
در این شرایط که به خوبی مراقبت از جسم خود را آموزش میبینیم و میکوشیم تا مبتلا به این بیماری نشویم، باید به فکر روح و روان خود نیز باشیم و تلاش کنیم درگیر بیماریهای خطرناک در زمینه سلامت روان نشویم. این موضوع نیز راهکارهایی دارد که باید آموزش دید و یاد گرفت. در همین خصوص، دیدارنیوز با دلبر نیروشک که دارای دکترای روانشناسی بالینی است گفتگو کرده است. وی میگوید: یکی از راهکارهایی که در مدیریت اضطراب، وسواس فکری و حتی عملی، خیلی تاکید میشود راه اندازی تفکر تحلیلی است. تفکر تحلیلی یعنی تقویت ذهن پرسشگر، یعنی هر فکر منفی که به ذهنم رسید اول از خود دو تا سوال بپرسم. سوال اول این است که چه مدارک و مستنداتی وجود دارد برای اثبات این فکر منفی و سوال دوم این است که آیا دلایل دیگری وجود دارد که خلاف این فکر منفی من را ثابت کند که الان من مطلع نیستم و حالا آنها چیست؟ وقتی این دو تا سوال را میپرسید ذهن ۱۸۰ درجه میچرخد و میگوید الان میتوانم کارهای زیادی انجام دهم.
دیدارنیوز ـ پرستو بهرامیراد: «انسان یک موجود اجتماعی است.» بارها این جمله را شنیدهایم، اما در این دوران که در قرنطینه به سر میبریم و با بیماری خطرناک کرونا دست و پنجه نرم می کنیم، کاملاً این جمله را به طور واضح، درک کردیم. عدم رابطه با جامعه و تنها در خانه ماندن، خود به خود، مشکلات روحی فراوانی را ایجاد میکند. در کنار این انزوای اجباری، ترس و نگرانی از ابتلا به بیماری که افراد بسیاری را در دام مرگ انداخته است میتواند سرآغاز مشکلات روحی جدی تری برای یکایک افراد جامعه باشد.
در این شرایط که به خوبی مراقبت از جسم خود را آموزش می بینیم و می کوشیم تا مبتلا به این بیماری نشویم، باید به فکر روح و روان خود نیز باشیم و تلاش کنیم درگیر بیماری های خطرناک در زمینه سلامت روان نشویم. این موضوع نیز راهکارهایی دارد که باید آموزش دید و یاد گرفت. در همین خصوص، دیدارنیوز در گفتوگو با دلبر نیروشک که دارای دکترای روانشناسی بالینی با رویکرد تغییر و تحول از آمریکا است و همچنین دارای دکترای کوچ بین الملل در حوزه توانمندسازی استعدادها و قابلیتها از انگلیس می باشد به گفتوگو میپردازد تا راهحلهای تقویت آرامش و راهکارهای افزایش سطح سلامت روان را بررسی کند.
دلبر نیروشک در ابتدای سخن، به تعریف ترس، استرس و اضطراب می پردازد: «خیلی مهم است مردم تفاوت ترس، استرس و اضطراب را بدانند و بتوانند تشخیص دهند. این سه مورد در کنار هم و در راستای هم شکل میگیرند، اما تشخیص آنها برای اینکه یک راهکار خوب پیدا شود برای بعضی از مردم سخت است. هر تغییری را که افراد تجربه میکنند، باعث ایجاد استرس میشود. هر تغییری که باعث میشود فرد یک موقعیت و فضای متفاوتی که خارج از زندگی روتین روزمرهاش است را تجربه کند استرس دارد. استرس همیشه جنبه منفی ندارد؛ زمانی جنبه منفی دارد که قابل کنترل نباشد. از زمان شروع ویروس کرونا چون سبک زندگی مردم تغییر کرده و این تغییر برای مردم غیرقابل کنترل و تصور و حتی غیر قابل تحمل شده، رویکرد نوع منفی استرس، خود را در بین مردم نشان میدهد؛ البته نه به این مفهوم که اتفاقی که افتاده است، قابل کنترل نیست، متأسفانه بسیاری از مردم قدرت تشخیص این دو را ندارند. زمانی که یک اتفاقی رخ میدهد و به هر دلیلی سبک عوض میشود، یعنی مثلا عرف و عادت هر ساله ما در عید تغییر میکند که غیر قابل پیشبینی بوده است قطعاً این بحران برانگیز خواهد بود. متأسفانه مردم درک نمیکنند که کرونا به خودی خود بد نیست، کرونا به عنوان یک محرک، زندگیها را زیر و رو کرده و ما را با آن بخش از زندگیمان که فکر نمیکردیم روزی بخواهیم با آن مواجه شویم، روبرو کرده است. عملاً مسائل غیرقابل پیشبینی را جلوی ما میگذارد که سخت است، البته پذیرش تغییر کلاً سخت است. لذا خیلی مهم است که در این شرایط ما بدانیم که باید چه کنیم».
وی در ادامه بیان میکند: «یک مفهوم دیگری به نام ترس داریم. ترس یک خطر فوری و واقعی است. مثلاً اگر من الان کلینیک، درمانگاه و آزمایشگاه بروم، میترسم چون احتمال این وجود دارد که فرد مبتلایی قبلاً به آنجا مراجعه کرده باشد و در حقیقت، خطر فوری است؛ این ترس یک ترس واقعی است. اما جالب است که خود ترس، به خودی خود به این صورت شکل نمیگیرد، زمانی شکل میگیرد که ساختار روانی خود را به اندازه کافی نشناسیم؛ یعنی از رویکرد ذهنی خود در مواجهه با خطرات آگاه نباشیم. در حقیقت انگار ذهن، خود را در عمل انجام شده قرار میدهد.
این روانشناس بالینی در تبیین مفهوم اضطراب نیز گفت: در نهایت مفهوم اضطراب را داریم. اضطراب درک غیرواقعی و غیرمنطقی از یک اتفاق است. حالا این سه مورد را بخواهیم کنار هم بگوییم به این شکل می شود: همیشه آدمها از یک اتفاق غیرقابل پیشبینی که منجر به تغییر در روال زندگی میشود، اول استرس میگیرند. یعنی وجود کرونا باعث میشود که من استرس بگیرم. وقتی من مواجه میشوم با این استرس، یک عکسالعملهایی نشان میدهم. وقتی در مواجهه با استرس، راهکارهای مقابلهای بلد نباشم قاعدتاً درک منطقی و پاسخ منطقی به استرس نمیدهم و نتیجه آن این میشود که من دچار اضطراب میشوم. عملاً افراد باید مدیریت اضطراب داشته باشند ولی اصلاً به این موضوع فکر نمیکنند. ما باید بتوانیم مدیریت هیجان و مدیریت اضطراب داشته باشیم و نتایج تغییر را هم دائم کنترل کنیم. وقتی کرونا رخ میدهد استرس روی زندگی روزمره تأثیر میگذارد و چون مهارت نداریم، به خاطر عدم مهارت، مضطرب میشویم؛ نه به خاطر اینکه اتفاق بدی دارد رخ میدهد. یعنی الان هر چه مهارتهای رفتاری، مقابلهای و شناختی بالا برود، اضطراب پایین میآید و به صورت اتوماتیک این اتفاق میافتد».
نیروشک در بیان راهکارها برای مواجهه صحیح با هیجانات و اضطراب ها میگوید: «ما چهار نوع سلامت داریم: سلامت معنوی، روانی، هیجانی و جسمی. خیلی مهم است که افراد بدانند الان سلامت روانی آنها تحت تأثیر قرار میگیرد، یا سلامت جسمی یا سلامت عاطفی یا حتی سلامت اجتماعی. معمولا به حوزه انواع سلامت به صورت رویکرد نگاه میکنند و عملاً ذهن مردم را متوجه به سه بعد از سلامت میکنند که البته همه حوزه سلامت، روان و جسم نیست. بیشتر اوقات، سلامت روانی و عاطفی را یکی میگویند ولی من تفکیک میکنم، چون به زبان ما باید تفکیک شده باشد تا مردم بدانند در هر کدام باید چه کاری کنند.
این متخصص کوچ بین الملل در حوزه توانمندسازی استعدادها و قابلیتها در بیان سازوکارهای ارتقای سلامت معنوی بیان می کند: در موضوع کرونا بعضی افراد فکر میکنند خدا غضب کرده، ما اصطلاحاً در روانشناسی به این افکار میگوییم افکار جادوگری. اما وقتی معنویت و اعتقاد قلبی وجود دارد، میگوییم این آزمایش الهی است که باید بدانیم چگونه از این آزمایش سربلند بیرون بیاییم. افرادی که دچار وسواس فکری ـ نشأت گرفته از آن استرس و اضطراب ـ میشوند، به رفتار و نقش خودشان در این دنیا اعتقادی ندارند و فکر نمیکنند که خدا قابلیتها و مهارتهایی در وجود هر آدمی نهادینه کرده است که ظرفیت بالقوه مردم است. انسان عقل و قدرت تصمیم و ادراک دارد، اما حیوان ندارد. برای همین تفاوت، در سلامت معنوی تأکید میکنیم که اگر خدا ظرفیتی قرار داده است امروز زمانش است که از ظرفیت خود استفاده کنیم. یعنی الان زمانش است که اثبات کنیم به خدا که به اندازهای که ما را آفریده، دارای ظرفیت هستیم؛ اصلاً سلامت معنوی بیشتر روی این موضوع، بحث میکند. در حقیقت روی اقتدار و قدرت الهی صحبت میکند. میگوید هر اتفاقی میافتد اگر در جهت آزمایش تو است پس تو باید در ادامه نشان بدهی که از ظرفیتهایت به درستی استفاده کردهای. بعضی کرونا را غضب الهی تحلیل میکنند؛ در حالی که در حوزه سلامت معنوی میگویند تو مگر اعتقاد نداری به حکمت الهی، پس امروز باید توکل و توسل کنی و راهکارهای توکل و توسل را میگویند. هر روز و به هر شکلی، اسماء خداوند را به زبان میآوری که باید اول در ذهن خود نیت کنی، نیت یعنی هدفگذاری. هدفت از تکرار این ذکر هم این است که بتوانی به ظرفیتهایت اضافه کنی و در مواجهه با کرونا قویتر رفتار کنی. وقتی جملهای را در ذهنت تکرار کنی، ذهن در آن راستا از اسماء استفاده میکند. راهکارهای مفصلی در حوزه توکل است که میگوید چگونه باید اعتقاد آورد که اگر خدا هست پس در کنارش رحمت او نیز هست. اما متأسفانه کسانی که دچار افکار جادوگری میشوند این بخش خدا را نمیبینند و شرایط را غضب و خشم خدا میدانند و این خلاف واقعیت است. اینجاست که افراد، پاسخ غیرمنطقی و غیرواقعی میدهند و اضطراب همه وجود افراد را میگیرد و در نهایت دچار وسواس فکری میشوند».
وی در ادامه اظهار میکند: «سلامت عاطفی را بعضی با سلامت روانی یکی میگیرند یعنی در یک مفهوم تعریف میکنند. وقتی میپرسم «تا امروز اضطراب را چگونه تجربه میکردم؟» یعنی سوالات هدفمند به ذهن میآید. سوالات هدفمند کمک میکند انسان به راهکارهای احتمالی فکر کند. من از خودم بپرسم در مواجهه با تغییر چه کار میکردم؟ و چگونه به خود آرامش میدادم؟ چگونه ذهنم را درگیر موفقیتها و موقعیت های خوشایند زندگیم میکردم؟ چون یکی از راهکارهای مدیریت اضطراب و استرس دقیقا یادداشتهای روزانه است. باید به اتفاقات خوب زندگی فکر کنیم و بگوییم خدایا مرسی که من هستم. این را خیلی از افراد نمیدانند که این شکرگزاری از نوع مثبتگرایی است یعنی با نگرش روانشناسی مثبت دیده میشود. میگویند افراد تا زمانی که بتوانند خودشان را خوب ارزیابی کنند میتوانند در این موقعیت، بهترین راهکارها را داشته باشند».