و فراگیرتر از آنچه امروز در آن قرار داریم، باشد بسیار زیاد است. وی افزود: وقتی درباره منازعه و چشم اندازش حرف میزنیم، مفهومش این است که ما هنوز از مدیریتپذیری آن قطع امید نکردهایم، هرچند این افقهای امید بسیار کمرنگ شدند. همچنین اقلیت نیز هیچگاه معنای باخت را احساس نکرده است. بنابراین ما با یک اکثریت ناکام و اقلیتی کامیاب در جامعه مواجه هستیم. در واقع شکاف میان توزیع قدرت سیاسی و توزیع قدرتهای دیگر است که منجر به بروز رفتارهای تعارضآمیز میشود.
اهمیت ایدهپرداز
دکتر علی کریمی مله اظهار کرد: ما شکاف شناخت و دستاورد را داریم که سهم زیادی در شکلگیری منازعات اجتماعی دارد. منازعات اجتماعی در شرایط کنونی جامعه ما تنها بر مدار توزیع منابع، امکانات یا سرمایههای مادی دور نمیزند، بلکه عنصر جدیدی به نام به رسمیت شناخته شدن است که باعث شکل گیری پایههای منازعه اجتماعی میشود. ما در وضعیت کنونی با زوال یا ازاله مرجعیتهای اجتماعی یا سرمایههای نمادین مواجه هستیم که سهم بسیار مهمی در مدیریت منازعات اجتماعی دارد. این پژوهشگر ادامه داد: برخی نظامهای سیاسی برای آنکه بتوانند از گردونه مشکلات سخت اجتماعی عبور کنند، تلاش میکنند با طرح مشکلات دیگر از زاویه بیرونی، توجهات را به سمت محیط بیرونی سوق دهند. بنابراین در چنین وضعیتی همبستگیهای سنتی و مکانیکی ما از کار افتاده و همبستگیهای ارگانیک ما نیز چندان کارساز واقع نشده است. کریمی مله اظهار کرد: امروز وارد فضایی شدیم که همبستگیهای سایبرنتیکی شکل گرفته است که به شدت الگوها و رفتارهای منازعهای ما را تحت تأثیر قرار میدهد. اگر ما شکلگیری منازعات اجتماعی را معلول سه عنصر انگیزه، فرهنگ و ساختار بدانیم، هر سه عنصر به نحوی تصاعدی در کشور ما وجود دارد. وی در تشریح این سه عنصر گفت: انگیزهها وجود مسائلی نظیر نابرابریها، تبعیضها و محرومیتها را در برمیگیرد و فرهنگ نیز فرهنگ نامتصاعد، منازعهگرا و نابردبار در جامعه ما را شامل میشود. ساختارها را هم اگر از حیث صورت بندی نیروی انسانی نگاه کنیم، یک جمعیتی جوان، ساخت نظام سیاسی نه چندان کارآمد و فقدان یا ضعف نهادهای مدنی و شکافهای اجتماعی بعضا متراکم، ظرفیت تولید و بازتولید منازعات اجتماعی را دارند. این پژوهشگر ادامه داد: چشم انداز منازعهای موجب میشود تا ما از این به بعد کمتر ریسک و جسارت حرف زدن از توسعه را پیدا کنیم. اساسا در این شرایط، دیگر نمیتوان به توسعه فکر کرد و نظام اجتماعی تمام منابع را برای بقای خود و نظام اجتماعی بهکار میگیرد. اگر ما بپذیریم در چنین شرایطی قرار داریم، قبل از هر اقدامی باید بر سر ماهیت شرایطی که در آن بسر میبریم، گفتوگو کنیم.
وی گفت: علت اینکه ما محققین دور هم جمع شدیم و بسیاری از سیاستمداران و تصمیمگیران در میان ما نیستند، این است که آنها فهم متفاوتی نسبت به ما دارند. اگر شما امروز به سراغ یک امام جمعه بروید و درباره این مسأله از او سوال کنید، وی احتمالا بگوید که چه کسی حرف از منازعه میزند و جامعه ما مملو از نمادها و نشانههای وفاق و همبستگی اجتماعی است. رفرنس او نیز میتواند نمازگزارانی باشد که در نمازجمعه حاضر شدهاند. کریمی مله افزود: همچنین اگر به یک ژنرال بگویید که جامعه ما لغزان است و در مرزهای منازعه قرار دارد، احتمالا به سربازانی اشاره میکند که امر بر او هستند و میگوید که نافرمانی معنایی ندارد. آنچه دیده میشود مفاهمه است و منازعه بیمعناست. بنابراین ما نیاز داریم که بر سر ماهیت شرایطی که در آن بسر میبریم، گفتوگو کنیم. برای اینکه این گفتوگو شکل بگیرد، تنها نیاز نیست که از عقول بوروکراتیک، کارشناسان و فن سالاران استفاده کنیم، بلکه برای تکثیر این چشم اندازها باید از متخصصان مخالف نیز استفاده شود. وی در پایان گفت: در اینجا ایده پرداز از کسانی که صاحب کرسی هستند، مهمتر است. از نظر نهادی نیز باید سازوکار حل منازعه تعریف شده و شکل بگیرد که از همه شناسهها و قابلیتهایی که برای مدیریت شرایط منازعهای لازم است، برخوردار باشد.
مناقشات، محصول ناکارآمد
دکتر محمد فاضلی نیز گفت: من ترجیح میدهم که در این نشست به جای کلمه منازعه از کلمه مناقشه استفاده کنم. زیرا وقتی ما از منازعه حرف میزنیم؛ یعنی نزاعی درگرفته است. وی افزود: اولین مناقشهای که وجود دارد، مناقشه جنسیتی است. از همان روز اول زنان وارد مناقشه شدند. این مناقشه از تلاش برای ورود زنان به ورزشگاهها تا الگوهای سبک زندگی و حقوق زنان، همواره وجود داشته است. این استاد دانشگاه گفت: مناقشه دوم، مناقشه قومی است. ما یک مناقشه قومی داریم که حاصل توسعه نامتوازن مرکز پیرامون کشور است. وی در ادامه گفت: ما یک مناقشه فقیر و غنی نیز داریم که عمدتا محصول ناکارآمدی است. این مناقشه سه علت دارد؛ یکی رشد اقتصادی اندک در 40 سال گذشته است. وقتی یک کشور به مدت 40 سال رشد اقتصادیاش بین 2 الی 2ونیم درصد است، نمیتواند بخش عمدهای از مردمش را از فقر نجات دهد. فاضلی گفت: در کنار آن، مسأله بازماندگی قرار دارد، یک عده همواره احساس بازماندگی میکنند. همزمان که به دلیل استمرار رشد اندک اقتصادی، بخش قابل توجهی فقیر تولید شده، ما شاهد یک فساد و رانت گسترده نیز بودیم که در کنارش ثروت به وجود آمده است و فضای مجازی نیز این امکان را فراهم کرده که قلههای ثروتی که ایجاد شده، مرئی شوند. یعنی اگر قلههای ثروت در دهههای 30 تا 50 هم بود، اما مردم نمیدیدند. امروز این قلهها که اکثریت ایمان دارند محصول اقتصاد تولیدی نیستند بلکه ناشی از فساد و رانت هستند، حضور دارد. بنابراین، برنامهریزی نامتوازن توسعه به بازتولید فقر کمک کرده است. وی در ادامه تصریح کرد: یک مناقشه سنی هم داریم که بسیار مهم است. افرادی هستند که ریشه در دهههای 10، 20 و 30 دارند و برای نسلهای دهههای 70 و 80 تصمیمهایی با همان نگاه میگیرند. بنابراین، شکاف ذهنی و ادراکی این بخش را به هیچ عنوان نمیتوان پر کرد. فاضلی بیان کرد: تمام جریانهای سیاسی روی شکافهای ناشی از این مناقشات سرمایهگذاری میکنند.
برای نمونه، نیروهای پوپولیستی مانند دولتهای نهم و دهم احمدینژاد روی شکاف فقیر و غنی سرمایهگذاری کردند و با همین قیاس یک نیروی دیگر نیز میتواند روی مناقشه قومی، مذهبی منطقهای سرمایهگذاری کند. یعنی مناقشات از آن جهت که شکافهایی را خلق میکنند و این شکافها، منشأ سرمایهگذاری جناحهای سیاسی میشوند، اهمیت قابل توجهی دارند. وی اظهار کرد: نکته دیگری که وجود دارد این است که این مناقشات، سرمایههای اجتماعی را فرسایش میدهند. هرچقدر جامعهای درگیر مناقشهای میشود که چشماندازی برای حل آن وجود ندارد، سطح تنش بالا رفته و دغدغه امنیت رشد میکند. بخش عمدهای از مناقشات، محصول ناکارآمدی است. زیرا حکمرانی ناکارآمد است که توسعه نامتوازن را ایجاد میکند. حکمرانی ناکارآمد است که بعد از چند دهه نمیتواند قومیتها را به خواستههایشان برساند. این استاد دانشگاه افزود: بنابراین، تا وقتی مسأله کارآمدی حل نشود، این مناقشات اجتماعی قابل حل نیستند. زیرا مناقشه فقیر و غنی تنها زمانی میتواند حل شود که شما به مدت دو دهه رشد اقتصادی نزدیک به 8درصد داشته باشید. این رشد باعث ایجاد امید در میان جامعه شده و این پیام را به جامعه میدهد که مثل آنکه مشکلات در حال حل شدن هستند. آنچه جامعه ما را اذیت میکند، جایی نیست که ایستاده، بلکه چشم انداز جایی است که میرود. وی بیان کرد: ادامه سیاستها میتواند چند شکل داشته باشد؛ شکل اول این است که نظام انتخاباتی در دو صورت ادامه پیدا کند، اول اینکه منتخبان مردم انتخاب شوند ولی با یک پایان باز و کنترلها بیشتر شوند. سناریوی دیگر این است که دو دسته افراد به قدرت برسند؛ پوپولیستها یا کسانی که به قدرت نگاه محض دارند. فاضلی گفت: یعنی صندوق رأی میتواند هم به پوپولیستها منجر شود و هم به کسانی که نگاه خاصی به قدرت دارند و با آنکه به صورت انتخابی انتخاب میشوند، اما مکانیسمهای قبض قدرت را به همراه دارند. این موضوع نیز به شکلی در همان دوره تجربه شد. وی افزود: شکل دوم، تعمیق دموکراسی است. یعنی جامعه از تمامی فرصتها و ظرفیتها استفاده کند و جامعه مدنی با همه ناکارآمدیهای ممکن، از دموکراسی رویگردان نشده و بر ترمیم آن پافشاری کند. حالت سوم هم مانند نظامهای توتالیتر برچیدن بساط انتخابات، اقتدارگرایی محض و نوعی نظامیگری است وی در پایان با اشاره به یک سناریوی دیگر گفت: این سناریو بروز بیثباتیهای داخلی و منازعه است که ممکن است یا منجر به تجزیه کشور یا ایجاد یک نظامیگری شدید در جامعه شود. این سناریو در شرایطی رخ خواهد داد که لیدرهای اجتماعی و گروههای جامعه مدنی سعی بر کنترل وضعیت نکنند، مدیران سیاسی تن به اصلاحات ندهند، سطح فشار خارجی به شدت افزایش پیدا کند و در کشورهای جهان به این نتیجه برسند که با چنین کشوری نمیتوان کنار آمد.
مشاهده بحران
دکتر ابوالفضل دلاوری نیز در این نشست گفت: من تلاش میکنم که به سطح سیاسیتری از منازعات موجود در جامعه بپردازم. تعارض جامعه و دولت از موضوعاتی است که بارها مطرح شده اما به نظر میرسد که تراکم تعارضات و منازعاتی که دوستان روی آن تاکید دارند، جلوههای خودش را در یک رویارویی و منازعه با حکومت نشان میدهد. وی افزود: جامعه بحران را مشاهده میکند ولو اینکه آقای رئیسجمهور بگوید که وا... دچار بحران نیستیم، آنچه توسط گروههای ذینفع و غیرذینفع در جامعه درک میشود، بحران است. دولت تلاش میکند به سمت سیاستی ضد رکود برود، اما این بحران چنین امکانی را از دولت میگیرد. متاسفانه دولت استراتژی روشنی ندارد و تیم اقتصادی آن بسیار فشلتر از این است که بتواند در این راستا قدم بردارد. این جامعه شناس گفت: اگر بحرانهای مالی و پولی یکسال اخیر بحران نیست، پس چه نامی دارد؟ رئیس جدید بانک مرکزی اذعان کرد که کاری نمیتوان کرد. امکان کنترل نقدینگی در جامعه وجود ندارد و تا زمانی که نتوان نقدینگی را کنترل کرد، امکان کنترل نرخ ارز وجود ندارد. این به معنای بحران در حوزه اقتصاد است. وی با اشاره به بحران در حوزه سیاسی گفت: ناسازگاریهای نهادی همچنان ادامه دارد. علاوه بر آن جدالی که پس از انتخاب دوم روحانی میان نیروهای آشکار و پنهان سیاسی علیه دولت مستقر و انتخابی به وجود آمده، همچنان با یک چاشنی پوپولیستی که برخی نیروهای دیگر پیدا کردند، خودش را در قالب استیضاحهای مختلف نشان میدهد. هرچه شخص روحانی و کارگزارانش محافظهکارانهتر حرف میزنند، هیچ تغییر و تأثیری در عملکرد نیروهای مقابلش در عقب نشینی نسبت به برخی مواضعشان ایجاد نمیشود. دلاوری اظهار کرد: امروز هیچ نشانهای از مصالحه در میان پالیتی دیده نمیشود، اگر نام این بحران نیست پس چیست؟ در صورتی که مصالحه کردن از اولین پیش شرطها برای مواجهه با وضعیت دشوار روحی است. تراکم بحرانها در دو فاز سیاسی شده؛ یکی در دی ماه سال گذشته و دیگری در مردادماه امسال. بدین معنا که معترضان به کف خیابان آمده و با شعارهای سیاسی در مقیاسهای مختلف، اعتراض خود را نشان دادند. وی بیان کرد: در دی ماه گذشته مسائل بیشتر معیشتی بود و گروههای حاشیهای و جوانان و نوجوانانی بودند که خشم از شرایط موجود آنها را به کف خیابان کشانده بود؛ گستره آن نیز بسیار و خشونتها در آن زیاد بود. اما در پالیتی در مواجهه با آن اعتراضات یک دوگانگی وجود داشت.
یعنی بخشی از پالیتی معتقد بود که باید پذیرفت و با معترضان مماشات کرد. از این رو اگر مقیاس اعتراض خیلی وسیع بود، اما خشونت در برابر آن به نظر وسیع نمیآمد. دلاوری گفت: در مردادماه امسال با اینکه وسعت اعتراض کم بود، اما اجماعی برای کنترل آن وجود داشت. همزمان توطئه خواندن آن نیز از سوی پالیتی صورت گرفت. وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: پالیتی باید چند کار اورژانسی انجام دهد. نخست باید دست از این حرکات ایذایی خود توسط نیروهای حاشیهای و مرکزی علیه نیروها، نهادها و گروهها بردارد و حرکتهای نویدبخشی در فضای سیاسی و تغییر لحن و زبان رسانههای رسمی انجام دهد.این جامعه شناس اظهار کرد: امروز با آنکه نمیتوان با آمریکا مذاکره کرد، اما میتوان در منطقه فعال بود و کارهای دیگری انجام داد. متاسفانه برخی شعارهایی که ما سر می دهیم، دستاوردهای ما را خنثی میکنند. در منطقه میتوان فشار را از دو جبهه کم کرد. اما استراتژی اصلی نه سیاسی و نه اقتصادی است، زیرا این دو در استراتژی و راهحل چنان به همین آمیخته شدند که خود مشکلزا شدهاند. وی بیان کرد: مشکل ما اینجاست که سیستمی در دهههای اخیر ایجاد شده که فساد بخش جدانشدنی آن است و فشل بودن و عدم توجه به رویکردهای توسعهای نیز در آن وجود دارد. این ساختار راههایی برای اصلاح دارد. گزارهای دوگانه وجود دارد که همزمان هم دموکراتیزاسیون و هم توسعه را دنبال میکند. از این رو، استراتژی که ما باید دنبال کنیم استراتژی دموکراسی رفاه است. دموکراسی رفاه بدین معنا نیست که دولت یا بازار را همه کاره کشور بدانیم. آن دولت باید برای سیاست کار کند و نه اقتصاد و اقتصاد باید با یک توسعه رفاهی پیش رود.
منبع: آرمان/۱۷ شهریور ۹۷