کتاب سوزی تبریزیان با پشتوانه جهالت!

این روز‌ها فیلمی در فضای مجازی منتشر شده است که عباس تبریزیان در میان جمعی از هوادارانش و در حالی که لبخندی پیروزمندانه به لب دارد کتاب طب هاریسون را به آتش می‌کشد و اطرافیانش کمک می‌کنند تا این کتاب کاملا سوخته و نابود شود. وی در توجیه این عمل عجیب خود می‌گوید: «با ادرار شتر و شیر الاغ می‌توان همه بیماری‌ها حتی ایدز و سرطان را درمان کرد و مسلمانان نیازی به علم پزشکی غربی‌ها که کافر هستند ندارند. کتاب هاریسون نماد علم پزشکی و تهیه شده از طرف کفار است.» البته اطمینانی نیست که این شخص و بسیاری از هوادارانش در صورت ابتلا به بیماری‌های مرگ بار به ادرار الاغ متوسل شده و به پزشکان حتی در کشور‌های غربی مراجعه نکنند.

 

 

مدت‌ها است که طب سنتی به عنوان شاخه‌ای از دانش ـ هرچند که در موارد متعددی دارای رویکردی کاملا متفاوت با پزشکی مدرن است ـ در دانشگاه‌ها و تحت نظارت‌های علمی و با حضور اساتید مجرب و تحصیل کرده تدریس می‌شود و دانشجویان علاقه‌مند فراوانی نیز دارد، اما مدعیان طب اسلامی با نفی علم پزشکی مدرن، برای اثبات خود به انکار این علم همت گمارده اند.

عباس تبریزیان که به گفته رسول جعفریان، نه به معنای علمی اش آیت الله است که مدارج حوزوی را طی کرده باشد و نه تخصص و مهارتی در طب سنتی و اسلامی دارد، از جمله افرادی است که به مقابله با علم پزشکی مدرن پرداخته است. رسول جعفریان در این خصوص می‌گوید: «تبریزیان در حالی ادعا می‌کند پدر طب سنتی است که «در قم یا مشهد، هیچ نوع شاخه درسی وجود ندارد که او به استناد تحصیل در آن، چنین ادعایی را داشته باشد.» وی ادامه می‌دهد: «جای خوشحالی است که این فرد «پس از یک دوره تلاش در قم، از این مرکز دینی طرد شده و به دلیل اقدامات ناصوابش، در محاکم مربوط، محکوم هم شده است. مسلما وظیفه حاکمیت، دفاع از حریم علم و دانش و مبارزه با جاهلانی است که با اقدمات ناصواب خود، زمینه آسیب زدن به دین و سلامت مردم را فراهم می‌کنند.»

جعفریان درباره دادن لقب آیت الله به وی نیز می‌گوید: «در قم، مع الاسف زمینه‌ای وجود دارد که کسانی از سوی خود یا نزدیکانشان، لقب آیت الله را به خود اختصاص دهند. مسلم است که دادن چنین لقبی، هیچ رسمیتی نداشته و نشان دهنده هیچ مقام و منصب علمی و غیر علمی نیست»

معاون وزارت بهداشت نیز نسبت به اقدام عباس تبریزیان واکنش نشان داده و خواستار برخورد قاطع مراجع علمی، فرهنگی، دینی و قضایی با این مدعی طب اسلامی شد. علیرضا رئیسی عنوان کرد: «این فرد که پیروانش او را آیت الله می‌خوانند تحت این عنوان و با ادعای تخصص در طب اسلامی، تجارت خانه باز کرده و یکی از کتب مرجع پزشکی را نیز به آتش کشیده است. این اقدام جاهلانه باید مورد برخورد مراجع قضایی قرار گیرد.» وی افزود: «در شرایطی که کشور با مشکل فشار خون در بین بسیاری از افراد درگیر است، این فرد آن هم از تریبون صدا و سیما توصیه به مصرف نمک برای درمان بیماری‌های مزمن و سرطان می‌کند.»

 

در خصوص اقدام عباس تبریزیان سوال اساسی این است که این فرد از چه پایگاه فکری برخوردار است که در این زمانه دست به اقدامی می‌زند که مغولان و اعراب قرن‌ها پیش در ایران انجام داده اند و بر بستر کدام فضا و شرایط اجتماعی و سیاسی است که او در میان هوادارانش چنان کبریت به کتاب هاریسون می‌کشد که گویی فتح الفتوح کرده است؟

اقدام تبریزیان و رویکرد کینه توزانه اش نسبت به پزشکی مدرن را می‌بایست با نگاهی به گفتمان غرب ستیزی از سوی بنیادگرایان افراطی؛ و نه حتی سنت گرایان بررسی کرد. تاکید بر بنیاد گرایی از آن رو است که میان این گروه با سنت گرایان تمایزی وجود دارد بدین معنا که سنت گریان با غرب مشکل دارند بنابراین از آن فاصله گرفته و سعی دارند خود و جامعه را از تاثیرات غرب در اشکال مختلف مصون بدارند، بنیادگرایان، اما غرب ستیز هستند و ضمن مخالفت با تمام دستاورد‌های غرب، آرمانشان شکست غرب و نفی جهان غرب و نابودی آن است. بروز این افراطی گری‌ها در کنار ریشه داشتن در غرب ستیزی بنیادگرایانه که اتفاقا چندی است در جامعه از طرف طیفی از دولت مردان و مردم اتخاذ شده است، از پایگاه مردمی نیز برخوردار است بدین معنا که طرفداران عباس تبریزیان کم نیستند و بدیهی است فردی که بدون داشتن هیچ گونه تخصصی سالهاست دفتری دارد و محکمه ای، بدون حمایت مردمی، رونق و ادامه کارش ممکن نبود.

 

مساله دیگری که به بروز و تداوم رفتار‌های افراطی افرادی، چون عباس تبریزیان دامن می‌زند، عدم برخورد مناسب نهاد‌های دولتی و قضایی با این فرد است، تبریزیان کسی است از ابتدای کار مورد حمایت طیفی در بدنه حاکمیت از جمله صداو سیما و برخی نهاد‌های نظامی بوده و به اشکال مختلف از او حمایت کرده اند. چندی پیش تبریزیان به دلیل به خطر انداختن جان عده‌ای از بیمارانی که به او مراجعه کرده بودند بنا به شکایت وزارت بهداشت و جامعه روحانیت، ممنوع الفعالیت شد و کارگاه هایش نیز تعطیل گردید، اما از آنجا که حمایت‌ها از وی همچنان ادامه داشت و برخورد قاطعی با فعالیت‌های غیرقانونی اش نشد، او به خود اجازه داد به پشتوانه گروهی از مردم و تعدادی از نهادها، اقدام به کتاب سوزی کرده و با این کار موجی از مخالفت و نفرت نسبت به ایران و اسلام را ایجاد کند.

 

 

 

سوالی که مطرح می‌شود آن است که آیا حمایت کننده‌های وی نمی‌دانند که چنین افراط کاری‌های به دور از عقلانیتی، تصویری متحجرانه و متعصب از ایران به جهانیان نشان می‌دهد؛ در حالی که ایران یکی از قطب‌های پزشکی مدرن در خاورمیانه بوده و پزشکان ایرانی در تمام جهان به درستی و تخصص شهره هستند؟ تبریزیان اگر اعتقاد دارد پزشکی مدرن بی فایده بوده و جان انسان‌ها را به خطر می‌اندازد می‌بایست ادعای خود را طی مناظرات علمی اثبات کند نه با سوزاندن کتابی علمی به این بهانه که نوشته کفار است.

چند سال قبل، یک کشیش دانمارکی به شکل نمادین و برای اعلام مخالفت با اسلام، کتاب قرآن را به آتش کشید، این مساله سبب هجمه وسیع علیه او حتی از جانب غیرمسلمانان به عنوان کاری که از سر تحجر و نادانی است شد. هدف، مقایسه کتاب هاریسون با قرآن کریم نیست، نفس کار و نتایج، اما یکی است، زیرا هر دو اقدام برخاسته از بنیادگرایی افراطی و از سر جهالت و تعصب انجام شده است.