
خبرهایی مبنی بر اعمال محدودیتهایی برای دادوستد رمز ارزها به گوش میرسد. این درحالیست که امیر جوادی، وکیل متخصص رمز ارز معتقد است این بازار سرمایه میتواند بسیار به اقتصاد ایران کمک کند.
دیدارنیوز ـ سرویس اقتصادی: مدتها است که رمز ارزها به یکی از محبوبترین حوزههای سرمایهگذاری در سطح بینالمللی تبدیل شدهاند و به نظر میرسد، در کشوری مثل ایران که به واسطه شرایط سیاست بینالمللیاش محدودیت سرمایهگذاری در بسیاری از حوزهها وجود دارد، جلب شدن نظر بسیاری از سرمایهگذاران به این حوزه طبیعی باشد. حالا، اما خبر از ممنوعیت داد و ستد رمز ارزها به گوش میرسد. به نظر میرسد بنا بر دستوری که به سامانه شاپرک و به تبع به پرداختیارها داده شده است، درگاههای پرداخت برای معامله رمز ارزها با ممنوعیت مواجه شدهاند و به این ترتیب صرافیها از چرخه مبادلاتی رمز ارز حذف شدهاند. از سوی دیگر اخباری مبنی بر برخورد قهری با استخراج کنندگان بیت کوین در ایران به گوش میرسد، برخوردی که گفته میشود دامن مزارع مجوزدار استخراج بیت کوین را نیز گرفته است. در همین رابطه گفتوگویی داشتیم با دکتر امیر جوادی، حقوقدان و وکیل متخصص رمز ارز و از او در رابطه با دلایل احتمالی چنین برخوردی و نیز چشمانداز رمز ارزها در ایران داشتهایم.
اخباری مبنی بر محدودیت داد و ستد معاملات رمز ارزها مطرح شده است. این در حالی است که پیشتر نیز مقرراتی برای این معاملات وضع شده بود. چه نیازی به وضع مقررات است؟
مقررات ممنوعیت مبادلات رمز ارزی در کل دنیا بر پایه سه اصل و به سه دلیل وضع میشود. در واقع اگر کشوری بخواهد رمز ارزها را ممنوع کند، برای آن سه دلیل دارد. اولین دلیل آن پولشویی است. میگویند که به واسطه همین ارزها پولشویی انجام میشود. دومین دلیل آن تأمین مالی تروریسم است و سومین دلیل آن عدم رهگیری مالیات کسانی است که مشمول قانون مالیات هستند. یعنی دولتها نمیتوانند آنهایی که باید مالیات بدهند را کنترل کنند و از آنها مالیات بگیرند. به این سه دلیل ممنوعیت اعمال میکنند، اما در ایران و بر اساس گفتارها و شنیدهها، دلیل ممنوعیت را خروج ارز از کشور میدانند که البته در مورد بحث بازار رمز ارزها که یک بازار جهانی است ضرورتاً نمیتوانیم بگوییم که واقعاً ارز از کشور خارج میشود و ارزی وارد نمیشود. این تبادل مثل تمام مبادلات دو سویه است و هم صادرات داریم و هم واردات. در بحث رمز ارزها هم بحث خرید داریم و هم فروش. به نظر شخص من واقعاً این نیست که خروج ارز وجود داشته باشد چرا که کسانی که در داخل ایران سرمایهگذاری میکنند و ریال میدهند و بیت کوین میخرند، عموماً از کشور خارج نمیکنند بلکه «ترید» میکنند، معامله روزانه انجام میدهند و به واسطه معامله روزانه سودشان را تبدیل به ریال میکنند و بر میدارند.
این دلیل جهانیای که شما مطرح کردید در ایرانی که به FATF نپیوسته است چقدر میتواند صادق باشد؟ ما قوانین جهانی مربوط به تأمین مالی تروریسم و حوزه پولشویی را نپذیرفتیم، ولی آیا ممکن است یکی از دلایل ممنوعیت مبادلات رمز ارزها را اینگونه بدانیم؟
این بحث در FATF مطرح است که میگویند ما از طریق ارزهایی که از کشور خارج میکنیم، نه رمز ارز، میخواهیم تأمین مالی تروریسم یا پولشویی انجام دهیم و یک قشری خاصی از حاکمیت و دولتیها این کار را انجام میدهند. در واقع دنیا به ما اینگونه نگاه میکند و اینطور نیست که واقعاً اینگونه باشد. دنیا میگوید که اگر شما این کار را انجام نمیدهید چرا به FATF نمیپیوندید؟ ما دلیل دیگری نداریم که بگویم هرچند از نظر منطقی و از نظر حقوقی نمیتوانیم کاملاً بگوییم که دولت یا حاکمیت در این زمینه دارد اشتباه میکند به خاطر اینکه پیوستن به FATF باعث میشود که ما از یک سری مقررات جهانی تبعیت کنیم و همیشه تاریخ به خصوص با توجه به تجربه سازمان تجارت جهانی میبینیم که کشورهای ضعیف و کشورهایی که اقتصاد ضعیفی دارند از مقررات بینالمللی خیلی آسیب دیدهاند. پس یکی از دلایلی که برای نپیوستن به FATF وجود دارد همین آسیب احتمالی آن است. به نظر من اگر ما حتی بگوییم که از رمز ارزها میتوانیم برای مقاصد مختلفی استفاده کنیم و در راستای همان دلایلی هستند که ما به FATF ملحق نشدیم، همین موضوع به نوعی توجیه میکند که فضای کشور ما خیلی مستعد استفاده از رمز ارز است. چون همان دلایلی که باعث میشود که ما به FATF ملحق نشویم، همان دلایل در رمز ارزها قابلیت بسیاری دارد، یعنی با رمز ارزها میتوانیم کارهای مختلفی انجام دهیم، کارهایی که به همان دلایل به FATF نپیوستیم.
در واقع میتوانیم بگوییم این ساختار بلاکچین که رمز ارز بر پایه آن است میتواند برای یک کشور تحت تحریمی مثل ایران کمک باشد که بتواند یک گردش مالیای ایجاد بکند و ارز به کشور بیاورد؟
باید به یک نکته تأکید کنم. ما از نظر ساختار حقوقی یک چالشی داریم به اسم اعتبارات اسنادی. در اعتبارات اسنادی وقتی که در فضای تحریم قرار میگیریم بانکها هم به همین واسطه از آن تأثیر میگیرند. یعنی بانکها تابع قواعد تحریم میشوند. در بحث اعتبارات اسنادی هر کدام از تجار، تاجر خریدار یا تاجر فروشنده، هر کدام باید با بانک کشور خودش ارتباط بگیرد. توضیح ساده این است که تاجر خریدار میرود و در کشور خودش در یک بانکی حسابی را باز میکند و تاجر فروشنده هم میرود در بانک کشور خودش حسابی را باز میکند، بانکها با هم ارتباطی را برقرار میکنند تا تجار بتوانند با هم ارتباط برقرار کنند. بانکها کاری که انجام میدهند این است که پول خریدار را به فروشنده منتقل میکنند و حساب و کتاب معامله را رتق و فتق میکنند. حالا این فضای تحریم عملاً تجار ما را فلج کرده است. چون که یکی از عناصر فروشنده و خریدار که بانکش در کشور خارجی است عملاً دیگر با ما کار نمیکند. درهای گمرکهای ما بسته نیست. قواعد ممنوعیت ورود و خروج کالای ما جدای از بانکهای ما است، اما در شرایط تحریم بانکها را هدف میگیرند چرا که نبض اقتصاد هر کشور در بانکهایش است. منتها در بحث رمز ارز، ما نه احتیاجی به بانک داریم که از ما کارمزد بگیرد، نه ترس این را داریم که فردا اگر تحریم شدیم، پولهایمان بلوکه شود. متأسفانه در کشور ما یک سیستمی است که ما از پاسخ دادن و از مسئولیتپذیری گریزانیم. کم کاری امثال من است که پولهایی که در کشورهای مختلف طی این سالها بلوکه شده است، نمیپرسیم که چرا شما این مراودات را با این کشورها انجام دادهاید؟ حالا باید دانه دانه التماس کنیم تا این پولها آزاد شود. ما در فضای رمز ارز این نگرانی را نداریم که پولهایمان در کره جنوبی و سایر کشورها بلوکه شود. این مزیت حقوقی و سیاسی رمز ارز بود، ولی از طرف دیگر، از نظر امنیتی، بستری که در آن رمز ارز مبادله میشود خیلی بستر امنی است. ما یک مفهومی داریم به اسم قراردادهای هوشمند. قراردادهای هوشمند در بستر بلاکچین منعقد میشوند و قابلیت اجرا دارند و پولی که به این واسطه بین دو کشور رد و بدل میشود حتماً امن است. پس بحث رمز ارز هم از نظر حقوقی و سیاسی میتواند به ما کمک کند و هم از نظر بحث امنیت در معاملات چرا که قراردادهای هوشمند بر روی بستر بلاکچین سوار میشود و فقط با رمز ارز کار میکنند و با پولهای دولتی کار نمیکنند. تحلیلهایی که از این قراردادهای هوشمند انجام میدهند و ساختارهای این نوع قراردادها همه حکایت از این دارد که اگر ما روزی به قراردادهای هوشمند رو بیاوریم شاید هفتاد درصد دعاویای که در محاکم داریم شاید از بین برود چرا که این نوع قراردادها یک سری امکاناتی دارند که به آنها امکانات خود اجرایی و خود یاری میگویند و اینگونه است که تا طرف به تعهد خود عمل نکند، پولی از این طرف پرداخت نمیشود و سیستم به صورت خیلی امن این معامله را پیش میبرد لذا خیلیها معتقدند که دنیای فردا دنیایی است که ارتباط بسیار نزدیکی با رمز ارزها دارد و شاید به خاطر همین است که کشورهایی مثل امارات و یا عربستان در حال سرمایهگذاریهای کلانی بر روی رمز ارزها، بستر بلاکچین و قراردادهای هوشمند میکنند، چون میدانند که فردا روز امکانات این سیستم بیشتر از آن ضرری است که احتمال دارد به وجود بیاید.
با توجه به این چشماندازی که شما نشان دادهایم به نظر شما این مقررات محدود کنندهای که در کشور ما در حال وضع شدن است به چه دلیل است؟ مسئولان و سیاستگذاران چرا به فکر ایجاد این محدودیتها هستند؟
من برای بحث محدودیت رمز ارزها دو تا دلیل عمده میبینیم. یکی از این دلایل غیر سیاسی است و دیگری سیاسی است. بحث غیر سیاسیاش این است که مردم ما وقتی میخواهند به حوزرههایی برای سرمایهگذاری وارد بشوند مطالعه نمیکنند و بدون اینکه حوزه را بشناسند وارد معامله و مبادله و سرمایهگذاری میشوند. تریدرها یک اصطلاح جالبی دارند که به این معاملات میگویند معاملات هیجانی. مردم این معاملات هیجانی را خیلی انجام میدهند و فکر میکنند شاید راه یک شبه پولدار شدن را میتوانند طی کنند. به واسطه همین تفکرات ناپخته میآیند و خانه و ماشین میفروشند و پول خودشان را تبدیل به رمز ارز میکنند و با نوساناتی که بازار رمز ارز دارد سرمایهشان آسیب میبیند و از بین میرود. این باعث میشود که نگاه مردم به دولت و حاکمیت باشد که اگر من اشتباه کردم شما چرا جلو من را نگرفتید و چرا یک سری مقررات وضع نکردید که من ناگهان این همه از داراییام را از دست ندهم. این مسئولیتی که طبقه حاکمه در مقابل نارضایتی مردم احساس میکند یکی از عواملی است که تحلیل کند و ببیند که ۸۰ درصد جامعه آگاهانه سرمایهگذاری نمیکنند و وقتی اینها متضرر میشوند آسیبهای زیادی به جامعه میزنند و نرخ جرم بالا میرود. دومین بحث، اما بحث سیاسی است. تصور بر این است که این مبادلات و این معاملات باعث میشود که ارز از کشور خارج شود و سیستم اقتصادی ما وابسته به نهادهای کلان اقتصادی بشود. برای مثال دلار تحت سلطه آمریکا است و میتواند با تحریم ما را فلج کند، حالا ما نمیخواهیم که وارد وابستگی دیگری بشویم که فردا پشت سر این وابستگی ماکروسافت یا ایلان ماسک یا شرکت تسلا باشد. بعضی وقتها دارایی این آدمها و شرکتها و تأثیراتی که بر بازارهای بزرگ میگذارند به حدی است که شاید اقتصاد یک کشور را هم تحت الشعاع خود قرار دهد و ما میخواهیم به نوعی از این وابستگیها و این ارتباط با خارج جدا بشویم و مستقل عمل کنیم. ولی نکته اصلی بحث را من عرض میکنم. در بحث ممنوعیت خرید و فروش، ما یک سندی داشتیم که در آن سند که بانک مرکزی صادر کرده، آمده است که رمز ارز نمیتواند به عنوان وسیله پرداخت باشد و نمیتواند جای پول قرار بگیرد. این دیدگاه بسیار خوبی است. ما اگر به فکر تقویت پول ملیمان هستیم این دیدگاه را باید جا بیاندازیم که رمز ارز را نمیشود به عنوان پول استفاده کرد. در آن سند یک دیدگاه درخشان دیگر نیز آمده است که میگوید مسئولیت سرمایهگذاری در حوزه رمز ارز بر عهده خود سرمایهگذار است. یعنی فردا کسی نیاید یقه دولت را بگیرد. خود سرمایهگذاران بروند و مطالعه کنند و اگر آسیبی دیدند به خودشان مربوط است.
در رابطه با مقرراتی که گفته میشود برای صرافیها گذاشته خواهد شد و درگاه معاملاتی آنها محدود میشود نظر شما چیست؟
بحث دیگر حضور صرافیها است. بالای ۸۰ درصد کسانی که وارد این حوزه میشوند عموماً کسانی هستند که اطلاعات سرمایهگذاری در حوزه رمز ارزها را ندارند. اینها به یک نهاد و یک سیستم متمرکزی احتیاج دارند که برخی از این فرایندها را برایشان کوتاه کند و بعضی از اینها را امن کند. شما تصور کنید که هیچ کدام از این صرافیها نیستند و دولت آنها را ممنوع کرده است، منی که میخواهم در حوزه رمز ارز سرمایهگذاری کنم باید چه کنم؟ من مجبورم بروم در بستر دارک وب یا اینترنت سیاه یا اینترنت پنهان و آنجا به دنبال مشتری و فروشنده بگردم. بعد با او توافق کنم و پولی به حسابش بزنم و او بخواهد رمز ارز را برای من بفرستد. شما همین فرایند را تصور کنید و ببینید که چقدر نرخ جرم و جنایت بالا میرود. برای ممنوع بودن یک روند منطقی ممکن است فروشنده پول را از خریدار بگیرد و رمز ارز را تحویل ندهد. حذف صرافیها این همه مخاطرات دارد و این همه چالش دارد. نکته دیگر این است که برخی کلاهبرداری و سرقت و فیشینگ میکنند و میآیند در صرافیها و این را تبدیل به بیت کوین میکنند. بعد پلیس فتا و سیستم قضایی میآیند و یقه صرافی را میگیرند و میگویند در مقابل اینها به ما پاسخ بده. صرافی نمیداند که مشتریاش چه کسی است، ولی واقعاً پاسخگو است. از جهت دیگر هم کیف پولی که صرافی در اختیار مشتری میگذارد امن است. کیف پولی که افراد در گوشیهایشان دارند و کیف پولی که اشخاص برای خودشان تعریف میکنند، به راحتی قابل هک شدن است و نمیدانند که چطور هک میشوند و راهکارهای محافظت را نمیدانند، ولی اگر ارزتان را به راحتی در صرافی و کیف پول آن ذخیره کنید، اگر از بین برود صرافی پاسخگو خواهد بود. پس نهادی با این مزایا و با این کارکردهای مفید بر اساس چه اصولی قرار است حذف شود؟ با حذف این واسطه کلی مشکلات ایجاد میشود. نکته مهمتری که هیچ وقت به آن توجه نشده است و اگر بیشتر به روی آن فکر شود خیلی راحتتر به این نتیجه میرسیدند که وجود صرافی یک ضرورت است این است که بحثهای جرایم مالی دیگر مثل قبل نیست. اگر سابقاً کسی حسابی را خالی میکرد، این که پول به کدام حساب رفته است به راحتی از طریق بانک قابل ردگیری بود و میشد به راحتی صاحب حساب را پیدا کرد، ولی در فضای رمز ارزها ارسال کننده و دریافت کننده، هر کدام یک عدد هستند. اینها اصلاً هویتسنجی نمیشوند، ولی در صرافیها هویتسنجی میشوند و میدانیم که کاربری که آمده و رمز ارز خریده است، وارد کرده یا صادر کرده یا آن را نگه داشته است، ولی در فضایی که دو نفر بخواهند با هم اسلحه معامله کنند و مبلغ را با بیت کوین به هم منتقل کنند چطور میخواهند جلوی آن را بگیرند؟ نه فرستنده مشخص است و نه گیرنده. اینها دلایلی است که باعث میشود که صرافی در این میان وجود داشته باشد.