تیتر امروز

خلخالی و ربانی شیرازی با نخست وزیری بختیار مخالف بودند اما آیت‌الله خمینی نه/ پشیمانم که به بازرگان گفتم استعفا بدهد/ نسخه اولیه استعفای بنی صدر را امیر انتظام نوشت
گفت‌وگوی دیدارنیوز در برنامه تنگنا با محمدحسین بنی اسدی،دبیرکل نهضت آزادی ایران

خلخالی و ربانی شیرازی با نخست وزیری بختیار مخالف بودند اما آیت‌الله خمینی نه/ پشیمانم که به بازرگان گفتم استعفا بدهد/ نسخه اولیه استعفای بنی صدر را امیر انتظام نوشت

محمدحسین بنی اسدی، دبیرکل نهضت آزادی مهمان یکی دیگر از برنامه‌های تنگنا بود. او تاکید می‌کند که آیت الله خمینی با نخست وزیری بنی‌صدر مشکلی نداشت، اما خلخالی و ربانی شیرازی مخالفت کردند.
کوروش احمدی: اگر قرار بر حضور ظریف در مذاکرات بود، فشار خون عده‌ای بالا می‌رفت! / به نتیجه نرسیدن این مذاکرات، هزینه‌های سنگینی به دنبال دارد/ احتمال جنگ بالاست/ دیپلماسی پنهان یا درِ پشتی با ترامپ اصلا ممکن نیست
در گفتگوی دیدارنیوز با دیپلمات پیشین ایران در نیویورک مطرح شد

کوروش احمدی: اگر قرار بر حضور ظریف در مذاکرات بود، فشار خون عده‌ای بالا می‌رفت! / به نتیجه نرسیدن این مذاکرات، هزینه‌های سنگینی به دنبال دارد/ احتمال جنگ بالاست/ دیپلماسی پنهان یا درِ پشتی با ترامپ اصلا ممکن نیست

باید ابتکار عمل رسانه‌ای و اطلاع‌رسانی مذاکرات را در دست بگیریم. نکته‌ای که مقامات ما باید به آن توجه داشته باشند، این است که دیپلماسی پنهان با ترامپ، معنی نخواهد داشت.
مذاکره فقط غیر مستقیم/ حمله به ایران؛ آغاز جنگ جهانی سوم/ سفر به تهران برای جلوگیری از وقوع جنگ
مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز با اجرای محمدرضا حیاتی

مذاکره فقط غیر مستقیم/ حمله به ایران؛ آغاز جنگ جهانی سوم/ سفر به تهران برای جلوگیری از وقوع جنگ

این هشتاد و سومین برنامه مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز است که با اجرای محمدرضا حیاتی و با حضور کارشناسان و صاحب نظران تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.

قتل مرد ثروتمند برای 60‌ هزار تومان

News Image Lead

سه جوان افغان که مرد ثروتمند ایرانی را به قتل رساندند‌ و جسدش را آتش زدند، جزئیات این جنایت هولناک را توضیح دادند و درخواست بخشش کردند.

کد خبر: ۵۵۷
۰۹:۴۵ - ۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۷
دیدارنیوزـ دو متهم نوجوان این پرونده روز گذشته در شعبه 5 دادگاه کیفری استان تهران در برابر قضات قرار گرفتند و مدعی ‌شدند از سوی متهم دیگر برای انجام قتل تحریک شده بودند زیرا او ادعا کرده بود مقتول فردی فاسد است.

در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده کیفرخواست علیه سه متهم که دو نفر از آنها 17ساله و یک نفر 21ساله است، خوانده شد و سپس اولیای ‌دم در جایگاه حاضر شدند و درخواست صدور حکم قصاص کردند و گفتند به‌هیچ‌وجه حاضر به گذشت نیستند.

سپس نوجوان 17ساله‌ای به نام سلیم که متهم به مشارکت در قتل بود، در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من این اتهام را قبول ندارم چون مقتول را نمی‌شناختم و اصلا هم قصد کشتن نداشتم هرچند به او چاقو زدم اما قصد ما انتقام‌گیری بود. او گفت: «جمعه» متهم دیگر این پرونده که از ما بزرگ‌تر است یک روز به من و دوستم حسن که او هم 17ساله‌ است گفت مقتول به او تعرض کرده‌ و همین موضوع زندگی‌اش را از بین برده ‌است. از آنجا که جمعه مدام می‌گفت دیگر نمی‌تواند زندگی کند و باید حتما انتقام بگیرد و مقتول مردی فاسد است، ما هم قبول کردیم به او کمک کنیم. به همین خاطر روز حادثه در حالی‌ که مقتول خواب بود، وارد خانه‌اش شدیم و او را با ضربات چاقویی که من و جمعه زدیم، مجروح کردیم و سپس حسن طناب را دور گردن او انداخت و کشید. بعد جمعه 60‌ هزار تومان پولی را که در جیب شلوار مقتول بود، برداشت. سپس خواستیم ماشین مقتول را بدزدیم اما ماشین مدل‌بالا و دنده‌اتومات بود به همین خاطر نتوانستیم کاری کنیم و ماشین را رها کردیم و به اردوگاه عسگرآباد رفتیم تا از آنجا به کابل فرار کنیم اما بازداشت شدیم.  سپس نوبت به جمعه رسید؛ او ادعای متهم ردیف اول را رد کرد و گفت: حسن و سلیم می‌دانستند که مقتول مرد ثروتمندی است و به همین خاطر حاضر شدند با من در سرقت شرکت کنند. ما مقتول را از قبل می‌شناختیم و برایش کار می‌کردیم. روز حادثه هم با توجه به شناختی که از او داشتیم ساعتی که استراحت می‌کرد، وارد خانه‌اش شدیم و او را به قتل رساندیم. سلیم درباره من دروغ می‌گوید و این حرف‌ها صحت ندارد. مشکل اینجا بود که ما فکر می‌کردیم می‌توانیم ماشین مقتول را برانیم اما بلد نبودیم و فقط 60‌ هزار تومان گیرمان آمد.

سپس نوبت به حسن؛ متهم ردیف سوم رسید. از آنجا که پزشکی قانونی اعلام کرده مقتول با چاقو کشته شده و انداختن طناب دور گردن علت مرگ نیست، حسن از اتهام قتل تبرئه و به اتهام معاونت در قتل در دادگاه حاضر شده ‌بود. او گفت: سلیم درست می‌گوید. جمعه ادعا کرد مورد تعرض قرار گرفته؛ بعد از بازداشت بود که فهمیدیم به ما دروغ گفته و مقتول مرد بسیار خوبی بوده و جمعه به خاطر ثروت مقتول چنین نقشه‌ای کشیده‌ بود.

وی گفت: بعد از قتل نمی‌دانستیم باید با جسد چه کنیم. به همین خاطر با یکی از دوستانمان تماس گرفتیم و گفتیم فردی را کشته‌ایم و نمی‌دانیم با جسدش چه کنیم؛ او هم گفت بهتر است جسد را آتش بزنید؛ ما هم مقداری چوب و بنزین روی جسد ریختیم و آن را آتش زدیم و بعد فرار کردیم اما از آنجا که مأموران فهمیده‌ بودند ما با مقتول در ارتباط بودیم و با او کار می‌کردیم، ما را شناسایی كردند و وقتی قصد فرار به کابل را داشتیم، بازداشتمان کردند.

بعد از گفته‌های متهمان قضات از روان‌شناسی که در جلسه حضور داشت، خواستند نظر مشورتی خود را درخصوص دو متهم زیر 17 سال و رشد عقلی آنها اعلام کند و به‌این‌ترتیب قضات برای تصمیم‌گیری دراین‌باره وارد شور شدند.
 
منبع: شرق
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی