هرچند صدای وعدههای مسئولان نیز همزمان با پرواز قیمت کاغذ بالاتر میرود، اما با ادامه این وضع ظاهرا راهی به جز تعطیلی برای خیلی از ناشران نمیماند. کاغذ در حالی به کتاب نمیرسد یا با بهایی نفسگیر میرسد که از دیگر کشورها هم به ایران میآید.
دیدارنیوز ـ در اوایل بهمنماه سال گذشته بود که خبرهایی از کاهش واردات کاغذ رسید؛ آمار تجارت تا پایان آذرماه سال ۹۹ نشان میداد که ۱۵۳.۴هزار تن کاغذ چاپ و تحریر به ارزش ۱۴۲.۶ میلیون دلار وارد شده، اما این در حالی بود که در مدت مشابه سال ۹۸، ۲۵۳.۴ هزار تن از این نوع کاغذ با ارزش ۲۵۵.۱ میلیون دلار وارد شده بود، که این کاهش ۴۰درصدی واردات کاغذ چاپ و تحریر را در سال ۹۹ روایت میکرد.
در همان روزها بود که عباس قبادی، دبیر کارگروه ستاد تنظیم بازار، در جلسه ستاد تنظیم بازار از افزایش قیمت کاغذ در هفتههای پیش از آن خبر داد و گفت که «واردات این کالا تسهیل خواهد شد و در این زمینه اقداماتی از سوی بانک مرکزی برای تسهیل واردات مواد اولیه تولید کاغذ و خود محصول نهایی انجام شده است».
اما این وعدهها نتوانست مانع سرکشی قیمت کاغذ در بازار شود؛ پس از پایان تعطیلات نوروز و در حالی که ناشران توانایی تهیه کاغذ مازاد بر دریافت دولتی خود را نداشتند، قیمت این کالا در بازار آزاد برای آنها به بندی حدود ۷۰۰ هزار تومان رسید؛ عددی حدودا سهبرابر زمان مشابه سال گذشته!
با این حال در روزهایی که از یک طرف از تخصیص پیدا نکردن اعتبار ارز کاغذ یارانهای گفته میشود و از طرف دیگر عدهای نسبت به دریافت کاغذ با نرخ دولتی، آن هم بیش از مقدار معمول توسط عدهای از ناشران انتقاد دارند و زمزمههایی هم حاکی از تکنرخی شدن قیمت کاغذ (البته با تخصیص قیمت دولتی به گروهی از ناشران) به گوش میرسد، وعدهها همچنان ادامه دارد.
در روزهای پایانی فروردینماه سال جاری و در حالی که از ورود نخستین محموله رول کاغذ (۷۲۲ رول) به بندر کاسپین از روسیه خبر رسید، همایون امیرزاده، رئیس مرکز روابط عمومی و اطلاعرسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز از «پیگیری جدی موضوع تخصیص سهمیه ارزی کاغذ از سوی این وزارتخانه» خبر داد و گفت: «علاوه بر رایزنیهای مکرر انجامشده در این پیگیریها ضمن تشریح شرایط موجود و نیاز ضروری کشور به برقراری سهمیه ارزی کاغذ مخاطرات احتمالی عدم تخصیص و تامین ارز کاغذ بر فضای کار و کسبهای حوزه نشر و مطبوعات با صراحت مورد اشاره قرار گرفته است. در این نامهها که از خرداد تا اسفند سال ۱۳۹۹ ارسال شده، ارز مورد نیاز برای سالهای ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ به مبلغ حداقل ۸۰ میلیون دلار برآورد شده است».
محسن جوادی، معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز ضمن تشریح پیگیریهای این وزارتخانه برای حل مسئله کمبود و گرانی کاغذ و نامهنگاریهای انجامشده، تغییر وزرای صمت و از طرف دیگر استناد مدیران مربوطه در آن وزارتخانه به مصوبه قبلی که کاغذ را از گروه کالایی مشمول ارز دولتی خارج کرده است موجب بینتیجه ماندن اقدامات وزارت فرهنگ در این زمینه دانست و گفت: «به نظر من ستاد اقتصادی دولت باید هرچه زودتر در این خصوص مساعدت کند تا بازار کاغذ که در اوج تحریمها در قیاس با کالاهای مشابه که از ارز دولتی استفاده میکردند، ثبات نسبی داشت و نیازهای نشر و مطبوعات را در حداقل تامین کرد، دچار آشفتگی نشود».
جوادی همچنین وعده داد که علاوه بر پیگیری تامین ارز سال جاری برای کاغذ، با تشویق واردکنندگان به استفاده از ارز نیمایی این بازار را مدیریت میکنند تا نیاز نشر و مطبوعات برآورده شود.
با این حال بنا بر اطلاعات موجود در مرکز اطلاعات کاغذ ایران (در روز جمعه، سوم اردیبهشتماه ۱۴۰۰)، قیمت هر بند کاغذ تحریر ۱۰۰*۷۰ چنمینگ با روندی کاهشی به ۶،۴۵۰،۰۰۰ ریال، هر بند کاغذ تحریر ۹۰*۶۰ چنمینگ با روندی کاهشی به ۵،۴۵۰،۰۰۰ ریال، هر بند کاغذ تحریر ۱۰۰*۷۰ اندونزی (گرماژ ۸۰) با روندی افزایشی (در هفته اخیر) به ۷،۸۰۰،۰۰۰ ریال، هر بند کاغذ تحریر ۹۰*۶۰ اندونزی با روندی افزایشی (در هفته اخیر) به ۶،۸۰۰،۰۰۰، هر بند کاغذ تحریر ۱۰۰*۷۰ اندونزی (گرماژ ۱۰۰) با روندی افزایشی به ۹،۴۰۰،۰۰۰ ریال و هر بند کاغذ تحریر ۹۰*۶۰ بنفش با روندی افزایشی به ۸،۴۰۰،۰۰۰ ریال رسیده است.
هر چند وضعیت کاغذ این روزها تیری شده است بر جان کتاب و نشر، اما ناشران درحالی از این وضعیت گلهمندند که مسائل دیگری نیز نمک بر زخمشان شده است.
حسین محسنی، مدیر انتشارات مارلیک در پی وضعیت کاغذ در روزهای اخیر میگوید: سال گذشته وقتی گرانیهای کاغذ آغاز شد، تعاونی به ما کمک کرد و تا حدود زیادی مشکل حل شد و توانستیم به کارمان ادامه دهیم، اما متاسفانه از اواخر سال ۹۹ دوباره با مشکل مواجه شدیم. در حال حاضر ما و بعضی از همکاران به مرحلهای رسیدهایم که راهی به جز تعطیلی نداریم؛ یعنی نه میتوانیم عنوانهای جدید را منتشر کنیم و نه قادر به انتشار عنوانهای قبلی هستیم. با این حال متاسفانه ندیدهام که پیگیریای انجام شود یا وزیر مستقیما در اینباره صحبت کند. حتی با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری در خصوص حمایت از تولید، متاسفانه هیچ اتفاقی از سوی مسئولان نمیافتد. قیمت کاغذ سال گذشته در بازار آزاد حدود ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزار تومان بود که تعاونی با قیمت حدود ۱۴۰هزار تومان آن را در اختیار ما قرار میداد، اما الان به بندی ۷۰۰هزار تومان رسیده است. کاغذ گلاسه هم که آنقدر گران شده دیگر کتابهای رنگی به خاطرهها پیوسته است.
او میافزاید: با این حال ۱۴ روز که تعطیلات عید بود و حالا هم نیمهتعطیل هستیم و هیچ خبری از پیگیریها نیست. به این ترتیب بخشی از کسانی که در کار نشر هستند، دارند از کار بیکار میشوند.
محسنی درخصوص تاثیر تعطیلات خیز چهارم کرونا بر وضع نشر نیز بیان میکند: این تعطیلی اثر دارد، ولی چون در حال حاضر بیشتر خریدها به صورت آنلاین انجام میشود، ما هنوز مشتریان و مخاطبانمان را داریم. در حال حاضر حتی خیلی از مخاطبان ما کتابها را میخواهند، ولی ما به دلیل گرانی کاغذ نمیتوانیم آنها را منتشر کنیم؛ و به این ترتیب در درازمدت با وضعیتی مواجه میشویم که دیگر کتابی پیدا نمیشود و کتابها جزئی از خاطرات میشوند.
مدیر انتشارات مارلیک سپس میگوید: مشکل ما فقط هم مسئله کاغذ نیست، مواد اولیه، چاپخانه و صحافی هم هست. ۲۰ کیلو چسب صحافی را به مبلغ ۲۵۰ هزار تومان میخریدیم، اما حالا همین مقدار به نزدیک سه میلیون تومان رسیده است، دیگر چقدر میتوانیم قیمت کتاب را بالا ببریم؟!
او از یأسی که ناشران به دلیل این وضعیت به آن دچار شدهاند میگوید و ادامه میدهد: این وضعیت دامنگیر بسیاری از ناشران شده است و همه نگران هستند و خیلیها دارند تغییر شغل میدهند. دستمان بسته شده و داریم به قهقرا میرویم.
حسین محسنی گلهای هم از وضعیت پرداخت وام به ناشران دارد و اظهار میکند: ما هیچ حمایتی نمیشویم. متاسفانه مسئلهای که باب شده، وام است. هر وقت قرار است هر حرکتی انجام شود، هر مدیر کلی میخواهد رای بیاورد و ... سایتی را برای وام معرفی میکنند، اما وقتی به پرداخت میرسد، مسائلی مطرح میشود که اصلا وجود خارجی ندارد و در نتیجه هیچ کمکی به ناشر نمیشود. آنها هم که توانستهاند با تلاش بسیار این وامها را بگیرند، حالا در پرداخت اقساطش ماندهاند، چون این وامها به نحوی نیست که دردی از ناشر دوا کند و بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد؛ برای مثال ناشر چطور میتواند وام یکمیلیاردی را یکساله پرداخت کند؟!
مدت زیادی نگذشته است از آنکه زنگ خطر تعطیلی کتابفروشیها به صدا درآمد؛ حالا زنگ خطر تعطیلی انتشاراتیها به گوش میرسد. وقتی کتابفروشیها یکییکی کرکرههایشان را پایین میکشیدند و به سراغ کسب و کار دیگری میرفتند، مدیران و مسئولان مشغول اعلام آمارهای میلیاردی طرحهای فصلی و نمایشگاه کتاب بودند، اما کاش صدای پایین آمدن کرکره ناشران شنیده شود، که اگر نشود، دیگر نه خبری از چاپ کتاب است و نه طرح و نمایشگاهی برای آن؛ هرچند ناشران بزرگ خواهند ماند، ولی قطعا شرایط دشوار خواهد شد.