دیدارنیوز ـ گروه علم و فناوری خبرگزاری آنا- نوید فرخی: علم نجوم از زمان پیدایش تمدن، همواره یکی از موضوعات مورد علاقه بشریت بوده است. این مسئله را از طریق تحقیقات باستانشناسانه میتوان دریافت. اما ریشه این علاقه در چیست؟ قبل از هر چیز این نکته اول را با صدای بلند و واضح باید فریاد زد که هدفِ علم این نیست که دنیا را از نظر مادی به مکانی بهتر تبدیل کند.
مطمئناً پیشرفت به درک عملکردهای طبیعی جهان کمک کرده و این درک تازه موجب شده است که به فناوریهای مختلف دست یابیم و داروهای نجاتبخش را تولید کنیم و بسیاری از دانشمندان با تحقیقات خود به طور مستمری تلاش کردهاند تا جهان را تبدیل به جای بهتری سازند. اما برای رسیدن به هدف اصلی و ریشهایِ علم، باید به چیزی که در گذشته علم نامیده میشد نگاه کنیم: و آن چیزی نیست به جز فلسفه طبیعی.
علم و فلسفهعلم در حقیقت شاخهای از فلسفه است. افرادی که با فلسفه آشنا هستند میدانند که در آن به عملکرد جهان پیرامونمان میپردازیم و بدین منظور از ابزارهای مخصوص آن (مانند ریاضیات، اتکا به تجربهگرایی و استدلال استقرایی و...) برای پیشبرد این هدف استفاده میکنیم؛ بنابراین هدف نهایی علم درک طبیعت به صورتی است که قابل اثبات باشد. با این وجود فناوری به عنوان یک مزیت جانبی شگفتانگیز به همراه علم وجود دارد. پس میتوانیم از مزایای علم لذت ببریم، اما فراموش نکنیم این عامل اصلی نیست.
به عنوان مثال رشته مکانیک کوانتوم را در نظر بگیرید. یک قرن پیش، دغدغه فیزیکدانان فقط این بود که جهانِ پدیدههای درون اتم را کشف کنند و هیچ هدف یا کاربرد عملی خاصی را در ذهن نمیپروراندند. اما امروز، دانش ما از رشته مکانیک کوانتوم باعث شده است که تقریباً ۲۵٪ از تولید ناخالص داخلی جهان توسط آن تأمین شود.
علمِ بیاهمیتِ نجوم
از دیدگاه بسیاری از افراد علم نجوم بیاهمیت است! چرا باید وقت خود را به ستارهها اختصاص دهیم وقتی یارانهها هنوز واریز نشده و قیمت مسکن بالا رفته است و میلیونها نفر در آفریقا دچار سؤتغذیه هستند. با وجود مشکلات ریز و درشت بشر امروز، پرداختن به موضوعی غیرقابل لمس چه کاربردی دارد؟
از سوی دیگر به نظر نمیرسد که علم نجوم در آینده نزدیک مستقیماً به هیچ پیشرفت ملموسی دست یابد که از جنس فناوری باشد و به درد بشر بخورد (البته میتوان در این مورد بحث کرد که نجوم در آینده نزدیک دستاوردهایی خواهد داشت، اما این افق پیشرفت، موضوع مقاله دیگری است).
اما اجازه دهید به این مسئله از زاویه دید دیگری نگاه کنیم. آیا کسی که از نقاشی کردن لذت میبرد باید به دستاوردهای مادی نقاشی فکر کند؟ اینکه بگوییم هنر مهم نیست، چون به هیچ مزیت ملموس منجر نمیشود حرف صحیحی نیست. شما میتوانید از تهران را تا بابل رانندگی کنید (بالفرض اینکه خودرو دارید)؛ بنابراین جاده هراز، مسیری است که در هر صورت خواهید پیمود. اما وقتی از مسیر بیشتر لذت خواهید برد که در طی راه به «موسیقی» گوش دهید. موسیقی گوش دادن یا ندادن دستاورد چندانی ندارد. اما فرد از پیمودن مسیر بیشتر لذت میبرد.
ما نقاشی و موسیقی را با علاقه دنبال میکنیم، زیرا بیانگر احساسات انسانی هستند و ما نجوم را دنبال میکنیم (و همچنین به طور کلی همه علوم)، زیرا پاسخدهنده کنجکاوی ذاتی ما انسانها در مورد جایگاهمان در گیتی هستند.
انسان خردمند
نسل ما اولین نسلی نیست که به اهمیت «تفکر علمی» یا نقش نجوم فکر میکند. وقتی کشاورزی و زراعت توسط انسان خردمند آغاز شد نجوم برای کمک به مردم در تعیین زمان وقایع مهمی مانند تقویم کاشت بذر در فصل بهار و برداشت محصولات در پاییز بسیار ضروری بود. تحقیقات دانشمندان نشان میدهد هر فرهنگی در سراسر جهان - و در طول زمان – به طریقی با نجوم ارتباط داشته است.
مورخین برخی از نقوش تخت جمشید را سندی دال بر آشنایی طراحان این سازه با علم نجوم میدانند. تحقیقاتی که روی آتشکدههای باستان انجام شده است نیز نشان میدهد معماران در ساخت آنها طلوع و غروب اجرام آسمانی را در نظر داشتهاند.
در دوران پس از اسلام تعیین تقویم و اوقات شرعی ضرورت مشاهدات نجومی را بیش از پیش نشان داد و ابوالوفای بوزجانی با تدوین هندسه کروی محاسبات نجومی را بسیار آسانتر کرد.
یونانیان باستان نیز به نجوم توجه ویژهای داشتند و این از مجسمههای به جا مانده از دوران باستان پیداست. پس از پیدایش مسیحیت نیز این سنت تا قرون وسطی ادامه داشت و «نجوم» در کنار «دستور زبان»، «منطق»، «بلاغت»، «حساب»، «هندسه» و «موسیقی» به عنوان علوم سبعه تدریس میشد. نجوم تا مدتها پیش از اینکه ریاضیات کاربردهای امروزهاش را به دست آورد از آن برای مطالعه هماهنگیها، حرکات، الگوها و ریتمها در نظم طبیعی جهان استفاده میکرد.
اما کار ما با نجوم به پایان نرسیده است. با پیشرفت علم، مطالعه نجوم برای تفکر بشر مدرن ضروریتر شده است، زیرا بررسی ابعاد جهان، سوالاتی کلیدیتر را مطرح میکند.
انسان بودن به چه معناست؟ به راستی جایگاه ما در این جهان کجاست؟ هدف از این نظم عجیب و گسترده و بیپایان گیتی چیست؟ آیا ما در این جهان نقش ویژهای داریم؟ آیا ما در جهان تنها هستیم؟
انسان عصر حاضر باید جهان را به طریق خاصی درک کند و این همان طریقتی است که علم نجوم فراهم میآورد. وقتی بدانید تا چه اندازه سهم کوچکی را در این جهان دارید، نگرشتان نسبت به همه چیز تغییر میکند، زیرا میتوانید در یک جهان آشفته و غیرقابل پیشبینی احساس نظم و حرکت و تغییر را با تمام وجود لمس کنید. هر چند بیشک دانش ما در ارتباط با کیهان بیش از اجدادمان است، اما غیرقابل چشمپوشی است که امروزه سوالاتمان نیز بیشتر و عمیقتر شده است!
منبع: آنا