به نظر میرسد سردار محمد باقر قالیباف تکیه زدن برصندلی ریاست مجلس را به احتمال کسب ریاست پاستوردر سال آینده ترجیح داده است. حتی با وجود آن که احتمالا اختیاراتی به اندازه لاریجانی نخواهد داشت. با انصراف زاکانی تنها حریف قدر احتمالی او علی نیکزاد یا شمس الدین حسینی از طیف احمدینژادیها خواهد بود که به نظر نمیرسد آنها در برابر ائتلاف تاکتیکی حامیان قالیباف و جبهه پایداری شانس قابل توجهی داشته باشند. با این حال نباید از شوق و تمنای سردار برای صندلی ریاست جمهوری غافل شد و باید دید که اگر توافقی بر سر عدم حضور او در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ صورت گرفته، آیا سردار خلبان به آن پایبند میماند یا آن که بلندپروازی سیاسی معمول او را از پایبندی به توافق باز خواهد داشت.
دیدارنیوز- مژگان فرجی: «اگر رئیس مجلس نشوم به مجلس نمیآیم.» این نقل قول از زبان شهردار سابق تهران در جلسات مختلف است که وقتی دوستانش در انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۶ بر سر کاندیداتوری او به اجماع نرسیدند، به شدت آنان را مورد نقد قرار داد و سخن از نواصولگرایی به میان آورد. نو اصولگرایی که از سوی هم طیفیهای سیاسیاش نه تنها با اقبال روبرو نشد، بلکه واکنشهای نه چندان دوستانهای را هم به همراه داشت.
حالا محمدباقر قالیباف درانتخاباتی که از شرکت حداکثری مردم درآن خبری نبود، موفق شده است خود را به پشت درهای مجلس برساند وتا نشستن بر صندلی سبز پارلمان کمتر از یک ماه باید تحمل کند، اما سوالی که از اولین روز معرفی اسامی منتخبین مجلس یازدهم به میان آمد، رئیس پارلمان و چگونگی اجرایی شدن شرط سردار برای حضور در خانه ملت بود.
محمدباقر قالیباف، سیدمصطفی میرسلیم، علیرضا زاکانی، مرتضی آقاتهرانی، علی نیکزاد، سیدشمسالدین حسینی، فریدون عباسی، عبدالرضا مصری و حمیدرضا حاجیبابایی از جمله چهرههایی هستند که این روزها نامشان بسیار برای کسب صندلی ریاست مطرح میشود، در این بین علیرضا زاکانی، محمدباقر قالیباف، مصطفی میرسلیم و علی نیکزاد جدیترین گزینهها هستند، رقبایی که تکیه زدن سردار بر صندلی ریاست را دچار تردید کردهاند.
همین مسئله سبب شده تا او به مانند دوران انتخابات ریاستجمهوری خود را به زحمت اندازد وبراساس گزارشی از پایگاه خبری رویداد ۲۴ سفرهای استانی را در پیش گیرد، البته این بار نه برای دیدار با مردم، بلکه جهت برگزاری جلساتی با منتخبان جدید مجلس از شمال شرق تا جنوب غرب و از خوزستان تا خراسان رفت، علاوه براین دیدار پنهانی هم با نمایندگان استان گیلان برگزار کرده بود و با اینکه نمیخواست خبری از آن منتشر شود، اما برخی نمایندگان دست او را رو کردند، سفرهای فوق گویای یک مطلب بود، ریاست سردار محمدباقر قالیباف بر مجلس شورای اسلامی قطعی نیست و او خود را در معرض یک رقابت جدی برای دست یافتن به سمت ریاست پارلمان میبیند.
اعضای جبهه پایداری در مجلس و حتی احمدینژادیها بارها به روشنی نشان دادند که نه تنها تمایلی جهت اعطا ریاست به او ندارند، بلکه در رقابتی تنگاتنگ تا پایان این ماجرا پیش خواهند رفت، اما اظهار نظر دیروز علیرضا زاکانی در حساب کاربری خود در توئیتر شکل موضوع را تغییر داد.
علیرضا زاکانی در توئیتر نوشت:«ایجاد تحول و کارآمدسازی مجلس به نفع مردم، اهداف مهمی است که لزوما با ریاست مجلس به دست نمی آید.ضمن احترام به دعوت برخی همکاران، برای حفظ وحدت و انسجام نیروهای انقلاب در مجلس یازدهم، اجرای برنامه تحول را ان شاء الله در همکاری و هماهنگی با فرد فرد نمایندگان دنبال خواهم نمود.»
محمد باقر قالیباف هم بلافاصله در پاسخ به انصراف او از کاندیداتوری مقام ریاست مجلس در حساب کاربری خود در توئیتر نوشت:« به لطف خدا این مجلس، مجلس کار، همکاری و برادری در حل مسائل مردم خواهد بود.»
تصمیم مورد اشاره بدون شک شانس سردار برای جانشینی علی لاریجانی را افزایش خواهد داد، و قطعا نشان از توافق جبهه پایداری با حامیان قالیباف برای ریاست مجلس است. اما چرا پایدارچیها که بیش از هر چیز به برهم زدن بازی شهرت دارند و بارها نشان دادهاند اصل توافق با سایر گروههای اصولگرا نیستند، حالا به کمک قالیباف برای دستیابی به آرزوش برآمدند؟
پاسخ را احتمالا باید در خرداد ماه ۱۴۰۰ جستجو کرد. جایی که اصلیترین رقابت سیاسی کشور در انتخابات ریاست جمهوری شکل میگیرد. قالیباف سه بار برای انتخابات ریاست جمهوری دورخیز کرده و هردفعه به طریقی ناکام ماند، پس از موفقیت او در مجلس یکی از مباحث مطرح شده دررابطه با او که غیرقابل باور هم به نظرنمیرسد، تلاشی مجدد برای کسب مقام رییس جمهوری است. در همین رابطه روزنامه اعتماد گزارشی را منتشر و در آن تاکید کرد که جبهه پایداری به شهردار اسبق تهران گوشزد کرده تنها به ۲ شرط حاضر به پذیرش ریاست او بر مجلس آینده است. نخست؛ عدم استفاده از مدیرانش در دوران حضور در شهرداری تهران و دوم، عدم ورود به انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰.
گرچه ناصر ایمانی، تحلیلگراصولگرا بر این اعتقاد است: «این موضوع که یک جمع چند نفره بنشیند و تصمیم بگیرد چه کسی رئیس شود، چه کسی نائب رئیس و... و این امر نیز به تمامی نمایندگان ابلاغ شود، به هیچ عنوان نمیتواند عملیاتی شود، چرا که ممکن است برخیها برای خود تصمیماتی بگیرند که دیگران نتوانند آنها را از اجرای این تصمیم منصرف کنند.»، اما تا به اینجا به نظر میرسد، قالیباف حداقل نباید نگران به هم خوردن بازی ریاست مجلس باشد زیرا احتمالا انصراف زاکانی نشان از پذیرش شروط توسط قالیباف دارد.
به این ترتیب احتمالا قالیباف پذیرفته است که در قبال دست یافتن به ریاست مجلس از رقابت برای انتخابات ریاست جمهوری صرفنظر کند و به این ترتیب جبهه پایداری هم تن به ریاست او به مجلس داده است. چنین توافقی میتواند سرنوشت و جایگاه سیاسی قالیباف را برای همیشه تغییر دهد و تاثیرات مهمی بر روند زندگی سیاسی مردی داشته باشد که بیش از آن که سیاستمدار باشد، یک مدیر اجرایی است و حالا قصد دارد تا بر کرسی تماما سیاسی ریاست مجلس بنشیند.
البته یک احتمال دیگر هم وجود دارد و آن هم این که نمایندگان جبهه پایداری دریافته باشند که قالیباف قطعا به سمت ریاست مجلس انتخاب خواهد شد و به این ترتیب ترجیح دادهاند به جای رقابت با او از او امتیازی بگیرند و در عین حال اختیارات او را در مقام رییس مجلس محدود کنند. آن چنان که محمد مهاجری فعال سیاسی اصولگرا در توییتی نوشت: «پایداریچی ها و احمدینژادی ها که متوجه شده اند نمی توانند جلوی لابی سنگین قالیباف را برای کسب کرسی رئیس مجلس یازدهم بگیرند،از الان تلاش می کنند نقش او را در حد مبصرکلاس تنزل دهند تا قدرت خودشان بیشتر شود. بازهم واقعه جنگ احد و دعوا بر سرتقسیم غنایم، تکرار شد برای ما اصولگراها.» با این حال مشی و روند جبهه پایداری نشان داده است که آنها بیش از نتیجه به روند سیاسی میاندیشند و حتی در صورت وجود احتمال باخت نامزدهای خود را از صحنه انتخابات بیرون نمیکشند و این سابقه و رویه احتمال واقعی بودن این تحلیل را کاهش میدهد و ذهن را بیشتر به سمت همان احتمال توافق بر سر انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ را بیشتر میکند.
در نهایت احتمال سوم هم آن است که این بار هم هسته مرکزی جریان اصولگرا، احتمالا خارج از همه جریانهای سیاسی درونی اصولگرایان، به میدان آمده و همه را امر به انسجام کرده است. همان اتفاقی که احتمالا در جریان ائتلاف لحظه آخری آنها در انتخابات مجلس یازدهم افتاد. با این حال اگر هم چنین باشد، قرائن چندانی از آن در دست نیست. این احتمال سوم نافی فرض توافق بر سر عدم نامزدی قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ هم نیست و ممکن است چنین توافقی بخشی از نظرات همان هسته انسجام بخش باشد.
با تمام اینها به نظر میرسد سردار محمد باقر قالیباف تکیه زدن برصندلی ریاست مجلس را به احتمال کسب ریاست پاستوردر سال آینده ترجیح داده است. حتی با وجود آن که احتمالا اختیاراتی به اندازه لاریجانی نخواهد داشت. با انصراف زاکانی تنها حریف قدر احتمالی او علی نیکزاد یا شمس الدین حسینی از طیف احمدینژادیها خواهد بود که به نظر نمیرسد آنها در برابر ائتلاف تاکتیکی حامیان قالیباف و جبهه پایداری شانس قابل توجهی داشته باشند. با این حال نباید از شوق و تمنای سردار برای صندلی ریاست جمهوری غافل شد و باید دید که اگر توافقی بر سر عدم حضور او در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ صورت گرفته، آیا سردار خلبان به آن پایبند میماند یا آن که بلندپروازی سیاسی معمول او را از پایبندی به توافق باز خواهد داشت.