صادق زیباکلام در رابطه با ابراز ناراحتی فائزه هاشمی از عدم رأی آوری دونالد ترامپ معتقد است این سخنان نظر بسیاری از مردم است که از دهان او بیرون میآید اما ابوالفاسم رئوفیان نظر دیگری دارد.
دیدارنیوز ـ حامد سیاسی راد: «شاید اگر فشارهای آقای ترامپ ادامه پیدا میکرد، بالاخره ما مجبور میشدیم یک تغییر سیاستهایی را داشته باشیم.» این نظر جنجالی فائزه هاشمی در گفتوگویی راجعبه سیاست داخلی ایران بود. اظهار نظری که واکنشهای بسیاری را در پی داشت. عموم واکنشهای رسمی به کلام فائزه هاشمی، هجومی و منفی بود. از طیف اصولگرا بودند کسانی مثل قدیری ابیانه که فائزه هاشمی را به نادیدهگیری منافع ملی محکوم میکردند. قدیری ابیانه گفته بود: «فائزه هاشمی برای اهداف خود حاضر است مردم ایران را قربانی کند و استقبال از کشورهای دیگر برای تحریم ایران توسط خانواده آقای هاشمی موضوع جدیدی نیست و حتی مهدی هاشمی در انگلستان هم گفته بود مواضعی که من میگیرم با خانواده هماهنگ است.» در بین اصلاحطلبها هم بسیاری سخنان او را نقد کردند و حتی به او طعنه زدند. در همین راستا محمدعلی ابطحی نوشت: «سرکار خانم فائزه هاشمی کاش آرزو نمیکردید ترامپ بماند برای فشار بیشتر به ایران باور کنید وضع معیشت بیشتر مردم، مثل خاندان هاشمی نیست. رنج بردند از دوران تحریم و فشار. هیچ قوم و ملتی با نگاه به خارجی سربلند نشده.»
واکنش محسن هاشمی، برادر بزرگ فائزه هاشمی به این سخنان اما بیش از دیگر واکنشها دیده شد. محسن هاشمی در نامهای سرگشاده خطاب به خواهر کوچک خود نوشت: «خواهر عزیزم فائزه، هنوز چهارمین سالگرد رحلت پدر، سپری نشده بود که انتشار مصاحبهای از تو موجب ناراحتی علاقمندان آیتالله هاشمی رفسنجانی و البته اعضای خانواده و را فراهم کرد و بهانهای مناسب به افراطیون و تخریبگران پدر داد و برگ دیگری بر مظلومیتش اضافه شد... میدانم که در سالهای اخیر برخوردهای نادرستی با تو، خانواده و فرزندت شده است که شاید باعث کشاندن تو به تندروی و خارج شدن از مشی میانهروی پدر گردیده، ولی این دلیل نمیشود که به رئیسجمهور کشور بیگانه امید ببندی و دم از استقلال بزنی! لذا از تو صمیمانه تقاضا دارم صحبتهای خود را اصلاح و از این موضع عذرخواهی کنی و مانع تخریب پدر از طرف تجدیدنظرطلبان خارجی و افراطیون داخلی شوی.»
چند ساعت پیش از این نامه محسن هاشمی اما خواهر او در مصاحبهای دیگر در رابطه با روحیات برادرش سخن گفته بود، گویی واکنش او را پیشبینی کرده بود و پیش از آن، به نوعی بر موضع خود پافشاری کرده بود. فائزه هاشمی گفته بود: «محسن در بین ما از همه محافظه کارتر است یا به قول خودش عاقلتر است. خیلی دلش میخواهد ما را کنترل کند.»
عدهای اما بیش از اظهارات فائزه هاشمی، به واکنشهایی که نسبت به این سخنان مطرح شد نقد داشتند. در همین راستا احمد زیدآبادی نوشت: «پس از کلی کوشش و تلاش و تکاپو و جستجو، سرانجام عامل اصلی تحریمهای آمریکا علیه ایران مشخص شد! […] در واقع تمام ماجرا زیر سرِ فائزۀ هاشمی رفسنجانی بوده که به پیروزی ترامپ و ادامۀ تحریمها تمایل داشته است! میگم حالا که سیاست بینالملل و استراتژی دولت آمریکا در خاورمیانه بر مبنای علایق و سلایق فائزۀ هاشمی شکل میگیرد، بهتر نیست مقامهای جمهوری اسلامی به جای این همه زحمت و تقلا برای ایجاد شکاف در دژِ مستحکم تحریمها، به همین فائزه متوسل شوند بلکه خدا خواست دلش به رحم آمد و تغییر میل و سلیقه داد و با اشارۀ انگشتش یکباره کل نظام تحریمها فرو ریخت؟»
با این حال اما صادق زیباکلام، تحلیلگر سیاسی اصلاحطلب معتقد است که فائزه هاشمی در این نوع طرز فکر یگانه نیست، اگرچه او اولین نفری است که این نظر را به شکل صریح بیان کرده است. بخشی از جامعه و حتی برخی دیگر از چهرههای سیاسی هم نظر فائزه هاشمی بودند ولی به صورت علنی در رابطه با انتخابات آمریکا سکوت کردند. زیباکلام اگرچه نظری مخالف فائزه هاشمی دارد اما سخنان او را بیاساس نمیداند و با واکنشهای تندی که نسبت به او اتخاذ شد مخالف است. ابوالقاسم رئوفیان اما در گفتوگوی با دیدارنیوز نظری مخالف با صادق زیباکلام دارد و معتقد است که اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان با نظر فائزه هاشمی رفسنجانی مخالفند.
پاسخ زیباکلام را به سؤالات دیدارنیوز در ادامه میخوانیم:
به نظر میرسد که این نظر خانم هاشمی، نظر یکبخشی از جامعه ایران بود. با یک نگاه نهچندان عمیق به سطح جامعه میدیدیم که پیش از انتخابات آمریکا، بسیاری به دنبال این هستند تا ترامپ مجدداً انتخاب شود و تا فشارهای او نتیجهای به نفع مطالبه بخشی از جامعه داشته باشد. چه شده است که بخشی از جامعه پذیرای چنین فشارهایی هستند.
خانم فائزه هاشمی مورد انتقادات بسیاری قرار گرفتند که چرا شما این نظر را گفتهاید. از جمله آقای ابطحی که به ایشان طعنه زدند که وضعیت مالی خانواده هاشمی خوب است و خطاب به خانم هاشمی گفتند که شما باید نگاهتان به مردم دیگر باشد که در نتیجه سیاستهای جناب ترامپ در چه وضعیتی قرار گرفتهاند. این که عدهای افتادهاند به فرصتطلبی، سوءاستفاده و تسویه حسابهای گذشته از آنچه که خانم هاشمی گفتند. من خودم با آنچه که خانم هاشمی گفتند مخالف هستم، همواره مخالف ترامپ بودهام و نظراتم را در مخالفت با ترامپ گفتهام و دلایلم را برای اینکه ترامپ برای بار دوم انتخاب نشود، بارها و بارها گفتهام. اما این فرصتطلبی که عدهای علیه خانم هاشمی پیش گرفتهاند واقعاً جای تأسف دارد. خانم هاشمی آن شهامت و جسارت و شجاعت را دارند و چیزی را گفتند که میلیونها ایرانی در قلب و دلشان چنین خواستهای را دارند. میلیونها ایرانی که تحتفشار سیاسی، اجتماعی و سیاسی هستند اتفاقاً خیلی دلشان میخواست که آقای ترامپ برنده شود که فشار بیشتری بر روی رهبران جمهوری اسلامی ایران وارد بشود، نه اینکه وضع معیشتی مردم خرابتر بشود. ما شاهد بودیم که در دوران انتخابات چقدر در ایران اشتیاق وجود داشت و میلیونها ایرانی با اشتیاق و کنجکاوی و علاقه نتیجه انتخابات آمریکا را در آبان ماه دنبال میکردند چون معتقد هستند که اگر ترامپ برنده میشد، فشارها علیه رهبران جمهوری اسلامی ایران ادامه پیدا میکرد. آن چیزی که خانم هاشمی گفتهاند در حقیقت آرزوی قلبی میلیونها ایرانی بوده است.
خانم هاشمی معتقد است که این فشارهای ترامپ میتوانست باعث شود که رهبران جمهوری اسلامی در نهایت تن به اصلاحات بدهند. میدانیم که پروژه اصلاحات یک پروژه درونزا است. چه شده که یکی از نیروهای اصلاحطلب برای پیشبرد این تحول درونزا چشم به بیرون دارد؟
بحث این نیست که چه شده که یکی از نیروهای اصلاحطلب نگاه به بیرون دارد. بحث در این است که خانم هاشمی همچون بسیاری از ایرانیان دیگر امیدوار بودند که شاید فشار رئیسجمهور آمریکا، آقای ترامپ باعث بشود که یک تغییراتی در داخل کشور به وجود بیاید و یک مقداری وضع کشور بهتر بشود. خانم هاشمی مثل خیلیهای دیگر معتقدند و احساس میکنند که ما خودمان نمیتوانیم تغییری در فضای سیاسی کشور به وجود بیاوریم، شاید فشار از بیرون باعث بشود که مسئولان جمهوری اسلامی تن به تغییراتی بدهند. من البته عرض کردم که خودم با این نظرات مخالف هستم ولی باید دید که خانم هاشمی دقیقاً چه میگویند و نباید با جنجال با چیزی که ایشان میگویند مواجه شد و با ایشان تسویه حساب کرد.
ما در سالهای اخیر هم تجربه آقای اوباما را داریم و هم تجربه دوران ترامپ را. کدام یک از این دو رویکرد در قبال جمهوری اسلامی باعث شده که اصلاحات جایگاه بهتری داشته باشد؟
واقع مطلب این است که به جز سیاست خارجی آقای جیمی کارتر، آن هم قبل از انقلاب که منجر به تغییرات چشمگیر سیاسی در ایران شد، بعد از انقلاب هیچ یک از رؤسای جمهور آمریکا اعم از جمهوریخواه یا دموکرات، هیچکدامشان باعث نشدند که تغییری در روشهای مسئولین جمهوری اسلامی ایران به وجود بیاید؛ بنابراین نه هشت سال آقای اوباما باعث شد که فضای سیاسی ایران بازتر بشود، نه چهار سال ریاستجمهوری آقای ترامپ باعث شد، نه در زمان آقای کلینتون نه در زمان بوش پسر و بوش پدر و رونالد ریگان. واقع مطلب این است که فشارهایی که در دوران آقای ترامپ بر جمهوری اسلامی ایران وارد شد، صرفاً دودش بر چشم مردم رفت و شرایط زندگی مردم را سختتر کرد، بدون آنکه گامی در جهت فضای باز سیاسی ایران و یا بازتر شدن این فضا برداشته شود. اما پس چرا عدهای مثل خانم هاشمی یا دیگران خواهان این بودند که ترامپ مجدداً انتخاب شود این بود که سران جمهوری اسلامی مجبور میشدند که تغییراتی را به وجود بیاورند و از برخی سیاستهای خارجی جمهوری اسلامی ایران عقبنشینی کنند.
در سال ۹۲ برخی از نیروهای اصلاحطلب از پیگیری سیاستهای تغییرخواهانه و نیز دموکراسیخواهانه به سیاستهای بهبود طلبی شیفت کردند. به نظر میرسید که این گروه به دنبال این بودند که در سطح بینالملل توافقی حاصل شود و از نظر اقتصادی بهبودی صورت گیرد. حالا اما به نظر میرسد که بخشی از اصولگرایان به دنبال این هستند که با به دست گرفتن دولت در سال ۱۴۰۰ توافق جدیدی با غرب و آمریکا داشته باشند. این دو رویکرد چقدر با هم تفاوت دارد؟
من با اساس سؤال شما موافق هستم که تندروها سال آینده که ریاستجمهوری را میگیرند، با توجه به اینکه مجلس و سایر ارکان قدرت را دارند، به سمت یک نرمش قهرمانانه و برجام ۱۴۰۰ خواهند رفت. برجامشان از برجام ۹۴ خیلی موفقیتآمیزتر خواهد بود، چرا که تندروها نگذاشتند که برجام ۹۴ موفق بشود و تیر خلاص را هم آقای ترامپ بر شقیقه برجام شلیک کرد ولی برجام ۱۴۰۰ موفق خواهد شد چرا که تندروها چاره دیگری ندارد الی این که یک نرمش قهرمانانه با آقای جو بایدن انجام دهند و در کوتاه مدت یک رونق اقتصادی و یک بهبود اقتصادی بعد از برجام ۱۴۰۰ در ایران به وجود خواهد آمد و تندروها میتوانند به اقشار و لایههای کمدرآمد جامعه بگویند که دیدید روحانی و اصلاحطلبان عُرضه نداشتند ولی ما توانستیم وضع اقتصادی شما را بهتر کنیم. این امر سال آینده تحقق پیدا خواهد کرد.
ابوالقاسم رئوفیان فعال سیاسی اصولگرا اما معتقد است که فائزه هاشمی به عنوان یکی از اعضای خانواده مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی نباید چنین اظهار نظری میکرد. پاسخهای رئوفیان به سؤالات دیدارنیوز را در زیر میخوانیم:
صحبت خانم فائزه هاشمی مبنی بر حسرت از عدم رأی آوری ترامپ واکنشهای مختلفی در پی داشت. برخی به او اعتراض کردند و بعضی هم در دفاع از او گفتند که این سخن در واقع با نظر بخش بسیاری از مردم ایران همخوان است. نظر شما در رابطه با این اظهار نظر چیست؟
رفتارخانم فائزه هاشمی در واقع به نوعی شنا بر خلاف جهت جریان آب است. اگر ایشان به خرد جمعی معتقد هستند، باید بگوییم که اکثریت قریب به اتفاق جامعه ما، حتی کسانی که خارج از کشور هستند و به ایرانشان و اسلامشان عشق میورزند چنین نظری ندارند که ایشان مطرح کردهاند. اما این هم مانع از این که یک شخصی بخواهد نظرش را مطرح کند نمیشود، کما اینکه دیدیم که مطرح کرد ولی متأسفانه میشود گفت که با این اظهار نظر عواطف مردم جریحه دار شد. در یک اجماع نسبی که اکثریت قریب به اتفاق مردم، نه تنها مردم کشور ما که دیگر کشورها و حتی مردم خود آمریکا و حتی رئیس سنای آمریکا، ترامپ را یک دیوانه خطاب میکند، حالا یک فرد، آن هم نه یک فرد عادی بلکه کسی که منتسب است به یک خانواده شناخته شده و یک شخصیت برجسته، یعنی آیتالله هاشمی رفسنجانی که در تراز شخصیتهای اول نظام و انقلاب قرار دارد، آن هم در سالگرد رحلت آیتالله هاشمی رفسنجانی این مسائل را مطرح کند و به فهم باطل خودش بگوید که اگر ترامپ فشار میآورد تغییری حاصل میشد. آرزوی او این است که ترامپ میآمد و فشار میآورد بلکه تغییری در سیاستهای نظام جمهوری اسلامی ایجاد شود. مگر ترامپ طی این چهار سال فشار نیاورد و همین حالا هم که نفسهای آخرش را میکشد مگر فشار نمیآورد؟ او اما در تغییر سیاستهای جمهوری اسلامی ایران که منبعث از رهنمودهای امام (ره) و منویات رهبری و خواست مردم است موفق نبوده و نخواهد شد. در نتیجه این اظهارات شنا بر خلاف جریان آب است و این گونه اظهارات هیچ تأثیری بر مردم ما نخواهد داشت. باید گفت که عرض خود میبرد و زحمت ما میدارد.
اصولاً این که انتظار داشته باشیم تغییرات مثبت به واسطه فعل و انفعالاتی خارج از مرز ایران رخ بدهد چقدر پذیرفته است؟ اساساً گفته میشود که اصلاحات یک پدیده درونزا است، آیا ممکن است که این فرایند را به آنچه در بیرون از ایران رخ میدهد پیوند زد؟
اصلاحات یک واژه مقدس است که ریشه در مبانی فکری و عقیدتی رهبران دینی- سیاسی ما دارد، یعنی ریشه در کلام و سیره سیاسی-حکومتی پیامبراعظم (ص)،علی بن ابیطالب (ع) و نهضت امام حسین (ع) دارد که با انگیزه اصلاح دردین جد بزرگوارشان علیه حکومت یزید قیام کردند و نهضت امام خمینی (ره) که نهضتی حسینی بود و منجربه پیروزی انقلاب شد و اکنون بیش از چهاردهه از آن میگذرد با همین انگیزه اصلاح در امور به زعامت رهبر فرزانه انقلاب به حیات سیاسی خود ادامه میدهد لذا اصلاحات یکی از عواملی است که به تعبیر رهبر انقلاب به مثابه یک بال پیشرفت کشور است. اما اینکه ما اسم هر تغییری را اصلاح بگذاریم درست نیست. هر اصلاحی تغییر است اما نمیشود هر تغییری را اصلاح بنامیم و باید توجه کنیم که برخی از تغییرات افساد است و اصلاح نیست. اصلاح در راستای بهبود امور است و افساد خلاف آن. ما معتقد به تغییراتی هستیم که موجب به اصلاح امور بشود، نه هر تغییری که ممکن است افساد باشد. این مسئله که اشاره شد از نوع افساد است. ما سیاستهایمان را بر چه اساس باید تغییر دهیم؟ بر اساس فشارهای یک مرد دیوانه که بر اساس خرد تصمیم نمیگیرد و اکثر مردم آمریکا را هم به تنگ آورده است؟ روحیه او و امثال او نارسیسیستی است و او به قدری خود شیفته است که حاضر است برای ارضای خودشیفتگی خودش دست به کارهایی بزند که خود آمریکاییها هم شرمنده بشوند. دیدیم وقایع اخیر را، از دیوار کنگره بالا رفتند و امثال این رفتار را. در نتیجه این مطالبه مطرح شده اصلاح نیست. هر تغییری که در مسیر بهبود وضعیت جامعه باشد و بشود آن را اصلاح نامید، ما از آن استقبال میکنیم. اصلاح بیشتر مربوط است به مسائلی که در داخل کشور ما و اطراف و اکناف ما اتفاق میافتد و با توجه به این وقایع است که تصمیماتی که منجر به اصلاح میشود اخذ خواهد شد.
شما از اصلاح تعبیر بهبودخواهی را داشتید. به نظر میرسد که یک بخشی از جریان اصلاحات و جریان اعتدالگرا به دنبال این بودند که با دستیابی به یک توافق جامع با غرب و آمریکا بتوانند یک بهبودی در کشور ایجاد کنند که با روی کار آمدن ترامپ، این راه به مقصد نرسید و برجام نافرجام ماند. به نظر شما آیا ممکن است که با روی کار آمدن بایدن، ایران باز هم به توافقی با غرب دست پیدا کند و به سوی بهبود برویم؟
ما همه از این که ترامپ باز رأی نیاورد خوشحالیم و تردیدی در این نیست اما این که امید ببندیم به آمدن آقای جو بایدن هم اشتباه است. ما حتماً باید به داشتههای داخلی خودمان تکیه کنیم و حتماً باید به قابلیتها و ظرفیتهایی که در داخل کشورمان وجود دارد و به صاحبان اندیشه که میتوانند تحول اساسی ایجاد بکنند بها بدهیم اما از هر رویکردی که بشود در یک تعامل مثبت و مؤثر با حفظ حقوق ملت توافقی صورت گیرد استقبال میکنیم. ما باب مذاکره را به روی هیچ کشوری نبستهایم که اگر میبستیم در رابطه با موضوع هستهای مذاکرهای صورت نمیگرفت که برجامی حاصل بشود. حالا هم حرف مسئولین نظام ما این است که اگر رفع تحریمها حاصل شود ما باز هم مذاکره خواهیم کرد. مذاکره یک الزاماتی دارد، از جمله این که باید هر دو طرف از حقوق مساوی به لحاظ تأمین منافع ملی خودشان برخوردار باشند. اگرجو بایدن پس از تشکیل دولتش بخواهد با حفظ حقوق کشور عزیز ایران ما و پرهیز از کمترین اهانت مذاکره کند امکان پذیر است. آقای ظریف یک زمانی یک حرف خوب و ماندگار و پرمغزی زد و گفت هیچ وقت یک ایرانی را تهدید نکن. اگر این شرایط وجود داشته باشد ما با هر کشوری مذاکره میکنیم به جز با رژیم صهیونیستی که آن را به رسمیت نمیشناسیم. با آمریکا هم در این صورت که حقوق ملت حفظ شود و هر دو طرف از حقوق برابر و متقابل در پای میز مذاکره برخوردار باشند و احساس بکنیم که این مذاکره در راستای اصلاح امور است استقبال میکنیم.