دیدارنیوز ـ قصه از پخش یک مستند تلویزیونی شروع شد که حالا هیچکس مسئولیت آن را به گردن نمیگیرد. در شرایطی که برنامههای روتین روزانه صداوسیما بارها از سوی هیئت بازبینی، بررسی میشود و ورود و خروج به سازمان صداوسیما حکم هفتخوان رستم را دارد، حالا هیچکس حاضر نیست مسئولیت فیلم مستند منتشرشدهای را بر عهده بگیرد که در یک هفته اخیر تبعات بسیاری داشت و افکار عمومی مردم در داخل و خارج را نسبت به وضعیت کشور تحتتأثیر قرار داد. چند روز پس از داغشدن همین بحث البته محمدجواد آذریجهرمی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، در مصاحبهای با رادیو روی موضوعی دست گذاشت که فکر خیلیها را مشغول کرد؛ موضوعی که به نظر مهر تأییدی بر مشکوکبودن این ماجرا از ابتدا بود. او در این مصاحبه پیشکشیدهشدن ماجرای دختر حاشیهساز اینستاگرام را بحثی انحرافی و طرحریزیشده از سوی اتاقهای فکری دانست که منافعشان از مطالبه شفافگرایی ارزی به خطر افتاده است.
او در گفتوگویی تلفنی با یکی از برنامههای رادیویی درباره بحث فیلترینگ اینستاگرام که زمزمههای آن مطرح شده است، اظهار کرد: همانطور که قبلا گفتم، این زمزمهها مطلب جدیدی نیست و موضوع بستن شبکههای اجتماعی از سال ۹۲ شکل گرفت. به نظرم این زمزمههای اخیر یک بحث انحرافی برای انحراف افکار عمومی از موضوع شفافسازی بود و اتاق فکرهایی پشت آن قرار دارد. آذریجهرمی یادآور شد: وقتی فضای کشور روی مطالبه شفافگرایی قرار گرفته تا تکلیف ارزهایی که گرفته شده مشخص شود، یکباره خانمی تبدیل به سوژه خبری بزرگی میشود که کل دنیا شروع به صحبتکردن درباره او میکنند که به نظر من طبیعی نیست.
ابعاد جدیدی که ماجرای این دختران پیدا کرد، تا حدودی در ادامه این گمانهزنی وزیر جوان است. یکی از این دختران که حالا ساکن کاناداست چند روز پیش فیلمی از خود منتشر کرد و ماجرای بازداشت کوتاهمدت و سفر خودش به خارج را شرح داد. روز پنجشنبه نیز تصاویر جدیدی از مائده هژبری، دیگر دختر رقصنده آن ماجرا، در استانبول منتشر شد.
اعتراف تلویزیونی از این دختران از چند جهت قابل اهمیت به نظر میرسید. پیش از این، سه دختر مورد نظر و در رأس آنها مائده هژبری که نامش بیشتر از همه خبری شد، صرفا بهعنوان سه چهره شناختهشده رقص اینستاگرامی شهرت داشتند، اما پس از پخش این اعترافات در یک هفته اخیر، بدون آنکه خودشان بخواهند یا خودشان اعتراضی داشته باشند، به سه فعال و نماد اعتراضات اجتماعی تبدیل شدند؛ یعنی سه دختر نوجوان و جوانی که تا پیش از این زندگی عادی داشتند و شاید براساس مقررات کشور طرز استفاده از فضای مجازی را نمیدانستند یا رعایت نمیکردند و حرکات موزون خود را در صفحات مجازی منتشر میکردند، حالا تبدیل به موضوعی برای انتقادات شدهاند.
دلیل این اتفاق هم بسیار ساده است؛ تلویزیون در مستندی که منتشر کرد، از بیان منظور خود، یعنی کنترل نوجوانان و همچنین آموزش استفاده از فضای مجازی عاجز بود. در اعترافی که صدای غمگین و ترسیده سه دختر جوان در آن شنیده میشد، سؤالات مصاحبهکننده از سه متهم بیشتر شبیه مچگیری بود، علاوهبراین افکت صدای گریهای که روی تصاویر ماتشده آنها بود این مستند را بیشتر به سوژه جلب توجه بدل کرد. هیچ نگاه روانکاوانه و مشاورهای در پس مستند هم دیده نمیشد و انگار مجری یا سؤالکننده از سه دختر بازداشتشده، فقط با لحنی تحقیرآمیز آنها و اقداماتشان را مذمت میکرد؛ رقصیدن...
درست مطابق آنچیزی که مستند به بیننده منتقل میکرد، مردم و فعالان مدنی و چهرههای سیاسی به چیزی معترض شدند که از مستند برداشت میشد. ماجرا صرفا برای همه، قضاوتکردن و جرمانگاری رفتار دختران نوجوانی بود که رقصیده بودند؛ چسباندن آنها به گروهی خاص و اعتراف وصلبودن به پشت پردهها و اعتیاد و بیماری روانی، آنهم به سه دختری که در شرایط عادی شاید زندگی معمولی داشته یا دستکم تا آن روز اینطور به نظر میرسد، نقطه اعتراض جمعی بود؛ اعتراضاتی که در کمتر از یک روز جهانی شد و ابعاد سیاسی نیز به خود گرفت و از دانشآموز 17ساله مدرسهای ساکن استان البرز یک چهره و موضوع ملي ساخت.
اما دراینمیان هیچکس حاضر به پذیرفتن این اشتباه نیست؛ نه صداوسیما و نه مسئولان قضائی و انتظامی. آنها از یک طرف حاضر نیستند بپذیرند که گاف رسانهای دادهاند و از سوی دیگر حتی هیچکس بهعنوان منشأ ساخت این مستند پرحرف و حدیث تقصیر را گردن نمیگیرد. کار تا جایی بیخ پیدا میکند که علی مطهری، نماینده مردم تهران که جزء منتقدان وضعیت پوشش دختران محسوب میشود، هم حق شکایت را برای خانواده دختر اینستاگرامی محفوظ میداند و در یادداشتی مینویسد صداوسیما ید طولایی در پخش اعترافات تلویزیونی دارد. اما ذهن کسانی که این روزها فضای مجازی را دنبال میکنند، قطعا ماجرای الهام. ع را به یاد دارد؛ یک مدل معروف عروسی که پس از انتشار عکسهایش دستگیر و زندانی شد و مجبور به اعتراف تلویزیونی شد و حالا پس از مهاجرت به امارات متحده عربی، به صورت رسمی کار مدلینگ انجام میدهد.
در چنین فضایی همه منتظر اظهارنظر رسمی سازمان صداوسیما بهعنوان متولی پخش اعترافات بودند. بعد از یکی، دو روز رنجبران، مدیرکل روابطعمومی صداوسیما، به صورت رسمی با دفاع قاطعانه از اقدامی که همه آن را محکوم کردند و مشکوک و عجیب میدانستند، اعلام کرد: «وقتی مسئولان مربوط در حوزه فضای مجازی به وظایف خود در ساماندهی فضای مجازی عمل نمیکنند، ما هم بنشینیم و دست روی دست بگذاریم و برنامههای آگاهیبخش به خانوادهها ارائه نکنیم؟» رنجبران تأکید کرد: «این برنامه محصول معاونت اجتماعی نیروی انتظامی بود. یکی از مهمترین مسئولیتهای مشترک ما و ناجا حرکت در مسیر پیشگیری است. بسیاری از خانوادهها با ما تماس میگیرند و مطالبه جدی در زمینه برنامههای آگاهیبخش در حوزه فضای مجازی دارند».
حرف رنجبران بهعنوان مسئول روابط عمومی سازمان صداوسیما از این جهت که از طرف خانوادهها درخواست برای آموزش استفاده از فضای مجازی وجود دارد، احتمالا بیراهه نیست. اما از طرفی منظور خانوادهها اعترافگیری به سبک برنامه بیراهه و ایجاد فضای رعب و وحشت نیست. این برنامهها نیاز به کارشناسانی دارد که سالها روی رسانههای معاصر فعالیت کرده باشند، اما از آن جایی که احتمالا بسیاری از این کارشناسان ممنوعالتصویرند و ناظر پخش اجازه انتشار یک مستند در چنین چارچوبی را نخواهد داد، نتیجه کار ملغمهای میشود که میتواند با آبروی کشور در سطح جهانی بازی کند و هیچکس حاضر به پذیرش مسئولیتش نباشد.
احضار مدیرکل روابطعمومی صداوسیما به دادسرا در پی پخش اعترافات مائده هژبری
ماجرا زمانی پیچیدهتر شد که مثل تمام اتفاقاتی از این دست، روزنامهنگار یا مسئول رسانهای بهعنوان مقصر شناخته شد. رنجبران هم از این قاعده مستثنا نبود. پس از ادعای مدیر روابطعمومی سازمان صداوسیما درباره اینکه برنامه اعترافات دختر ١٧ساله محصول مشترک نیروی انتظامی، با حکم و درخواست مقام قضائی انجام شد. تکذیبیه پلیس فتا صادر شد.
پلیس فتا در اطلاعیهای تأکید کرد که مائده هژبری فاقد پرونده انتظامی و قضائی در پلیس فتای ناجا و پلیس فتای استانها بوده و احضار و مصاحبه با وی توسط پلیس فتا صورت نگرفته است. در این اطلاعیه آمده بود: به استحضار ملت شریف ایران میرساند، با توجه به پیگیری اصحاب محترم رسانه و با عنایت به اینکه اخیرا در رسانههای مختلف بهویژه شبکههای اجتماعی، اخباری درخصوص فعالیتهای غیرقانونی خانم مائده هژبری مطرح گردیده است، در بررسیهای همهجانبه و دقیق بهعملآمده محرز و مشخص شد که نامبرده فاقد پرونده انتظامی و قضائی در پلیس فتا ناجا و پلیس فتا استانها بوده و احضار و مصاحبه با نامبرده توسط پلیس فتا صورت نگرفته است.
پس از این تکذیبیه نیز اخبار ضدونقیضی درباره احضار محمدحسین رنجبران به دادسرای رسانه نیز منتشر شد. شنیدهها حاکی از آن است که در پی پخش تلویزیونی اعترافات مائده هژبری در مستند «بیراهه»، محمدحسین رنجبران مدیرکل روابطعمومی سازمان صداوسیما صبح روز چهارشنبه به دادسرای فرهنگ و رسانه احضار شده است. گویا ادعای رنجبران مبنی بر درخواست مقام قضائی برای پخش این اعترافها را کذب محض دانسته و از او خواسته شده تا برای اثبات ادعایش، یک نسخه از سند درخواست دستگاه قضائی از وی را به قوه قضائیه ارسال کرده و یک نسخه را نیز در اختیار رسانهها قرار دهد. تلاش خبرنگار شرق برای صحبت با محمدحسین رنجبران بینتیجه بود.
او گفتوگو در شرایط فعلی را بهنفع هیچکس ندانست و مودبانه خواستار قطع مکالمه شد. از طرفی مطابق صحبت رئیس کل دادگستری استان تهران در پاسخ به این سؤال که آیا پخش اظهارات مائده هژبری در مستند تلویزیونی «بیراهه» با دستور و حکم قضائی بوده است، اعلام کرد قرار است دادستان تهران امروز درباره ماجرای مائده هژبری توضیح دهد.
مائده در ترکیه
در شرایطی که در روزهای اخیر نگرانی و مطالبه عدهای از مردم به دلیل بیاطلاعی از وضعیت مائده هژبری بود، بهیکباره عصر روز پنجشنبه عکسهای او در فضای مجازی در کنار امیرحسین مقصودلو (تتلو) منتشر میشود که منتشرکنندگان ادعا میکردند مائده و تتلو در استانبول هستند. بلافاصله پس از پخش این عکسها که بهنظر یواشکی گرفته شدند، این خواننده زیرزمینی عکسی از خود و مائده هژبری در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد و به همه شنیدهها مهر تأیید زد و نوشت شاید در کنسرت او که بهزودی در استانبول برگزار خواهد شد، این دختر جوان به هنرنمایی بپردازد.
امیرحسین مقصودلو یکی دیگر از صادرات اخیر به ترکیه است که سرنوشت خودش هم دستکمی از ماجرای مائده هژبری ندارد. او هم سابقه بازداشت و زندان دارد و هم پس از آزادیاش رفتارها و مواضعی گرفت که برای خیلیها عجیبوغریب بود و از خوانندهای مثل او انتظار نداشتند. او در این مدت علیه بیحجابی حرف میزد و هر روز در اینستاگرامش مطلب مینوشت و به کسانی که بیحجاب میدانست، توهین میکرد. تتلو که البته حتی حمایت صریح و گرفتن عکس یادگاریاش با کاندیدای مورد وفاق اصولگرایان در انتخابات نتوانست دستاویزی برای مجوزگرفتنش شود و سالهای اخیر فعالیتها و اظهارنظرها و عکسهای او در اینستاگرام همیشه حاشیهبرانگیز میشد، به نظر به جمع ایرانیهای دیگری پیوست که در سالهای اخیر بهواسطه اینستاگرام سلبریتی شدهاند و در استانبول روزگار میگذرانند.
البته رفتن مائده هژبری به استانبول بر شکبرانگیزبودن کل این ماجرا در شرایط کنونی کشور بهویژه با درنظرگرفتن اظهارات وزیر ارتباطات بیشتر اضافه میکند. اما سؤال اینجاست که چه کسانی و چرا با یک بیدقتی و بیسلیقگی مرسوم در سازمان صداوسیما از ماجرای رقصیدن یک دختر نوجوان تا این حد برای کشور حاشیهسازی میكنند به اندازهای که به سوژهای برای تخریب چهره کشور در رسانههای جهانی تبدیل میشود و هم برخیها بهواسطه انتشار این فیلم از صداوسیما از دولت آمریکا خواستار تحریم صداوسیما -که در حقیقت تحریم فنی و تکنولوژیکی ایران است- میشوند.
درعینحال نباید فراموش کنیم که تتلو بارها پیش از این عنوان کرده بود که اختیار پستهایش در اینستاگرام را ندارد... .