
دیدارنیوز ـ مهدی الیاسی: محمدرضا جلاییپور در یادداشتی تلگرامی با عنوان «لیبرالهای ایرانی گرامی! لطفا لیبرالیسمتان را روزآمد کنید»، نوشت: نویسندگان گرامی آقایان مرتضی مردیها، موسی غنینژاد، صادق زیباکلام، محمود سریعالقلم و عباس آخوندی! اعضای محترم شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی و اعتدال و توسعه! مدیران محترم اتاق بازرگانی! اکثر تکنوکراتهای اقتصادی دولت! محمد قوچانی گرامی و گردانندگان رسانههای «سازندگی»، «آگاهی نو» و «اندیشهٔ پویا!». شما که در عرصهٔ رسانهای و سیاستی پرچم لیبرالیسم را در ایران بالا گرفتهاید، چرا لیبرالیسم مورد حمایتتان را روزآمد نمیکنید؟
جلاییپور در ادامه با اشاره به اینکه نهاد «بینالملل لیبرال» در آخرین مانیفست خود ضمن تاکید بر مفاهیمی مانند برابری در برابر قانون، حقوق بشر، صلح و همکاریهای بینالمللی، نهادهای دموکراتیک و جامعهٔ مدنی و آزادیِ تجارت و اطلاعات و بیان و رسانهها، چند نکته از جمله «فراهم کردن امکانات آموزشی با کیفیت برای همه، با هر پیشینهٔ اجتماعی یا اقتصادی»، «فراهم کردن بهترین دسترسی به خدمات درمانی برای همه» و «صیانت از محیط زیست» را نیز افزوده است، ادامه داده: «چرا در نوشتهها و مواضع و سیاستهای مورد حمایت شما به این چهار اصل توجه کافی نمیشود؟ چرا به نام لیبرالیسم منتقد افزایش سهم آموزش عمومی و سلامت عمومی از بودجهاید؟ چرا به نام لیبرالیسم منتقد سیاستهای کاهندهٔ نابرابری ماندهاید؟ چرا دولتهای ایران تحت نفوذ گفتمان شما معمار افزایش نابرابریِ آموزشی و نابرابری در سلامت و مخرب محیط زیست شدند؟ چرا میگذارید زیر پرچم لیبرالیسم سیاستهای افزایندهٔ انواع نابرابری و فقر پرورده شود و نئولیبرالیسم جریان اصلیِ نیروهای لیبرال در ایران شود؟»
در خصوص این اظهارات محمدرضا جلاییپور توجه به چند نکته ضروری است:
۱. نوشته محمدرضا جلاییپور نشان دهنده ناآشنایی وی با ماهیت اقتصاد سیاسی در کشور است. البته واقعیات «اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی» به حدی آشکار و روشن است که این نوشته جلاییپور را میتوان تجاهل عارف تلقی کرد. در هر صورت، فارغ از نیتخوانی به نظر میرسد یادآوری برخی مفاهیم اولیه اقتصادی، ضروری باشد.
بودجه در واقع سند دخل و خرج دولت در یک سال مالی است که در آن از یک سو منابع درآمدی و از سوی دیگر مصارف و هزینهها، تعریف میشود. اصلیترین منابع درآمدی دولت جمهوری اسلامی عبارت از: درآمد حاصل از فروش نفت (که در ۲ سال اخیر به شدت محدود شده)، مالیات بر درآمد شرکتها و بنگاههای اقتصادی، عوارض گمرکی و برخی انحصارات دولتی.
از سوی دیگر مصارف و هزینههای بودجه نیز کاملا روشن است. هزینههای جاری شامل پرداخت حقوق کارکنان دولت و حقوق کارکنان سایر نهادهای حکومتی، پرداخت نزدیک به ۱۰۰ هزار میلیارد تومان حقوق بازنشستگان به دلیل ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی و کسری منابع این صندوقها که دولت ناچار به پرداخت حقوق بازنشستگان شده است، بودجه امور نظامی، بودجه امور امنیتی، بودجه نهادهای فرهنگی و مذهبی خاص که در ۲ دهه اخیر از رشد چند صددرصدی نیز برخوردار بوده، بودجه عمرانی، بودجه بخش قضایی کشور، سلامت، آموزش، ورزش، محیط زیست، صنعت و سایر موارد.
محمدرضا جلاییپور پرسیده: «چرا به نام لیبرالیسم منتقد افزایش سهم آموزش عمومی و سلامت عمومی از بودجهاید؟»، این پرسش گویای ناآگاهی یا تعمد ایشان در وارونه جلوه دادن واقعیت است. اول این که کدام فعال لیبرال در ایران به نام لیبرالیسم، منتقد افزایش سهم آموزش و سلامت عمومی در بودجه شده است؟ دوم این که کیست که نداند با توجه به واقعیات اقتصاد سیاسی کشور، سند بودجه، محل لابی گروههای قدرت و ثروت ذی نفع برای افزایش سهمشان از بودجه است. فارغ از فضای شعارزده، منابع درآمدی بودجه که محدود و مشخص است. آنچه نامحدود است خواست و میل «نهادهای خرج» برای افزایش بودجهشان است. وقتی به هر دلیلی (درست یا نادرست) هزینههای نظامی، امنیتی، سیاست خارجی و نهادهای خاص فرهنگی و مذهبی و حکومتی افزایش بسیار قابل توجه پیدا میکند و این هزینهها به صورت کامل و صددرصدی نیز محقق میشود، بدیهی است که ناچار از بودجه سایر بخشها که از نگاه حکومت، فرعیتر تلقی میشود، کاسته شود. این که حکومت آنقدر صنم دارد که یاسمن در آن گم است، چه ارتباطی لیبرالیسم دارد؟
این کاهش چه ارتباطی به لیبرالیسم و نئولیبرالیسم و سوسیالیسم یا هر ایسم دیگری دارد؟ آیا مسئولان و لابیهای قدرت و ثروت به هنگام بودجهنویسی به توصیه لیبرالها توجه میکنند؟ اتفاقا آقای جلاییپور و پدرشان در سالهای اخیر با سیاستهایی که به افزایش شدید بودجه نظامی، امنیتی، سیاست خارجی و.. منجر شده است، همراه و همدل بودهاند. لابد ایشان مدعیاند در نسخه سوسیال دموکراسی ِ مدنظر ایشان وضعیت بودجه به گونهای خواهد شد که علیرغم محدودیت منابع، میتوان به تمام نیازها در حد اعلی پاسخ داد و در عین حال که میتوان بودجه فزاینده نهادهای خاص، بودجه نظامی، بودجه امنیتی، حقوق کارکنان دولت و نهادهای حکومتی و حقوق بازنشستگان و ... را کاملا تامین کرد، میتوان بودجه بخشهای آموزش، سلامت، محیط زیست را نیز چند برابر کرد و عدالت آموزشی و درمانی را در کشور ایجاد کرد.
اتفاقا انتقاد محمدرضا جلاییپور نسبت به کاهش بودجه بخش آموزش و سلامت کشور، انتقادی موجه و واردی است، به این شرط که ایشان اگر نیت صادقانهای دارند به جای نقد یک عامل موهوم به نام نئولیبرالیسم، به نقد ریشهایتری دست بزنند و واقعیت بودجهنویسی در کشور و واقعیات اقتصاد سیاسی موجود را نقد کنند وگرنه این قبیل انتقادات تداعیگر آدرس غلط دادن و کوشش برای پنهان کردن ریشه واقعی مشکلات است. جلاییپور باید پاسخ بدهد که چرا پس از امضای برجام، هنگامی که وضعیت منابع درآمدی کشور بهتر شد، همین دولت نئولیبرال حسن روحانی، بودجه بخش سلامت کشور را در قالب طرح تحول سلامت حتی به چند برابر بودجه عمرانی کشور رساند؟ یا چرا بودجه خرید تضمینی محصولات کشاورزی به خصوص در بخش گندم به نحوی رشد کرد که واردات گندم و برخی محصولات کشاورزی به صفر رسید. آیا دولت حسن روحانی از سال ۹۲ تا ۹۶ تحت تاثیر آموزههای سوسیال دموکراسی قرار داشت و از سال ۹۷ و با خروج آمریکا از برجام ناگهان نئولیبرال شد؟ واقعا چه زمانی میخواهیم با این قبیل ایسمها خودمان را گول بزنیم و به چشم حقیقت، خاک بپاشیم؟
۲. قطعا توجه به بودجه بخشهایی مانند آموزش، بهداشت و درمان و برخی حمایتهای اجتماعی مورد توجه لیبرالها نیز قرار دارد و اساسا انتقاد لیبرالها به دولت و حکومت در حال حاضر به این است که با ورود به تولید و تجارت هزاران کالا و خدمات خصوصی از تولید فولاد و محصولات پتروشیمی و خودرو گرفته تا تولید آدامس و پفک و مرغ و خودکار و غیره، آن قدر مشغول و گرفتار است که از چند وظیفه اصلی و ذاتی خود در تولید کالاها و خدمات عمومی از جمله آموزش، بهداشت و درمان، تامین امنیت و حفاظت از محیط زیست باز مانده است. اتفاقا این لیبرالها هستند که دولت را تشویق میکنند که از تولید کالاها و خدماتی که بخش خصوصی میتواند و باید انجام دهد، خارج شود تا بتواند وظایف ذاتی خود به عنوان دولت را با فراغ بال به درستی انجام دهد. از جمله توجه به تامین امنیت، بهداشت و درمان، آموزش، حفاظت از محیط زیست و مواردی از این دست. به نظر میرسد تفاوت کالاها و خدمات خصوصی و کالاها و خدمات عمومی برای جناب جلاییپور روشن باشد.
۳. در پایان از جناب آقای محمدرضا جلاییپور و پدرشان که به مقامات دولتی دسترسی دارند و در جلسات مشاوره در بخشهای مختلف دولت نیز حاضر میشوند انتظار میرود در کنار طرح نگاه «سوسیال دموکراتها»، لطف کرده و بازتاب دهنده صدا و نگاه لیبرالها در دولت و حکومت نیز باشند البته به این شرط که دیدگاه لیبرالها را درست و آن گونه که واقعا هست، بیان کنند.