دیدارنیوز ـ علیرضا خوشبخت*: درگذشت نابهنگام دکتر داوود فیرحی استاد دانشگاه تهران و دانشمند و پژوهشگر کم نظیر علوم سیاسی در ایران، یکی از تلخترین خبرهای این روزهای سراسر تلخی و دشواری بود. چند روزی بود خبرها از پنجه افکندن استاد با مرگ حکایت داشت و از این که ویروس کرونا در سینه استاد لانه و تنفس را برایش دشوار کرده است. امید ناامیدانه شاگردان و دوستداران و جامعه علوم سیاسی ایران اما صبح امروز ناکام ماند و فیرحی دیده از جهان فروبست.
نقش و جایگاه فیرحی در عرصه علوم سیاسی ایران کمنظیر و حتی بینظیر است. نکات بسیار مهمی در آثار متعدد او در حوزه اندیشه سیاسی اسلام و ایران وجود دارد که هر کدام از آنها میتواند محور پژوهشها و کندوکاوهای آتی باشد. با این حال به گمان نگارنده یکی از مهمترین بخشهای پروژه فکری دکتر فیرحی درک او از اهمیت فقه و لزوم تحول در فقه برای تحول در فهم دینی و نحوه اثرگذاری دین در عرصه اجتماع بود.
فیرحی به مدد تحصیلات حوزوی و مطالعات گستردهاش پیرامون اسلام به خوبی از نقش و جایگاه فقه آگاه بود و بر خلاف گروهی از روشنفکران دینی چاره تحول در فهم دینی را نه بی اعتنایی به فقه، یا کاستن از اهمیت آن در منظومه دانشهای دینی که در تحول درونی فقه میدانست.
از اواخر دهه شصت خورشیدی برخی از روشنفکران دینی با محوریت دکتر عبدالکریم سروش به بازاندیشی پیرامون نقش و جایگاه فقه در منظومه دانشهایی دینی پرداختند. این گروه با کم اهمیت دانستن جایگاه فقه در منظومه دین کوشش کردند که نگاه عرفانیتر و معنویتر به دین داشته و این تلقی از دین را تئوریزه نمایند. این تلاش روشنفکران دینی در بستر تحولات کلی جامعه ایران رخ داد و خود مبانی نظری برخی تحولات عملی مهم را فراهم نمود. با این حال این پروژه فکری یک محدودیت مهم داشت و آن هم عدم امکان برقراری ارتباط با بخش بزرگی از دینداران بود.
توضیح آن که مهمترین نقطه قوت پروژه روشنفکری دینی به عنوان یک پروژه فکری ـ اجتماعی را باید در همین امکان برقراری ارتباط با انبوه دینداران و ارایه قرائتی جدید از دین جستجو کرد. قرائتی که با مبانی مدرنیسم و واقعیتهای دنیای مدرن، تناقض نداشته باشد و از این مسیر بتواند پلی بر شکاف هولناک سنت و مدرنیته در جوامع اسلامی و در میان دینداران بسازد.
پروژه آن گروه از روشنفکران دینی علیرغم نوآوریهای نظری ارزشمند، امکان چندانی برای برقراری ارتباط با انبوه دینداران نداشت؛ چه آن که انبوه دینداران یا به واسطه مناسک مذهبی با دین ارتباط برقرار میکنند یا به واسطه فقه.
به عنوان مثال علی شریعتی نمونهای از روشنفکران دینی بود که بخش مهمی از تلاش فکری خود را بر ارایه قرائت و معنایی متفاوت از مناسک دینی صرف کرد و پروژه او هم در برقراری ارتباط با انبوه دینداران بسیار موفق بود. شریعتی معنایی متفاوت از مناسکی چون نماز و روزه و حج و عزاداری محرم ارایه میکرد که کاملا با تحولات زمانه او مرتبط بود. البته که در این جا در پی قضاوت در مورد مثبت یا منفی بودن پروژه شریعتی یا قضاوت در مورد تبعات آن و یا حتی استواری نظری آن نیستیم که تردیدهای جدیای در همه موارد پیش گفته وجود دارد.
فیرحی اما پروژه دیگری را انتخاب کرده بود. او که به خوبی از تاثیر معادلات قدرت ـ نه به معنای قدرت سیاسی در معنای متعارف که در مفهومی فوکویی به معنی قدرت خرد، پراکنده و در برگیرنده ـ در شکل گیری دانشهای دینی و تاثیر و تاثر این دانشها با قدرت آشنا بود، میدانست که زمینه تحولی پایدار در فهم دینی را باید از روزنه تحول در فقه جستجو کرد. کار او از جنس فقه پویا یا عرضه اجتهادهای جدید و فتاویای در مورد تحولات دوران جدید نبود. او به دنبال تجدید نظر در پارادایمها و اسطورهها و برخی از مفروضات فقه بود.
به عنوان مثال در فقه سیاسی در پی آن بود که به جای رابطه آقا و بنده که اسطوره شکلگیری احکام مربوط به رابطه رعیت و حکومت در فقه بوده است؛ احکام دیگری جایگزین گردد. به این ترتیب مفروضات و بنیادها و پارادایم فقه دگرگون شود و از این راه تحولی درونزا، اما بنیادین در فقه سیاسی حاصل شود. تحولی که در عالم نظر روی میدهد اما آن چنان با عمل سیاسی و واقعیتهای عملی دوران مرتبط و با آن در آمیخته است که گویی یک تحول سیاسی عملی خواهد بود.
آن چه گفته شد البته تنها برداشت نگارنده از یکی از محورهای کار نظری سترگ این استاد فقید است. فیرحی که روح بیتاب زمانه و عمق بحرانهای جامعه ایران را به خوبی دریافته بود با آرامشی عجیب و نبوغی ناب و دقتی تمام و پشتکاری حیرتانگیز آثار متعدد آفرید و شاگردان بسیار تریبت کرد که بعید است تا سالیان بسیار نظیری داشته باشد.
اما افسوس که آرامش بیمانند او را تلاطمهای بیحد این دوران شکست. ریه شیمیایی شده او در جنگ ایران وعراق تاب هجوم ویروس را نیاورد و سرانجام فرشته هدفنشناس مرگ این نابغه دوران را در اوج شکوفایی فکری از جامعه دانشگاهی ایران گرفت. با درگذشت او پروژههای بسیار مهم فکری او ناتمام باقی ماند و این مرگ برگ دیگری شد در دفتر ناتمامی و ناکامی اندیشه سیاسی در ایران؛ همان چیزی که او عمری را در تقلای غلبه بر آن سپری کرد.
*دانشآموخته علوم سیاسی و سردبیر دیدار