دیدارنیوز ـ سرویس سیاسی: تاجیک گفتگو خود با
دیدار در رابطه با مرحوم استاد داوود فیرحی را از ویژگیهای فردی این دانشمند فقید آغاز کرد و گفت: «معمولاً درباره افراد زیاد صحبت نمیکنم، اما درباره ایشان تفاوت میکند و وظیفه خودم میدانم که درباره ایشان صحبت کنم. از نظر من استاد فیرحی هر چیزی که میگفت را میزیست. نماد آن چیزی بود که میگفت. آنچه که میآموخت را نه تنها با زبان نشان میداد بلکه با منش و رفتار و عملکرد و خلق و خوی خود یا آن چیزی که یونانیها میگویند اتوس خود نشان میداد. او بسیار انسان وارسته و متواضعی بود. نسبت به جامعه خود و نسل جوان و آینده آن دغدغه داشت. از اینرو بود که تلاش کرد جغرافیایی مشترک بین سیاست و دیانت برقرار کند، به زبان عصر و نسل خود صحبت کند، تلاش کند این جغرافیای مشترک را بستری قرار دهد برای ایجاد یک نظریه متفاوت که هم نشانی از نظریات تمام اندیشهورزان دینی ما داشته باشد و هم نیمنگاهی به اندیشههای غربی و... داشته باشد.»
تاجیک از پروژه فکری فیرحی گفت و توضیح داد که او در راهی که انتخاب کرده بود تنها بود. تاجیک ادامه داد: «او کاملاً واقف بود که این پروژه سنگینی که دنبال میکند در آن تنها است و کمتر کسی در امتزاج بین دین و اندیشه سیاسی و پژوهشهای این حوزه موفق بوده است. او به یک معنی تنها بود در این حوزه. ایشان با ادبیات جدید سیاسی و با اندیشهورزان مدرن و پست مدرن کاملاً آشنا بود. من توفیق داشتم که داور پایاننامه ایشان باشم و او با یک نگاه فوکویی وارد بحث دانش و قدرت شد و با بیانی بسیار با طراوت و شاداب قدرت و مشروعیت در اسلام را با نگاهی فوکویی ارائه کرد. ذهن بسیار خلاق و نقاد داشت. وارد هر حوزه اندیشهای که میشد یک تأمل نقادانه داشت. به تعبیر مرحوم شریعتی او هیچ وقت در قالب استاد گرانمایه قرار نگرفت و تکرار کننده صحبتهای دیگران نبود. نمیشد فیرحی را یک فوکویی دانست یا یک پست مدرن. او در یک مکتب خاص خود را قرار نمیداد و تلاش میکرد از همه نظامهای اندیشهای و فکر آزادانه و منتقدانه بهره بگیرد و بسیار در این حوزه موفق بود. ایشان از نادر کسانی بود که تکلیف نظری خود را با خود مشخص کرده بود و یک قلمرو مشخص داشت و در همین چارچوب پروژه فکری خود را دنبال میکرد و به مرور زمان آن را تعمیق میکرد. در بسیاری از مکتوبات خود نشان داد که رد پای اندیشههای جهان و اندیشههای دینی به قرائت و خوانش متفاوت فیرحی قابل دیدن است که نیاز نسل و عصر ما است. نسلی که ملول از دانش سیاسی مرسوم دانشگاهی است و همچنین از نگاههای منجمد دینی هم گریزان است؛ و در این زمینه هم تلاش کرد و بسیار موفق بود.»
تاجیک که داور پایاننامه دوران تحصیل فیرحی بوده است از آن دوران تعریف کرد و از تسلط مرحوم فیرحی بر سنت و مفاهیم جدید علوم سیاسی گفت و توضیح داد: «فیرحی در مفاهیم دیر آشنا تمرکز زیادی داشت. از واژهها و مفاهیمی که مکرر در اندیشه سیاسی اسلام و ایران مطرح است استفاده میکرد، ولی با نگاه و روایتی متفاوت. یکی از این موارد نوع نگاه فیرحی به نص و سنت بود که تمایز ویژهای بین آرای فیرحی با دیگر متفکران کشور مثل جناب دکتر طباطبایی وجود داشت. ایشان تلاش کردند سنت را به مثابه مرده ریگی که دیری است از کار افتاده نبیند و با شکلی دیگر بتواند آن را مطرح کند تا به صورت یک منبع و مجرای اندیشهای نقش بازی کند. من این توفیق را داشتم که گفتگوهایی با ایشان در این زمینه داشته باشم. در آن دورانی که پایاننامه را مینوشت این توفیق را داشتم که در جلسات مختلف با هم صحبت کنیم و با اینکه من داور پایاننامه او بودم از من میخواست که در بحثهای فوکویی و تحلیل گفتمان با هم بحث داشته باشیم. علامه طباطبایی تعبیری برای آقای مطهری به کار میبرند و آن این بود که هر بار او را میدیدند و با او صحبت میکردند از شدت شور و شوق به رقص میآمدند من هم با دیدن دکتر فیرحی و هم صحبتی با او به وجد میآمدم. بسیار عمیق و خوشفکر و خلاق بود و تمام منابع اطراف خود را میخواند و مسلط به زبان عربی و انگلیسی بود و به متون دست اول مراجعه میکرد. ما باید از ایشان میشنیدیم و میآموختیم و در طول آشنایی با ایشان بسیار از او آموختم و واقعاً متأسفم برای خودم و جامعه ایران و جامعه دانشگاهی که چنین عزیزی را از دست داد.»