دیدارنیوز ـ حامد سیاسیراد: نزدیک شدن به هسته سخت قدرت هم کارگشا نبوده است. دولت روحانی اگرچه دیگر شباهت چندانی به آنچه مردم روزی به آن رأی دادند ندارد، ولی باز هم در میان بحرانهای فزاینده، انگشتان اتهام فقط دولت را نشانه میگیرد. وقتی برای اولین بار عباس عبدی در مطلبی طرح استعفای روحانی را مطرح کرد، حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان این اظهار نظر را فشردن کلید لبنانیزه کردن ایران دانست. بعد از آن چندین بار دیگر هم بحث در رابطه با حالات مختلفی که عمر دولت دوازدهم پیش از رسیدن به سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری پایان یابد مطرح شده است و حالا باز هم کیهان در حمله به کسانی که چنین نظری دارند، آنها را به پیشبرد طرح و توطئه آمریکایی به اسم «طرح دولت بیسر» متهم کرده است.
***
عباس عبدی پیشتر در پاسخ به سخنان حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان در رابطه با طرحی که او مطرح کرده است گفته بود: «یک چیزی که در برخورد اصولگرایان جالب است این است که خودشان اگر این پیشنهادها را بگویند خیلی هم خوب است و مسئلهای هم نیست و همه هم باید تابع باشند، ولی ما که میگوییم سریع ناراحت میشوند. عین استعفای رئیسجمهوری است. خودشان میگویند که یا استعفا بده یا میاندازیمت کنار. ما که میگوییم استعفا بده یا اصلاً بیاندازیدش کنار میگویند نه! این چه حرفی است! اصلاً استقلال رأی در بین اصولگرایان وجود ندارد و چیز تعجبآوری است.» عبدی، اما تنها پیشنهاد دهنده استعفا نبود!
عبدی چه گفت؟
پیش از انتخابات مجلس یازدهم در اسفند سال گذشته بود که عباس عبدی، تحلیلگر و فعال سیاسی اصلاحطلب، در یادداشتی در روزنامه «اعتماد» پیشنهاد استعفای حسن روحانی از سمت ریاست جمهوری را طرح کرد و بعد در گفتوگویی با هفتهنامه «صدا» این ایده را تشریح کرد. او معتقد بود که روحانی امکان حل مشکلات را ندارد، لذا بهتر است برود و برای کم شدن هزینههای انتخاباتی نظام بهتر است انتخابات ریاستجمهوری و مجلس همزمان و در اسفند ۹۸ برگزار شود. این اظهارات عبدی واکنشهای بسیاری را برانگیخت، چه در میان اصولگرایان، چه در میان اصلاحطلبان و چه در بین حامیان دولت. اصولگرایان، عبدی و اصلاحطلبان را مسئولیتناپذیر میدانستند و معتقد بودند که این سخنان نشان از فرار عبدی و اصلاحطلبان از بار مسئولیت دولت ناکارآمد روحانی است. عبدی در پاسخ گفت که این عقلانی نیست برای اینکه امثال من ثابت کنیم مسئولیت پذیریم؛ هزینه بیشتر بر کشور تحمیل شود!
بسیاری از اصلاحطلبان، اما معتقد بودند که استعفای روحانی چاره کار نیست و این مشابه همان طرح «خروج از حاکمیت» و «عبور از خاتمی» است که عبدی در دور دوم دولت سید محمد خاتمی مطرح میکرد. برای مثال، محمدصادق جوادی حصار در پاسخ به عبدی گفت که عبور از روحانی ایرادی ندارد، اما عبدی باید بگوید که جایگزینش چیست. در این میان عدهای هم از طرح عباس عبدی حمایت کردند. احمد زیدآبادی و عبدالله ناصری از این افراد بودند. در این میان، اما صحبتهای سعید حجاریان در رابطه با استعفای روحانی بیش از بقیه حائز اهمیت بود. حجاریان شرایط فعلی را پیشبینی کرده بود. پیش از انتخابات سال ۹۴ و در شرایطی که دولت روحانی در اوج اقتدار و محبوبیت خود بود، حجاریان با بیان اینکه در شرایط فعلی پیشبرد پروژه اصلاحات امکانپذیر نیست و باید به پروژه نرمالیزاسیون دل بست، پیشبینی کرده بود که احتمال اینکه آقای روحانی شکست بخورد وجود دارد (مفروض را هم شکست توافق برجام و هوا شدن همه دستاوردهای برجام دانسته بود) و آن زمان است که با بحران در بحران مواجه خواهیم شد. حجاریان از منظر تعارض درونی نظام به موضوع استعفای روحانی پرداخت. او گفت که حاکمیت دوگانه، وجود و کارکرد پارلمان را محل پرسش قرار داده است و شاید با استعفای رئیسجمهوری و برگزاری همزمان دو انتخابات و همسو شدن این دو نهاد، به سمت حاکمیت یکپارچه برویم تا بلکه تعارضات کمرنگ شود.
ده ماه بعد از طرح اولیه بحث استعفای روحانی، عباس عبدی گذار از نظام ریاستی به نظام پارلمانی را به عنوان جایگزین مطرح کرد و بازیابی جایگاه نخستوزیری را راهکار دانست. این اولین بار نبود که صحبت از احیای جایگاه نخستوزیری به میان میآمد. سال ۹۰ و بعد از فروکش کردن ماهها اعتراض گسترده به نتایج انتخابات ریاستجمهوری بود که رهبری در بیاناتی از امکان احیای پست نخستوزیری سخن گفتند. در آن زمان، برخی از اصولگرایان از این بیانات دفاع کردند، ولی اصلاحطلبان نقادانه با آن مواجه شدند. اما وقتی حدود ۹ سال بعد از آن، عباس عبدی از لزوم احیای جایگاه نخستوزیری و تغییر ساختار سیاسی را داد، اینبار این اصولگرایان بودند که به این سخنان نقد داشتند. سعید حجاریان، باز هم در واکنش به پیشنهاد عباس عبدی مطلبی نوشت و اینبار با بیانی طنازانه راهکاری برای خروج از بنبست انتخابات عنوان کرد و گفت که شورای نگهبان با انتخاب تنها یک کاندیدا، کار ملت را آسان کند و مردم هم بیایند و به همان یک نفر رأی دهند!
کمی بعد، اما این بار بحث پارلمانی شدن ساختار اداری کشور، توسط امیرحسین قاضیزاده هاشمی، نایب رئیس مجلس و از حامیان طرح اصلاح قانون انتخابات طرح شد. او گفت: «لازم است در کشور مدتی طولانی نظام پارلمانی حاکم شود، زیرا مجلس اکنون نمیتواند از ابزار سؤال و استیضاح برای پاسخگو کردن دولت استفاده کند.»
بسته بودن دست مجلس در استفاده از ابزار استیضاح، اما پیش و پس از این سخنان قاضیزاده هاشمی مطرح شده بود. در واقع یکی دیگر از ابزارهای پیشبینی شده در قانون اساسی برای پایان دادن به عمر دولت پیش از پایان دوره چهار سالهاش استیضاح رئیسجمهوری است. حالا بسیاری از نمایندگان به شکل ضمنی از ناتوانی مجلس در برابر قدرت یا قدرتهای خارج از مجلس برای به استیضاح کشاندن رئیسجمهوری گلایه کردهاند. به نظر میرسد کلیت نظام موافق تقابل قوه مقننه و قوه مجریه و کنار گذاشته شدن دولت نیست. در آخرین مورد، سخنان حسن روحانی در رابطه با صلح امام حسن (ع) که مستقیماً به بحث مذاکره با آمریکا مرتبط بود، از طرف برخی چهرههای اصولگرای رادیکال مجلس با واکنش شدید روبرو شد. علی اصغر عنابستانی، نماینده سبزوار، روحانی را وقیح خواند و بر او اُف کرد! ذوالنور هم روحانی را به اعدام تهدید کرد و سپس از تهیه طرح استیضاح رئیسجمهوری خبر داد. کمی بعد، اما رهبری صراحتاً در سخنانشان در جلسه دیدار با مسئولین ستاد ملی کرونا، هتک حرمت رئیسجمهوری و مقامات بالای نظام را حرام دانستند و اینگونه، به صراحت از دولت در برابر مخالفین دفاع کردند.
پیش از دفاع رهبری از دولت، این حسین شریعتمداری بود که هفته گذشته در سرمقاله خود کیهان، مثل همیشه در رابطه با راهکارهایی سیاسی که این بار به نظر باب میلش نبوده است، سناریو پردازی کرده و آن را پروژه دشمن و آمریکا خواند.
راهبرد اصولگرایان تندرو در مورد دولت حسن روحانی
شریعتمداری از توطئهای به نام «دولت بیسر» (HEADLESS GOVERNMENT) که توسط آمریکاییها برای ایران، عراق و لبنان برنامهریزی شده است نوشت. او هدف از این پروژه را حذف رئیسجمهور در راستای ایجاد هرجومرج و تنشآفرینی و برهم زدن ثبات و امنیت دانست. سردبیر کیهان در این یادداشت، استعفای سعد حریری که به گفته کیهان خود عامل دشمن و همسو با این طرح بود، از نخستوزیری لبنان را آغاز پروژه دولت بیسر در لبنان دانست، که البته موفق نبود و حریری که خود عامل این پروژه بود، مجدداً نخستوزیر شد! در عراق هم با استعفای عادل عبدالمهدی، نخستوزیر به گفته کیهان مؤمن و متعهد، این پروژه در این کشور هم کلید خورد، منتها هوشیاری مردم و علما و سیاسیون اجازه نداد که این توطئه پیش برود و آمریکا در هر دو کشور شکست خورد و حالا تنها امیدش برای پیادهسازی توطئه دولت بیسر، ایران است! بعد از این تبیین بود که ابتدا به سراغ اصلاحطلبانی که بحث پیشنهاد استعفای رئیسجمهور را مطرح میکنند رفت و آنها را وطن فروش و عامل آمریکا و وابسته به دشمن دانست و سپس رو به مجلسیانی که به دنبال استیضاح رئیسجمهور هستند کرد و گفت کهای امیدآفرینان متعهد و انقلابی مجلس! اگرچه دولت بیلیاقت و بیکفایت است، اما مبادا حاصل کارتان ناخواسته به حساب دشمن ریخته شود!
در واقع کیهان از توطئه خطرناکی میگوید که به راحتی در دو کشور همیشه بیثبات مثل عراق و لبنان خنثی شده است و آن را خطرناک برای ایران میداند و در حالی با کنار رفتن یا کنار گذاشته شدن دولت مخالفت میکند که همزمان نمیتواند نظر ناخوشایند خود نسبت به دولت را با تندترین الفاظ ابراز ننماید. این رویکرد روزنامه کیهان احتمالا دیدگاه و استراتژی طیف تندرو اصولگرایان را نسبت به دولت روحانی نشان میدهد. دیدگاهی که دولت روحانی را به عنوان حائلی بین خود و جامعه میخواهند. حائلی که باید بار ناکارآمدیها را بر دوش بکشد و سیپل انتقادات شدید گروههای مختلف اجتماعی باشد و همزمان فشارهای شدید سیاسی را هم از سوی اصولگرایان تحمل کند. در عین حال این حائل نباید از میان برداشته شود تا مبادا اصولگرایان تندرو با مطالبات گروههای اجتماعی تنها بماند و مواجه شود.
عباس عبدی در توضیح چرایی طرح مجدد بحث استعفای روحانی و انضمام آن به پیشنهاد احیا جایگاه نخستوزیری میگوید: «با آغاز به کار مجلس جدید، وضعیت روحانی برای آنان مثل استخوانی شده که در گلو گیر کرده، نه میتوانند آن را قورت دهند و اگر قورت هم دهند نمیتوانند هضم کنند و نه میتوانند آن را بالا بیاورند. به همین دلیل مدعی شدند که او را تحمل میکنند، ولی این تحمل از روی ناچاری است و نه اختیار. به همین علت در تیر ماه یادداشتی نوشتم که «تحمل لازم نیست استیضاحش کنید»، ولی اجازه این کار را نیز ندارند یا توانش را ندارند. تا اینجا و آنچه که به دعوای جناح حاکم و دولت برمیگردد، برای مردم اهمیتی ندارد، ولی مشکل اینجاست که دود این وضعیت به چشم مردم میرود. نیازی به توضیح جزییات این ادعا و وضعیت نیست. طی ده ماه گذشته هیچ مشکلی حل نشده که بر مشکلات اضافه هم شده است. در این ده ماه کدام چشماندازی تیره بود که تیرهتر نشده است. بنابراین عاقلانه نیست که این وضع ادامه یابد.» عبدی سپس طرح استعفای روحانی را به بحث مذاکرات با آمریکا ربط داد و گفت: «این روزها اخبار جستهوگریختهای از گفتگوهای رسمی یا غیررسمی میان نمایندگان ایران و کاخ سفید مطرح میشود. اگرچه براساس شواهد و تحلیل شخصی خودم به این اخبار اطمینانی ندارم، ولی در هر صورت این مسیری است که دیر یا زود باید برگزید و مهمترین عاملی که میتواند بر آن مؤثر باشد، انتخابات امریکا و ویژگی صاحبان قدرت در ایران است... اگر در ایران تغییری رخ ندهد، به سود ایران نیست و چه بسا از دو حالت دیگر نیز بدتر باشد.»
انتخابات ۱۴۰۰ پایان ماجرا
روایت اوج و فرود دولت حسن روحانی و ائتلافهای سیاسی که این دولت را ساخت و تداوم بخشید از پیچیدهترین فرازهای تاریخ ۴۰ ساله جمهوری اسلامی است. دولتی که با حمایت اصلاحطلبان و در تقابل با اصولگرایان به قدرت رسید و در ۴ سال نخست نیز به شدت این گروه سیاسی را آزار داد؛ اما در نهایت و در ۲ سال اخیر به یک کیسه بوکس برای اصولگرایان و البته مردم ناراضی بدل شد و نمادی از شکست تمام عیار یک پروژه سیاسی. در این میان به نظر شخص حسن روحانی چندان هم از این پایان ناراضی نیست و ترجیح میدهد این چند ماه را هم اگرچه زیر فشار، اما با عافیت بگذارند تا به ایستگاه ۱۴۰۰ برسد و راهبردهای همه جناحهای سیاسی تغییر کند. در این میان آن چه به نظر کاملاً از میان رفت، اعتماد رایدهندگان میلیونی به حسن روحانی و اعتبار سیاسی اصلاحطلبانی بود که او را به قدرت رساندند و هرگز از او عبور نکردند؛ تا در کنار او به کیسه بوکس و حائل اصولگرایان تندرو بدل شوند.