رویای پوچ «مدیریت قوی» بر استقلال!
حالا مهمترین دغدغه بازیکنان، هواداران و پیشکسوتان در استقلال، معرفی مدیر عامل بعدی است و این رویا که یک منجی از راه برسد و پول استراماچونی را از جیب درآورده و به او بپردازد تا سرمربی عصبانی، آرام شده و دوباره به ایران بازگردد و قهرمانی را بعد از سالها به آنها هدیه کند، زهی خیال باطل..! شاید بهتر باشد به استراماچونی پیغام بدهیم که منتظر درست شدن اوضاع و بازگشت به استقلال نباشد. اگر قرار بود مشکلات استقلال با ورود یک نفر و در یک روز حل شود که اصلا چنین مسائلی پیش نمیآمد. از همان اول دنیا گلستان میشد.
دیدارنیوز ـ آرش راهبر: با استعفای امیر حسین فتحی از مدیریت باشگاه استقلال، ماجراهای این باشگاه فوتبال پرطرفدار اما بخت برگشته وارد مرحله تازهای شد. پیش از آغاز این فصل، مشکل استقلال و پرسپولیس در پیدا کردن مربی بود و بعد که استراماچونی و کالدرون آمدند مسائل بعدی هم از راه رسیدند.
با قهر مرد ایتالیایی و ترک ایران از سوی او، حملات پی در پی و بدون وقفهای به مدیران باشگاه استقلال صورت گرفت و نهایتا مدیر عامل باشگاه علیرغم میل باطنی تسلیم شد و صندلی مدیریت را رها کرد. در کمتر از دو روز از قهر استراماچونی، دستگاه مدیریت باشگاه استقلال چنان زیر و رو شد که انگار از اول وجود نداشته است. مدیریت باشگاه و وزارت ورزش به عنوان مالک این تیم، در برابر آوار اعتراضات هواداران، رسانهها و حتی بازیکنان تیم وادادند و عیار قدرت و پایداری هسته مدیریت باشگاه مشخص شد.
طوفان اعتراضها که درگرفت مدیریت باشگاه مثل برگ خزان از درخت کنده شدند و در تندباد گم شدند. مدیرانی که حتی شهامت نداشتند در روزی در این حد سرنوشت ساز در محل کار خود حاضر باشند. این ماجرا ثابت کرد که دو باشگاه پرطرفدار تهرانی با وجود تکیه به دولت و حاکمیت، ثبات و استواری لازم را ندارند و اساسا به فوتی بندند.
حالا مهمترین دغدغه بازیکنان، هواداران و پیشکسوتان در استقلال، معرفی مدیر عامل بعدی است و این رویا که یک منجی از راه برسد و پول استراماچونی را از جیب درآورده و به او بپردازد تا سرمربی عصبانی، آرام شده و دوباره به ایران بازگردد و قهرمانی را بعد از سالها به آنها هدیه کند، زهی خیال باطل..!
شاید بهتر باشد به استراماچونی پیغام بدهیم که منتظر درست شدن اوضاع و بازگشت به استقلال نباشد. اگر قرار بود مشکلات استقلال با ورود یک نفر و در یک روز حل شود که اصلا چنین مسائلی پیش نمیآمد. از همان اول دنیا گلستان میشد.
جناب استراماچونی لطفا برنگرد و حتی فکر برگشتن را هم از سرت بیرون کن. این چند ماهی هم که در ایران بودی و با استقلال کار کردی را هم یک سفر خیال انگیز که مثل برق آمد و مثل باد رفت تلقی کن سینیور عزیز...
واقعیت این است که در ساختار دولتی دو باشگاه بزرگ پایتخت اساسا چیزی به نام تربیت مدیر ورزشی وجود نداشته و ندارد و تصور اینکه فوتبالیها و خاک خوردههای استقلال و پرسپولیس بتوانند به صندلی مدیریت تکیه بزنند از اساس باطل است. حتی اگر در دورههای کوتاهی هم از بین ورزشیها کسی بر این مسند تکیه زده به خاطر دسترسی هایش به کانون قدرت و نهادهای دولتی بوده است. مثال واضح آن هم محمد حسن انصاری فرد است که در راه مدیریت پرسپولیس همواره میزان ارتباطات او با حکومت به علم مدیریت او چربش داشته است.
در استقلال هم بدون شک راهی برای حضور چهرههای جوان و فوتبالی بر مسند مدیریت باز نیست و مانورهایی که در این یکی دو روز به عنوان توصیه و پیشنهاد برای استفاده از افرادی چون پیروز قربانی، هادی طباطبایی و میرشاد ماجدی داده شده، بیشتر به شلیکهای مشقی و رد گم کنی نزدیک است. تا وقتی که فلسفه اداره فوتبال در ایران تغییر نکند و نهادهای مردمی مثل باشگاههای فوتبال پر پرواز و میدان عمل نداشته باشند همین آش و همین کاسه است.
آقای استراماچونی لطفا برنگرد وگرنه به زودی دومین غزل خداحافظی را هم خواهی خواند. از ما گفتن...