دیدارنیوز ـ سمیه قرنی: شاید آن زمان که «والنتین» تلاش میکرد دختران و پسران جوان را به هم برساند و برای این کار کشته شد در ذهنش خطور نمیکرد که قرنها بعد نامش تبدیل به یک نماد جهانی شود و روزی که به نام او ثبت شده عاملی شود برای یک گردش مالی میلیارد دلاری و ابعاد فرهنگی و اجتماعی مختلفی بسازد. والنتین حتی فکر نمیکرد که اگر در دوره خودش یعنی سدههای میانه به دستور کلادیوس دوم، ازدواج مردان ممنوع بود چون میخواست جنگجویان بهتری تربیت کند، امروز در سال ۲۰۲۰ نیز در برخی کشورها خرید و فروش وسایل مرتبط با روز عشق یا ولنتاین نیز ممنوع باشد.
هر سال به این روزها که نزدیک میشویم بحثهای مربوط به این پدیده داغ میشود. برخی از تاریخچه آن میگویند که شایعاتی درباره غیر واقعی بودن آن نیز مطرح است. طبق یک افسانه مشهور در سده سوم میلادی، در روم باستان در دوران فرمانروایی کلودیوس دوم کشیشی به نام والنتین زندگی میکرده است. کلودیوس عقیده داشت مردان مجرد نسبت به آنانی که همسر و فرزند دارند سربازان بهتری هستند. از این رو ازدواج را برای مردان جوان امپراتوری روم قدغن میکند. والنتین معتقد بود که این حکم ناعادلانه است؛ لذا مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری میکرد. هنگامی که کلودیوس این امر را دریافت، والنتین را به مرگ محکوم کرد. افسانه دیگر میگوید شاید کشیش والنتین به علت نجات دادن و فراری دادن مسیحیان از آزار و شکنجه رومیان کشته شده باشد. مطابق یک افسانه، کشیش والنتین خود عاشق دختر زندانبانش شده و نخستین کارت والنتین را خود او قبل از مرگش برای آن دختر فرستاد و در آن نوشت «از طرف والنتین تو».
چه این روایتها را بپذیریم چه نه، امروز این پدیده در سطح جهانی گسترش پیدا کرده و تقریبا کمتر کشوری را میتوان پیدا کرد که خبری از قلب قرمز و شکلات و کارت تبریک و گل رز در آن نباشد. واکنشها به آن نیز متفاوت است. برخی به سراغ اعمال محدودیت برای آن رفته اند و برخی از این بستر استفاده کرده اند و وارد اقتصاد آن شده اند. به هر صورت این پدیده؛ چه برای ما خوشایند باشد چه نباشد نمیتوان آن را نادیده گرفت.
درباره گردش مالی ولنتاین، اطلاعاتی که وجود دارد بیشتر مربوط به ایالات متحده آمریکا است. ۱۹ میلیارد دلار گردش مالی این پدیده در آمریکا عنوان شده و درباره ایران، اما آمار درستی وجود ندارد. هر ساله کافهها و فروشگاههای وسایل تزئینی محدودیتهایی پیدا میکنند، اما در عمل کار خود را میکنند و فروش نسبتا خوبی نیز دارند. در ایران، چون آمار رسمی وجود ندارد بهتر است که اظهار نظر دقیقی درباره اعداد و ارقام این حوزه نکنیم، ولی با یک حساب و کتاب ساده میتوان دهها میلیارد تومان را برای آن پیش بینی کرد.
بخش زیادی از توجهات کاربران شبکههای اجتماعی نیز این روزها به این موضوع اختصاص یافته است. برخی واکنش منفی نسبت به این پدیده دارند و آن را به سخره میگیرند و گروهی دیگر با این استدلال که خوب است که یک روز برای ابراز عشق به آدمهایی که دوستشان داریم داشته باشیم به استقبال ولنتاین میروند. برخی اما میخواهند بر اصول خود پایبند باشند و درگیر ماجراهای تبلیغاتی غرب نشوند، ولی از این ماجراها هم عقب نمانند، از پدیده دیگری حرف میزنند به نام سپندار مذگان! جشنی باستانی که در ۲۹ بهمن برگزار میشده و برای گرامیداشت زمین و زن بوده است. ترکیبی از باستان گرایی و عقب نماندن از ظواهر مدرن.
چیزی که اما در شکل غربی یا ایرانی کمتر به آن توجه میشود مقولهای است به نام مصرف. مصرف کردن همه چیز به بهانه شادی و جشن. اگر شما هم به مانند من این همه توجه به ولنتاین را سخت درک میکنید کمی عقبتر بروید و مناسبتهایی که در ماههای قبل بوده را مرور کنید. شاید بتوان گفت که ولنتاین ربطی به عشق و دوست داشتن دارد و به این علت این همه توجه به آن میشود. اما هالووین چرا این همه طرفدار دارد؟ یا حتی کریسمس که جشن سال نوی مسیحیان محسوب میشود چرا در ایران این همه مورد استقبال قرار میگیرد؟ چرا ماجرا را پیچیده میکنیم. اصلا مراسمهایی که کاملا مربوط به جهان غرب هست را کنار بگذاریم. یلدا و نوروز که مربوط به این جغرافیا میشود چرا تبدیل به یک کالا شده و جنبه مصرفی پیدا کرده است؟ یا حتی در مراسمهای مذهبی. مراسمهای ماه محرم و رمضان هم تقریبا به این سمت کشیده شده است. گروهی با مصرف هر چه بیشتر به دنبال کسب هویت هستند و این ماجرا با هیچ استدلال ساده سازی شدهای مانند شادی و خوشحالی توجیه نمیشود.
اگر کمی واقع بین باشیم باید بگوییم که روند جهانی شدن باعث شده که این مناسبات که تقریبا در ۲۰ سال پیش در ایران کمتر دیده میشد این روزها بیشتر محل بحث باشد. اما مساله، ذات پدیدههایی از این دست نیست. بسیار هم خوب است که روزی به صورت نمادین برای ابراز عشق برای اطرافیان باشد یا بهانههایی داشته باشیم برای شادی کردن (چیزی که شاید این سالها از جامعه دریغ شده). بسیار خوب است که به صورت جمعی این اتفاقات صورت بگیرد و هویت جمعی انسانها هم بیش از پیش دیده شود. نکته قابل انتقاد این است که چرا با گوگولی بازیهایی از این دست به فرایند مصرف افسارگسیخته مشروعیت میدهیم؟ چرا باید از یک ماه قبل از ولنتاین هر جا چشم بیاندازیم خرس و قلب و شکلات ببینیم؟

نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد برخوردهای قهری دستگاههای دولتی است. آنها فکر میکنند که با این اقدامات میتوان جلوی روند جامعه را گرفت. بهتر نیست که به جای فعالیتهای قهری کاری کرد که مردم در شادیهای گروهی حضور داشته باشند و بخشی از درون خود را ارضا کنند؟ هر چند در این آشفته بازار اقتصادی، عجیب است که در کشور، این میزان از گردش مالی را شاهد هستیم. این اتفاق، خبر از این مساله میدهد که جامعه برای سبک زندگی خود هزینه خواهد کرد. هزینه مادی و معنوی. چه بهتر که از این فضا استفاده کنیم. البته به نفع ایدهای کارآمد و سازنده.