دیدارنیوز ـ رسول شکوهی: رسانهها این روزها تمام زندگی ما را متاثر کرده اند. وقتی صبح از خواب بیدار میشویم و قبل از شست و شوی دست و صورت به سمت گوشی همراه خود میرویم و شروع به چک کردن شبکههای اجتماعی و سایتها میکنیم یعنی همه چیز متاثر از فضای رسانهای شده است. بعد از فراگیری این پدیده این بحث در کشور مطرح شد که سواد رسانهای را باید جدی بگیریم و از مدرسه شروع کنیم. این مساله باعث شد که بعد از کش و قوسهای فراوان پای کتابی با عنوان «تفکر و سواد رسانهای» به مدارس باز شد.
این کتاب ۱۹۲ صفحهای در پایه دهم دوره متوسطه دوم در همه گرایشها تدریس میشود. البته نباید از نقش سیدبشیر حسینی که در مسابقه عصر جدید به مخاطبان تلویزیونی معرفی شد غافل شد. او از جمله افرادی بود که با توجه به اعتمادی که مجموعه آموزش و پرورش به آن داشت این اجازه را داد که بحثی به این مهمی در آموزش و پرورش پا بگیرد. بسیاری از اساتید علوم ارتباطات نتوانستند یا نخواستند که وارد این حوزه شوند، ولی بشیر حسینی توانست با کمک گروهی از نویسندگان این کتاب را تدوین کند.
در ادامه بررسی کتب درسی در دیدار در این قسمت به سراغ کتاب «تفکر و سواد رسانهای» رفتیم. کتابی که باعث تعجب نگارنده این مطلب شد و باید اعتراف کرد که کمترین ایراد را میتوان به آن گرفت.
قبل از ورود به تحلیل و بررسی این کتاب برای دانلود کتاب «تفکر و سواد رسانهای»
اینجا را کلیک کنید. همانطور که در این کتاب هم آمده است آموزش سواد رسانهای در نظام تعلیم و تربیت عمومی در دهه ۹۰ شروع شد و با اینکه در دهه قبلتر از آن بحثهای دانشگاهی آن شکل گرفته بود، ولی تا سالهای ابتدایی دهه ۹۰ خبری از سواد رسانهای در مدارس نبود. براساس متن کتاب «در نظام آموزش عمومی، سواد رسانهای از سال ۱۳۹۱ در برنامه درسی تفکر و پژوهش پایه ششم، سال ۱۳۹۲ در برنامه درسی تفکر و سبک زندگی پایه هفتم، سال ۱۳۹۳ در برنامه درسی تفکر و سبک زندگی و مطالعات اجتماعی پایه هشتم، در سال ۱۳۹۴ در برنامه درسی زبان انگلیسی پایه نهم و سال ۱۳۹۶ در برنامه درسی تحلیل فرهنگی پایههای یازدهم و دوازدهم برخی رشتههای تحصیلی به طور مستقیم و غیرمستقیم با رعایت نظام معیار و مصالح ملی و شرایط بومی پیگیری میشود. از سال ۱۳۹۵ نیز با برنامه درسی اختصاصی «تفکر و سواد رسانهای» پایه دهم، به استناد مصوبه شورای عالی آموزش وپرورش، «آموزش سواد رسانهای» به طور رسمی وارد نظام آموزشی شد».
در این راستا باید به این نکته اشاره کرد که نظام تعلیم و تربیت عمومی ما هم دیر به سراغ این مباحث رفته و هم با سردرگمی با آن روبرو شده و همانطور که گفته شد بعد از تغییرات مختلف در پایه و نوع ارائه مطالب در نهایت شورای عالی آموزش و پرورش این مبحث را به رسمیت شناخت و آن را وارد نظام تعلیم و تربیت کرد.
در جهان، اما این جنس از آموزش به دهههای قبل بر میگردد. همانطور که در صفحات ابتدایی کتاب گفته شده است از دهه ۱۹۷۰ بحث سواد رسانهای در برخی کشورهای آمریکای لاتین و اروپا شروع شد. در توضیح آموزش سواد رسانهای در جهان در کتاب آمده است: «در سال ۱۹۸۲ سازمان یونسکو بیانیهای در ارتباط با آموزش سواد رسانهای صادر کرد. این بیانیه به امضای ۱۹ کشور رسید که در حال حاضر با عنوان بیانیه گرانوالد رسمیت پیداکرده است. پس از آن یونسکو چند اجلاس بین المللی متعددی را در زمینه آموزش سواد رسانهای برگزار کرده است». باید شکر گذار بود که نظام تعلیم و تربیت ما در این بحث از مباحث مطرح شده در یونسکو استفاده کرده است. امید است در باقی مسائل نیز از اسناد یونسکو استفاده خوبی شود.
در بررسی کتابهای قبلی این شیوه دنبال شد که تمام صفحات کتاب مطالعه میشد و اگر ایراد جدی یا مورد غیر عادی بود به صورت جزئی طرح میشد. اما بعد از بررسی این کتاب به جز چند مورد ایرادات خاصی نمیشد از آن گرفت. فارغ از برخی ایدههای سیاسی و ایدئولوژیک که در این کتاب و باقی کتابها دیده میشود باید گفت که این کتاب و طرح مباحثی مهم مانند سواد رسانهای در سطح مدارس را باید به فال نیک گرفت و از آن بیشترین استفاده را برد.
به عنوان مثال در این کتاب از ۵ بخش مهم در رسانهها یعنی فرستنده، پیام، مجرا/ کانال/ رسانه، گیرنده، بستر/ فرهنگ اشاره شده است. همچنین به خوبی در این کتاب به سراغ بحث متن، زیر متن و فرامتن در رسانهها رفته اند. ایده اصلی کتاب توانمند کردن و آگاهی بخشی به مخاطبان رسانهها است. در این باره کتاب میگوید: «یادتان باشد که سواد رسانهای میخواهد از یک مصرف کننده منفعل، ساده و خام، یک مخاطب فعال، خالق، هوشمند، جست وجوگر و گزینشگر بسازد که هم تولید مناسب و هم مصرف متناسب داشته باشد».
از دیگر ویژگیهای خوب این کتاب پرداختن به مباحثی مانند ساختن و مهندسی پیام رسانهای، کلیشه سازی، بازنمایی و روشهای اقناع ساز اشاره کرد. کتاب به خوبی ابعاد مختلف هر پیام رسانهای را شرح میدهد و به مخاطب این آگاهی را میدهد که در مواجهه با هر پدیده رسانهای از چه روشهایی باید استفاده کند تا فعال باشد و به راحتی متاثر نشود.
در بسیاری از بخشهای کتاب این پیشنهاد به دانش آموزان مطرح میشود که بعد از دیدن فیلمی درباره آن صحبت کنید یا فعالیتی که در کتاب آمده را انجام دهید. قاعدتا نگارندگان این کتاب میدانند که دانش آموزانی که اهل فیلم دیدن باشند و آن هم این جنس از فیلمها زیاد نیستند. بهتر نبود راهکار دیگری را امتحان میکردند؟ از آن مهمتر بسیاری از مدارس ما امکان پخش فیلم آن هم به وسیله ویدئو پروجکشن و ابزارهایی از این دست را ندارند. در اکثر مدارس دولتی که اینگونه است. وقتی کتابی تدوین میشود باید امکانات تدریس آن نیز در نظر گرفته شود و متناسب با شرایط مدارس و اجرایی بودن آن باشد. با اوصافی که از مدارس میدانیم بخش زیادی از این کتاب و فعالیتهای آن قابل اجرا نیست و این در فرآیند آموزش آن اخلال جدی ایجاد میکند.
از دیگر ویژگیهای خوب کتاب توجه به حقوق مخاطب و حفاظت از حریم شخصی و تاثیر رسانه بر سبک زندگی و الگوی مصرف است. در این کتاب به خوبی به مخاطب گفته میشود که چه خطراتی در رسانهها میتواند وجود داشته باشد و با چه توانمندیهایی میتوان از این خطرات و آسیبهای احتمالی آن جلوگیری کرد. کتاب از عناصر و ارزشهای خبری میگوید و حتی به مباحث تخصصی مانند دروازه بانی خبر هم میپردازد. نکتهای که شاید برخی جزو انتقادات به کتاب مطرح کنند که در برخی مباحث بسیار تخصصی میشود و مباحثی که در دانشگاهها یا برای افراد رسانهای کاربرد دارند، مطرح میکند.
در مثالهای کتاب سعی شده که به مسائل روز توجه شود، ولی دربرخی موارد (صفحه ۳۳) مثل اشاره به کارتون خانواده دکتر ارنست یا سریال پزشک دهکده که برای دهههای قبل هستند این مورد رعایت نشده است. ذهن دانش آموزان با مسائل روز آشنایی دارد و استفاده از مثالهایی در گذشته هیچ کمکی به او نمیکند. بی سلیقگی در انتخاب عکس و طرح که در اکثر کتابهای درسی دیده میشود در این کتاب کمتر به چشم میآید، ولی متاسفانه در این کتاب هم استفاده از عکس و طرح بی کیفیت دیده میشود.
کتاب بخشی به نام لطیفههای رسانهای دارد که احتمالا برای اینکه فضای کلاسها خشک و جدی نباشد استفاده شده است. فارغ از آنکه این به اصطلاح لطیفهها از شبکههای اجتماعی و مخصوصا توییتر برداشته شده و هیچ ارجاع مشخصی در این رابطه وجود ندارد باید به این نکته اشاره کرد که اگر لطیفهای باعث خنده مدیران آموزش و پرورش میشود یا برای نگارندگان کتاب جذاب است این معنی را نمیدهد که حتما برای دانش آموزان که روزانه با امواج تولید محتوای طنز و سرگرمی روبرو هستند هم خنده دار است.

در بخشهای مختلفی از کتاب چه با استفاده از عکس و طرح و چه در متن کتاب تلاش شده که به صورت مستقیم به رسانههای خارجی و مخصوصا رسانههای فارسی زبان خارج از کشور اشاره شود و به آنها حمله شده یا روش رسانهای آنها را مورد نقد و حمله قرار دهند. اینکه یک دعوای رسانهای یا یک دعوای سیاسی را به سطح کتاب درسی بکشانیم یا بخواهیم از این طریق رقابت رسانهای را خنثی کنیم هم از حرفهای گری رسانهای به دور است، هم بی اثر است و هم در شان یک کتاب درسی نیست.

از دیگر نکات مثبت کتاب توجه به بازیهای ویدئویی و شبکههای اجتماعی و تاثیراتی که این حوزهها بر ذهن مخاطبان خود میگذارند است. کتاب به خوبی به این نکته اشاره میکند که «کار رسانه با بازنمایی از واقعیت درهم آمیخته است. هنر مخاطب فعال این است که با هوشمندی و نقادی، تفاوت میان واقعیت و بازنماییهای رسانهای را کشف کند». شروع این مباحث در نظام تعلیم و تربیت را باید به فال نیک گرفت و از این ظرفیت استفاده کرد. توانمندسازی دانش آموزان در حوزه رسانهای میتواند در ادامه مسیر زندگی به آنها کمک ویژهای باشد. کتاب «تفکر و سواد رسانهای» میتواند فصل تازهای در نظام تعلیم و تربیت ما باشد اگر از این ایده حمایت شود و فقط در سطح کتاب نماند و مخصوصا به سمت دیدگاههای سیاست زده نرود.