اگر میخواهید از پسته و ربط آن به خانواده هاشمی بیشتر بدانید این گفتوگوی جالب با ناصر هاشمی رفسنجانی به شدت توصیه میشود.
دیدارنیوز ـ آرش راهبر: یکی از سنتهای عید نوروز از قدیم، میل کردن آجیل است و در میان دانههای خوشمزه و پرانرژی آجیل نیز پسته معمولا بالاترین جایگاه را دارد. اصلا یکی از معیارهایی که مردم در مورد گران بودن یا ارزان بودن آجیل خانه میزبان دارند، نسبت پسته به بقیه مغزهای حاضر در آجیل است. ما ایرانیها با اینکه پسته از قدیم نوشجان میکنیم، اما به واقع اطلاعات کمی از این دانه جذاب و مطبوع داریم. پسته در نقاط مختلف ایران محصول میدهد و خیلیها معتقدند که باغداران پسته از طبقه ثروتمند کشور محسوب میشوند. هر وقت هم صحبت از پسته میشود ذکری هم از خاندان هاشمی بهرمانی یا رفسنجانی میشود.
اگر میخواهید از پسته و ربط آن به خانواده هاشمی بیشتر بدانید این گفتوگوی جالب با ناصر هاشمی رفسنجانی بهشدت توصیه میشود، گفتوگویی که نگارنده دو سال قبل انجام داده و بخشی از آن در نشریه ایدهایستا منشر شد و حالا کامل آن را خواهید خواند.
اما ناصر هاشمی بهرمانی متولد ۱۳۵۰ است و بچه رفسنجان. تا سال ۱۳۵۷ قم بوده و بعد آمده به تهران. حدود ۳۵ سال است که در کار صادرات پسته است و همه عمر در کاشت و برداشت و البته خیلی سخت تن به مصاحبه داد.
***
من متولد فصل برداشت پسته هستم، یعنی اول مهرماه، چون خانواده در فصل برداشت بودند. کودکی من بیشتر در قم بود، اما فصل برداشت همیشه در رفسنجان بودیم. پدر من حاج قاسم هاشمی برادر بزرگ آیتالله هاشمی از سال ۱۳۴۰ وارد قم شد و زندگی اصلی ما در این شهر بود. مرحوم پدرم اولین درختهای پسته را در قم برای مرحوم تولیت کاشت. یک باغ ۳۰ هکتاری بود در منطقه دولتآباد و حاجیآباد قم که پدرم ایجاد کردند که ابتدای کاشت پسته در قم بود. در سال ۱۳۵۰ هم حدود ۱۰۰۰ هکتار زمین باغ جدید را با عنوان یک شرکت ایجاد کردند، اما با درگذشت پدرم در سال ۱۳۵۵ این شرکت هم رها شد و مسکوت ماند. در سال ۱۳۶۶ در همین منطقه البرز قم ما دوباره کار را شروع کردیم و املاک را بین شرکا تقسیم کردیم و سهم خودمان را گرفتیم و مشغول کاشت پسته در قم شدیم.
پدر برای تحصیلات حوزوی هم اقدامی کردند؟
- خیر، ایشان کلا ملاک بودند و زمین داشتند، در عین حال به خاطر اینکه قم شهری مذهبی بود تمایل بیشتری نسبت به تهران وجود داشت. در عین حال مرتب در حال تردد بین رفسنجان و قم و تهران بودند.
در واقع شما همزمان در رفسنجان و قم به تولید پسته مشغول بودید.
- بله، البته پدرم املاک پدرش را در منطقه بهرمان اداره میکرد که قدیم به سه قریه مشهور بود و البته باغهایی که خودش احداث کرده بود. بعد هم که در قم باغدار شد و به نوعی تولید صنعتی داشت. البته در استان کرمان و رفسنجان همه در ماههای شهریور و مهر در حال کار در باغ پسته بوده و هستند، چون استان کرمان به نوعی تکمحصولی است.
میتوانیم بگوییم که رفسنجان یا کرمان مهد پسته ایران و جهان است؟
بله، قطعا جایگاه اولیه پسته در دنیا ایران بوده؛ آن هم از دو سه هزار سال قبل. البته اولین پستهها انگار در خراسان و نیشابور بوده و بعد در قم. با این حال به علت تغییر آبوهوایی نسل پسته در قم گم میشود. در حاضر بسیاری، کرمان را مهد پسته جهان میدانند. در عین حال در بازار جهان فعلا ایران و آمریکا در حال رقابت هستند. در ایران حدود ۴۰۰ هزار هکتار پستهکاری داریم که حدود سهچهارم آن در کرمان و بقیه در سراسر ایران هست.
کدام استانها پسته دارند؟
استانهای قم، مرکزی، سمنان، سیستان و بلوچستان و خراسان.
آمریکا از چه زمانی سراغ رفت پسته؟
پسته حتی قبل از انقلاب هم در آمریکا بود، آن هم با پایه ایرانی، البته رشد چندانی نداشت. اما با کوچ تعدادی از رفسنجانیها به آمریکا در اوایل انقلاب، کالیفرنیا هم یکی از جاهای مهم در کاشت پسته شد. اتفاقا در این مدت خیلی جلو رفته و رقیب ایران است. آنها خیلی در این زمینه مطالعه کردهاند و شکل علمیتری به آن دادند. تا چند سال قبل رقیب ما نبودند، اما حالا آرامآرام دارند از ما پیشی میگیرند. آمریکاییها در کاشت و داشت و برداشت خیلی خوب کار میکنند و این موضوع دارد به یک معضل بزرگ برای پسته ایران تبدیل میشود. ما هم در این مدت اخیر روند نزولی داشتیم، به خاطر مساله کمآبی، در حالی که آنها روند صعودی داشتهاند.
آمریکا احتمالا یکی از بازارهای خوب ما در گذشته بوده، درست است؟
بله، اما حالا رقیب ماست، اما باز هم هیچ پستهای در دنیا در مرغوبیت، طعم و نژاد جای پسته ایران را نمیگیرد.
خاندان هاشمی اول بود یا پسته؟
- خاندان هاشمی مثل خیلی از خانوادههای دیگر رفسنجان باغ پسته داشتهاند؛ البته هاشمیها از پستهداران اصیل رفسنجان محسوب میشوند و از قدیم در این کار فعالیت داشتند. الان تعداد پستهداران خیلی زیاد است، اما قدیم تعداد خانوادهها محدود بودند. ما سه، چهار نسل است که در این کار هستیم، اما از ما قدیمیتر هم بودهاند؛ مثل مرحوم امین یا خانواده نظری، خانواده فلاح و خانواده هجری که هنوز فرزندان آنها هم در این کسبوکار فعالیت دارند. خانواده برخوردار و آگاه را هم میتوانم یاد کنم.
شاید بد نبود یک نژاد پسته مخصوص به خودتان پرورش میدادید مثلا پسته هاشمی...
(با خنده) البته هستند خانوادههایی که مخصوص خودشان پسته دارند؛ مثل احمد آقایی فلاحی یا فندقی فروتنی. ما هم قدیم نژادی را در قم آوردیم که اسمش پسته شستی بود و از اقوام پسته اکبری بود، اما تلاشی به آن معنا نکردیم که نژاد خاص داشته باشیم یا اسم خاص.
در خاندان هاشمی، ظاهرا پدر شما بیش از بقیه برادرها در حوزه پسته فعال بودند.
پدر من، چون برادر بزرگتر بود، وقتی پدرشان فوت کرد طبعا مسئولیت بیشتری در این زمینه داشت. مرحوم آیتالله هاشمی هم البته پستهکاری داشتند، اما اموالشان دست پدر من بوده یا عمههای من شغلهای خاص خودشان را داشتند. عمو محمد دنبال تحصیل بود و رفت آمریکا. عمو محمود هم کار اداری داشتند، اما نهایتا همه خانواده هاشمی ارتزاق و روزیشان را از پسته و کشاورزی دارند. همه خاندان هاشمی به این شغل تکیه دارند.
مرحوم آیتالله هاشمی، اما ظاهرا شغل اولشان سیاست بود.
ایشان البته در اوج دوران کار سیاسی و امور مملکتی باز هم پیگیر رسیدگی و برداشت باغشان بودند و اگر مستقیم هم ورود نمیکردند، اما فرزندانشان دنبال کار بودند و سرکشی میکردند و مثل یک میراث از آن مراقبت داشتند. البته ایشان در سالهای اخیر باغات کمتری نسبت به افراد عادی رفسنجان دارند. چون بخشی از باغهای قدیمشان خشک شد، بعضی را هم فروختند، اما به هر حال پسته برای همه هاشمیها زمینه اصلی ارتزاق است.
* به نظر همه رفسنجانیها باید پستهکاری بلد باشند، اینطور است؟
- خب کرمان تکمحصولی است و تقریبا اکثر رفسنجانیها به این شغل اشتغال دارند. زندگیشان است.
صادرات چه ماجراهایی دارد؟ آیا استاندارد ایرانی در آن حاکم است؟
پسته ایران یک محصول خاص است که طعم منحصربهفردی دارد که هیچ جای دنیا ندارد. مزه و تنوعی که پسته ایران دارد، در هیچ مملکت دیگری نیست. مثلا آمریکا فقط دو نوع خاص پسته دارد که پایهای و ژنتیک هستند. طعم خاصی دارند، اما به خوشمزگی پسته ایران نیست. ترکیه و سوریه هم پسته دارند. در بحث صادرات ما سالها سهم اصلی بازار را در اختیار داشتیم، حدود ۶۰ تا ۶۵ درصد، اما در یکی دو سال اخیر آمریکا از ما پیشی گرفته، البته آنها روی محصولشان کار کردند و از این طرف تحریمها هم به معضلی جدی برای ما تبدیل شده است. آمریکاییها میتوانند قراردادهای دو، سه ساله با قیمت ثابت ببندند و حمایتهای خاصی دارند، اما ما کانتینر به کانتینر مجبور به تجدید قیمت هستیم، چون نمیتوانیم تضمینی در این مورد بدهیم. در دنیا هم الان مصرفکنندگان بزرگ فروشگاههای زنجیرهای هستند و معمولا قیمت ثابت میخواهند تا بتوانند برای عرضه برنامهریزی کنند. ما متاسفانه نوسان قیمت زیاد داریم. قیمتها در فصل برداشت یا اوایل سال یا زمان کمبود خیلی بالا و پایین میشوند.
از طرفی مشوق اقتصادی به پستهکارها تعلق نگرفته و از طرف دیگر مالیاتهای سنگینی هم در نظر گرفتهاند که از رشد پسته کارها جلوگیری میکند. به همین خاطر صادرکنندگان مایوس میشوند. قیمت هم بالا رفته و نقدینگی زیادی میطلبد. باید بودجه در نظر بگیرند و حمایت کنند تا این صنعت با صادرات رونق بگیرد. اروپاییها خیلی روی ماجرای افلاتوکسین به ما فشار آوردند و سدی در برابر ما گذاشتند. در عین حال بازارهای دیگر مثل روسیه، چین، هنگکنگ، کشورهای عربی، هندوستان و چند کشور دیگر مشتریان نسبتا جدید ما هستند، اما بالاخره صادرات حمایت میخواهد.
چه مشکل عمدهای در صادرات ما هست؟
یکی از مسائال مهم ما این است که هیچوقت دنیا پسته را بهصورت بستهبندی از ما نپذیرفته. همیشه بهصورت فله از ما خرید کردند. به این دلیل که بازرگانان ما نمیتوانند خواب پول داشته باشند. پول پسته بستهبندیشده با فاصله بیشتری برمیگردد. اگر بستههای کوچک صادر کنیم، خیلی منتظر باید بمانیم؛ در حالی که طرف حساب پسته فله یک تاجر است که یکجا پرداخت میکند. یکی از مشکلات دیگر ما مسائل بانکی است. نقلوانتقال پول و حرف و حدیثهایی که در انتقال ارز وجود دارد، عرصه را بر ما تنگ کرده است.
چه مقاصد صادراتی را از دست دادهایم؟
از قدیم اروپا و آمریکا مشتریان اصلی پسته ایران بودند، اما آمریکا خودش الان رقیب ماست. اروپا هم به خاطر مساله قارچ افلاتوکسین خیلی از وارداتش را کم کرد. آنها خیلی به وجود این قارچ در پسته ایران ایراد گرفتند؛ در حالی که پسته آمریکا تا ۹ برابر بیشتر از پسته ما افلاتوکسین دارد، اما صادراتش به اروپا قطع نشده است. این اتفاق باعث شد که ژاپن هم که مشتری خوب ما بود، نسبت به خرید پسته ایران سست شود و تحت تاثیر مسائل سیاسی قرار بگیرد.
اوضاع تولید چطور است؟
کشاورز ما همیشه نگاهش به آسمان است و آبوهوا در کنترلش نیست، اما آنها پسته ژنتیکی دارند و میتوانند آن را دستکاری کنند. در واقع پسته در ایران حسابش دو دو تا چهار تا نیست. یک جا ممکن است ۱۰ تا بشود و یک جا هم میشود صفر. پسته را نمیشود گلخانهای عمل آورد. ذاتش یک درخت کویری است و حتما نظارت دائمی میخواهد.
قیمت یک کانتینر پسته چقدر است؟
یک کانتینر بار پسته که وزنی بین ۱۲ تا ۱۸ تن دارد حدود ۲۰۰ هزار دلار قیمت دارد. البته باید توجه کرد که نوع بستهبندی پسته به چه شکلی است. قیمت بار فله با کارتن یا مغز متفاوت است. نرخ جهانی پسته حدود ۱۲ تا ۱۵ دلار به ازای هر کیلو است. البته پسته آمریکا از ما ارزانتر و حدود ۸ تا ۹ دلار است. خوشبختانه هنوز پسته خارجی وارد بازار ما نشده و البته باید مراقب باشیم این اتفاق نیفتد. عربستان هم ورود خرما به کشورش را ممنوع کرده و تولید خودش را حمایت میکند. اما الان بادام آمریکایی، گردوی تاجیکی، فندق ترکیهای و اقلام دیگر وارد کشور ما میشود. اینها به کشاورزان ما لطمه میزند. البته در دوران یکی از رئیس جمهورها تلاش شد که واردات پسته به ایران انجام شود، اما خوشبختانه نشد. فقط به خاطر اینکه دشمنی با این محصول داشتند. در حالی که در صنعت پسته در ایران بین ۱۰ تا ۱۵ میلیون نفر از طریق آن ارتزاق میکنند. این خیلی خوب است که دلار در سیستم کشاورزان بچرخد. به هر حال این پول باعث رشد تولیدکننده داخلی میشود.
آقای هاشمی بد نیست کوتاه درباره انواع پسته در ایران توضیح دهید و اینکه کدام نوع از آنها برای صادرات مناسبتر هستند...
پسته ۴۰۰ نوع در ایران دارد، اما به طور کلی چهار نژاد اصلی در پسته داریم؛ فندقی، احمدآقایی، اکبری و کلهقوچی. مردم عموما این چهار گونه را بیشتر از بقیه ممشناسند. این طبقهبندی بیشتر در شکل دیده میشود، اما مثلا پسته فندقی خودش خانواده پرتعدادی دارد. از نظر ظاهر دو گروه اصلی وجود دارد؛ پستههای کشیده شامل احمدآقایی، بادامی و اکبری است و پستههای گرد هم فندقی و کلهقوچی است. در زمینه صادرات هم عموما هر کشوری مذاق خودش را دارد. مثلا هندیها پستههای کشیده را بیشتر دوست دارند. چینیها فقط پسته گرد را میپسندند. ژاپنیها کلهقوچی را دوست دارند. اروپاییها پسته فندقی را میخواهند و عربها پسته درشت. روسها هم احمدآقایی را میبرند و هم فندقی. خلاصه سلیقهها متفاوت است. با شرایط فعلی، اما پسته احمدآقایی کلا طرفدار بیشتری دارد. الان درخت بیشتر باغها از پیوند این پسته است. هم ضایعات کمتری دارد، هم خندانی بیشتری دارد و هم خوشگلتر است...
چرا اسم این پسته احمدآقایی است؟
طبیعتا اسم کسی است که اینگونه را به وجود آورده است. پسته یک گیاه پیوندی است و به خاطر همین نژادهای مختلفی از آن وجود دارد. مثلا ما نژاد فندقی فروتنی هم داریم و اسمهای دیگر مثل پسته غفاری یا اوحدی. حتی پسته با اسم ایرانی هم داشتیم به نام کورش و داریوش! در دامغان هم اسمهایی مثل پسته شمشیری و خنجری هست یا عباسعلی... البته تولید اینها کم است.
حالا چه فرقی بین پسته احمدآقایی مثلا در رفسنجان، قم یا در دامغان است؟
بالاخره تفاوتهایی در آب و زمین هر منطقهای وجود دارد و ارتفاع از سطح دریا هم مهم است. هر منطقه واریته خودش را میپذیرد. مثلا در قم یک جاهایی پسته کشیده بهتر عمل میآید و یک جاهایی هم فندقی. کلا اقلیم و آب و خاک تاثیر زیادی در محصول دارد. طعم پسته خیلی به آب و خاک وابسته است. مثلا پسته فندقی قم طعمش شیرین است. در عین حال جوان بودن درخت هم تاثیر دارد. یا به طور مثال بعضی از پستهها مناسب ترخوری هستند و اگر بخواهید آآها را خشک کنید، ارزش ااقتصادشان از دست میرود. مثل برخی پستههای دامغان و ففیآباد خراسان.
تکنیک کاشت پسته در ایران چقدر تجربی است و چقدر علمی؟
در سالهای اخیر افراد زیادی در زمینه پسته فارغالتحصیل شدند و این اتفاق خوبی است، اما شاید ۲۰ درصد آنها مفید واقع میشوند. اصولا مهندسانی موفق میشوند که مثل ما این کار در خونشان باشد و تجربه زیادی داشته باشند. تئوری صرف کاری از پیش نمیبرد. کسی که پای درخت بوده، میفهمد اوضاع باغ چطور است، چون پسته درخت حساسی است و اگر به آن درست رسیدگی نشود، بار نمیدهد و ممکن است سه، چهار سال طول بکشد که برگردد.
دوست دارید چه اتفاقی در پسته ایران بیفتد؟
اگر بگویم آرزویم است اغراق نکردم. ما باید به این سمت برویم که پسته را بهصورت ارگانیک برداشت کنیم. البته هست، اما خیلی کم. الان در دنیا خیلی از بازارها دنبال پسته ارگانیک هستند؛ بهخصوص اروپا. درخواست زیاد است، اما به آنجا نرسیدیم که نیاز آنها را پاسخ بدهیم. پسته ارگانیک را میتوانیم گرانتر در بازار جهانی بفروشیم. اشکال کار این است که مردم ما دنبال اصالت و سلامت پسته نیستند و همان چیزی را که میبینند میخرند؛ در حالی که سلامت محصول مهمتر از ظاهرش است.
در باغ پسته متراژ مهمتر است یا فوت و فن کار؟
طبیعتا اگر مقیاس صنعتی در تولید داشته باشیم باید باغ بزرگ باشد تا استفاده از کارگر معنی پیدا کند. در باغ دو هکتاری هم میشود پسته برداشت کرد، اما هزینهها بهصرفه نمیشود. در مقیاس صنعتی باید حداقل ۵۰ تا ۱۰۰ هکتار زمین باشد تا هزینهها منطقی شود. البته باید به پسته رسیدگی کنید، وگرنه درخت قهرش میآید و بار نمیدهد.
تجارت و صادرات پسته با چه شغل دیگری در مملکت همتراز است؟
پسته یک محصول لوکس است و تجارتش با بقیه کارها فرق دارد. پسته از روستاها بیرون میآید، اما در بهترین مغازههای دنیا قرار داده میشود. همه اقشار جامعه هم آن را مصرف میکنند. به نظرم تجارت پسته میتواند شبیه تجارت فرش باشد. به هر حال در هر دو تای این شغلها، محصول متنوع وجود دارد.
یک باغ پسته معمولا چقدر عمر میکند؟
پسته از نقطه کاشت ۱۰، ۱۲ سال طول میکشد که بهره اقتصادی بدهد. از این سن به بعد تا حدود ۵۰ سالگی سیر صعودی در برداشت محصول دارد و بعد از آن ثابت میشود. البته درخت داریم که تا ۱۸۰ سال هم بار داده است. خود ما باغی داریم که نسل به نسل به ما رسیده و ۱۲۰ ساله است و خرج خودش را هم درنمیآورد، اما حفظش میکنیم، چون اینها برکت زندگی ما هستند.
پسته در خانواده هاشمی نماد چیست؟
مثل خیلی از رفسنجانیها در خانواده ما پسته نماد ارتزاق و برکت است. ما اگر هزار تا شغل هم داشته باشیم، باز هم زندگی ما از پسته است. مثلا اخوی خود بنده پزشک هستند، اما زندگیاش پسته است. این یک امر موروثی است برای ما. من از پدرم گرفتم و دارم بسترسازی میکنم که به فرزندم بسپارم. حتی وقتی همه خاندان کنار هم قرار میگیرند در حال تبادل نظر در مورد پسته هستند. همه ما درگیرش هستیم.
راستی ما ایرانیها چقدر پسته مصرف میکنیم؟
مصرف سرانه ایرانیها در سال به ازای هر نفر دو کیلو پسته است، اما رفسنجانیها و کرمانیها دو برابر این مصرف میکنند. اتفاقا به شوخی میگوییم اگر قرار بود پسته ما افلاتوکسین داشته باشد طبیعتا باید همه کرمانیها تا حالا از بین رفته باشند. به همین خاطر گفتم که این ماجرا سیاسی بوده نه واقعی. در عین حال ما کلی در سال پسته به همه هدیه میدهیم. خلال پسته و قوتو هم که در خانه همه کرمانیها پیدا میشود.
بعد از برداشت معمولا چه کاری با پسته انجام میدهید؟
بعد از برداشت پسته کار مهم دیگر ما فرآوری آن است. به هر حال پسته باید تمیز و بهداشتی به دست مصرفکننده برسد، اما خطوط فرآوری معمولا مستعد آلودگی هستند. ما تلاش میکنیم که پسته را تمیز کنیم و خطوط فرآوری را اصلاح کنیم. این را در نظر بگیرید که خط فرآوری پسته خودش بهتنهایی یک صنعت بزرگ و فراگیر است.
این صنعت را خود کرمانیها ایجاد کردند؟
جالب است بگویم که ریشه این صنعت به آلمانیها برمیگردد، شاید بیش از ۱۰۰ سال قبل. خدا رحمتشان کند آقایان امین و بهشتی را که خیلی قدیم سفارش ساخت دستگاه پوستکن پسته را به آلمانیها دادند. با اینکه آلمانیها پسته نداشتند، اما این دستگاه را ساختند. بعدا ایرانیها از طریق مهندسی معکوس آن را توسعه دادند و امروز دهها شرکت هستند که این کار را انجام میدهند.
فصل کار در باغ پسته چه زمانی است؟
درخت پسته بعد از برداشت و از حدود اواخر آذرماه به خواب میرود. کار کشاورز تقریبا از همین موقع شروع میشود و باید کار آمادهسازی خاک، کود دادن، هرس کردن و پتّادی را انجام دهد، چون برای سال بعد فقط تا عید فرصت هست. از فصل بهار به بعد هم استرس ما بیشتر میشود. باید مراقب گل دادن، سرمازدگی و گرمازدگی باشیم. به آب دادن درخت فکر کنیم تا برسد به اوایل پاییز که برداشت شروع میشود و بعد فرآوری و فروش و حساب و کتاب. کلا پستهکار شاید یک ماه در سال فراغت داشته باشد.
خود شما غیر از پسته کار دیگری داشتید؟
بله، مدتی چاپخانه داشتم. ساختوساز کردم و کارهای دیگر، اما همیشه پسته شغل اصلی من بوده است.
خاطرهای از آیتالله هاشمی در مورد پسته دارید؟
بله، خاطره زیاد است. یادم هست که اوایل انقلاب وقتی بحث آبیاری قطرهای مطرح شد، خیلی از پستهکارها با انجام این کار مخالف بودند و بهشدت مقاومت میکردند. آیتالله هاشمی باغی در قم داشتند که از قدیم کارش را به مرحوم پدرم سپرده بودند. گفتند که آبیاری قطرهای را روی باغ من انجام دهید اگر نتیجه خوب بود که به همه اطلاع دهید و اگر خوب نبود که بگذارید کنار. همه بیایند ببینند. به هر حال دو تا باغ ایشان شد نمونه آزمایشی. دو، سه سال هم طول کشید و اولش باغ داشت پس میزد، اما بعد از دو، سه سال راه افتاد و آبیاری قطرهای در باغهای پسته شیوع پیدا کرد. الان ۸۰ درصد باغهای رفسنجان بهصورت قطرهای آبیاری میشو
اینکه میگویند خانواده هاشمی سلطان پسته هستند، راست است؟
(با خنده) البته سلطان که نه. شاید این برمیگردد به زمانی که تعاونی پسته رفسنجان فعال بود. این تعاونی یک زمانی ۷۰ هزار عضو داشت و بیش از ۷۰ درصد صادرات پسته را هم انجام میداد. بزرگترین تعاونی کشور بود و متولی قیمتگذاری پسته. مدیران این تعاونی هم از اقوام ما بودند و پسرعموهای حاجآقا محسوب میشدند. همه فکر میکردند که پسته یعنی هاشمی، در حالی که واقعا اینطور نبود و اتفاقا باغهای ایشان که از پدر به ارث رسیده بود، بهمرور افت کرد و کم شد؛ چون فرصت رسیدگی به آنها را نداشتند. به هر حال اینها بیشتر شوخی بود. از طرفی آن تعاونی هم در دوره آقای احمدینژاد تحت فشار زیادی بود و با آن خوب رفتار نکردند.
که الان در ایران قیمت پسته به قیمت دبی و امارات هست با حذف هزینه حمل و نقل
ایشون این خدمت رو به پسته کرد چون خودشون باغات پسته داشتند
در دوران آقای روحانی هم که پدر خانم پسرش دلال میوه هستند این کارو با میوه های دیگه انجام شد فعلا به قیمت عراق و ارمنستان و اگه میوه ایران به روسیه صادر بشه به قیمت روسیه خواهد بود
دلال جماعت ذره ای انصاف در دلشون نیست