دیدارنیوز ـ شرایط جامعه به لحاظ اقتصادی، اجتماعی و بعضا سیاسی به نحوی است که هر آن باید منتظر اتفاق جدیدی بود و در این میان دولت بیشترین سهم را در آشفتگیهای اخیر اقتصادی داشته است. رویکردهای اقتصادی شکست خورده، اصرار بر همکاری با حلقه بستهای از افراد و عدم تغییرات در دولت موجب شده تا انگشت اتهام همه به سوی دولت روانه شود. در این راستا بسیاری از فعالان سیاسی و اقتصادی بارها گفتهاند که رئیسجمهور بعد از ۵ سال باید صحنه مدیریت کشور را جدی بگیرد و برنامهای مدون برای خروج از شرایط فعلی ارائه دهد. چندین ماه است که بحث تغییرات در کابینه به گوش میرسد، اما ناکارآمدی این بار نه تنها بر حوزه اقتصادی بلکه بر حوزه سیاسی دولت نیز سایه افکند جایی که رئیسجمهور جدای از تغییر بی قیدوشرط افرادی چون رئیس بانک مرکزی و سازمان برنامه و بودجه این بار باید فکری به حال وزارت کشور و استانداریهای خود کند. این اعتقاد مطرح شده که روحانی هرچه سریعتر بتواند از حلقه اطرافیان خود خارج شود زودتر میتواند شرایط را به نفع مردم و دولت تغییر دهد. امید در حرف نیست آقای رئیسجمهور مردم عملی میخواهند. برای بررسی عرصه سپهر سیاست کشور و مشکلات اقتصادی در جامعه و لزوم تغییرات در دولت «آرمان» با فرزانه ترکان عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
رئیسجمهور بسیار به مساله امید در جامعه تاکید میکند و امید را رمز موفقیت و عبور از مشکلات میداند، اما برخی معتقدند دولت باید خود امید عملی به مردم دهد؛ تحلیل شما در این ارتباط چیست؟
رئیسجمهور اگر بخواهد با منش جدید و لایک کردن پست یک وزیر و لایک نکردن پست وزیری دیگر امور را پیش ببرد بازار آشفته اقتصاد ما درست نخواهد شد. ما اکنون در شرایط خاصی قرارداریم که به قاطعیت جدی و کنار گذاشتن رودربایستیها از سوی رئیسجمهور نیازمندیم که دستورالعملها را مستقیم به وزرا دهد، از آنها بازخواست کنند و نتیجه را بپرسد. در حالی که ما چنین رفتارهایی را از آقای روحانی نمیبینیم. رئیسجمهور خطابههای زیبایی دارد که خیلی حماسی است و اگر کسی وی را نشناسد شاید احساس کند که آقای روحانی خارج از گود برای بقیه رهنمود ارائه میدهد. در صورتی که آقای روحانی با موقعیتی که در هیأت دولت دارد باید از از وزرای خود برنامه بخواهد و انتظار پیگیری و اجرا داشته باشد.
من فکر میکنم چندان حرکت پسندیدهای نیست که رئیسجمهور با آن جایگاه توئیت یک وزیر را لایک کند یا وزیر دیگری را لایک نکند. در واقع آقای روحانی میخواهد غیرمستقیم بگوید که نظرش بیش از وزیر اقتصاد به وزیر ارتباطات نزدیکتر است. اینها برای مردم درمان درد نیست که رئیسجمهور بخواهد از طریق رسانهها با وزرا صحبت کند. مردم احتیاج دارند که راه درست و درمانی برای سروسامان دادن به وضع اقتصادی ارائه شود و دولت بازه زمانی مشخصی را ارائه کند و مثلا بگوید از یک ماه تا 3 ماه وضعیت ارز و تورم لجام گسیخته را سروسامان میدهد. ما از طرف رئیسجمهور به صراحت و مدیریت قوی در اجرا نیاز داریم. اگر رئیسجمهور به صراحت با مردم حرف بزند و از دست اندازهای جدی پیش روی دولت با مردم سخن بگوید آنها میپذیرند. مردم حق دارند که بدانند و گفتن اینها صراحت رئیسجمهور را میرساند. درجه دوم مدیریت اجرایی قوی لازم است که آقای رئیسجمهور باید در این پست ظاهر شود یا حداقل اختیارات معاون اول آقای جهانگیری در حدی باشد که خود برنامهریزی کرده و به مردم پاسخ دهد والا اینگونه صحبتها و سخنرانیها دردی از مردم دوا نمیکند.
برخی معتقدند منشأ مشکلات اخیر در جامعه به خروج آمریکا از برجام بازمیگردد، به نظر شما این مساله تا چه حد درست است و دولت باید چه راهکاری ارائه کند؟
بله من هم موافقم؛ آن چیزی که به نوعی این فشار اقتصادی را بر مردم ایران تحمیل میکند خارج شدن آمریکا از برجام است، اما در کنار این خارج شدن آمریکا از برجام و مدتی که مشخص نبود آمریکا در برجام خواهد ماند یا خیر دولت باید برنامهریزیهای خود را انجام میداد و به محض اینکه این خبر اعلام شد با برنامهای مدون و آماده از نظر سر و سامان دادن به وضعیت اقتصادی و تورم غیر قابل پیشبینی برنامههای خود را ارائه میکرد. این دست دست کردن و معطل کردن موجب شد وضعیتی پیش آید که تقریبا از حالت کنترل سیستمهای اقتصادی خارج شود. مسلما همان شبی که ترامپ از برجام خارج شد ما نفهمیدیم این اتفاق در حال رخ دادن است چون از 6 ماه قبل زمزمه خروج آمریکا از برجام وجود داشت و تمام صاحب نظران میدانستند که با خروج آمریکا از برجام اتفاقات غیر منتظرهای در روابط بازرگانی و تجارت با کشورهای دیگر پیش میآید. آیا نباید رئیسجمهور کارگروه جدی را مکلف میکرد که برنامهای مشخص و کاربردی بنویسند که درصورت خروج ترامپ از برجام باید چه کنیم.
مثلا 3 پروتکل A، B، C داشته باشیم که هر کدام برای یک شرایط بحران باشد. اگر آمریکا به تنهایی جدا شد پروتکل Aاجرا شود. اگر آمریکا با چند شریک اروپایی خود خارج شد پروتکل B و اگر همه رفتند پروتکل دیگر. بالاخره اینها حرفهایی است که اگر آقای روحانی جدی بگیرد، مشاورین را از جناحهای مختلف دعوت کند و وزرا خود را به کار وادار کنند اقتصاد کشور یک شبه دچار بحران نمیشود. رئیسجمهور برنامهای برای خروج آمریکا از برجام نداشت و فقط به فرصت دو هفتهای به اروپا بسنده کرد که همین 2 هفته بزرگترین شوک را به اقتصاد کشور وارد آورد. مردم انتظار دارند بدانند داخل نظام اقتصادی چه میگذرد. جامعه وضعیت سیاسی کشور را درک میکند اما احتیاج به شفافیتی در سیستم است که مردم مطمئن باشند که فساد اقتصادی گریبانگیر خود دولتمردان نشده است. دولتمردان باید با صراحت مثل وزیر ارتباطات لیست کسانی را که ارز 4200 تومانی میگیرند، بدون ترس و واهمه منتشر کنند. اگر ما حرف امام(ره) را قبول داریم که فرمودند: مردم ولی نعمت ما هستند، پس مردمی که در مقاطع انتخاباتی از آنها انتظار داریم پرشور پای صندوقهای رأی بیایند اکنون نیز حق دارند بدانند که در کشور چه میگذرد. چیزی نباید از مردم پنهان شود صراحت و شجاعت در اجرا لازم است.
به نظر شما صرف صحبت رئیسجمهور و درخواست پاسخگویی از وزرا کافی است یا باید اقدام عملی نیز صورت گیرد؟
به نظر وزرایی که با رئیسجمهور همراه نیستند باید تغییر کنند. ما با تمام انتقاداتی که به دولت آقای احمدینژاد داشتیم وی نکته مثبتی داشت که به محض اینکه احساس میکرد وزیری ذرهای با با او زاویه داردو سخنش را نمیخواند بلافاصله و بدون رودربایستی شخص مورد نظر را تغییر میداد. ما الان وزرایی داریم که زاویه بسیار زیادی در اجرا با رئیسجمهور و سیاستهای اصلی دولت دارند، اما همچنان با رودربایستی سر جای خود نشستهاند. من فکر میکنم ما وامدار به هیچ کس نیستیم و مردم به گردن رئیسجمهور حق دارند و آقای روحانی نیز حق دارد که هر وزیری را که بر اساس سیاستهای درست عمل نمیکند جابهجا کند. حال شخص مورد نظر رئیس بانک مرکزی باشد، وزیر اقتصاد یا هر شخص دیگر اگر ناهماهنگ کرد باید تغییر کند.
از نظر شما پاشنه آشیل دولت دوازدهم در چه حوزههایی است؟
من فکر میکنم بحث اقتصادی نخستین اولویت است، چرا که ما در موضع سیاسی در جهان روسفید هستیم و در حوزه سیاست خارجی بسیار خوب رفتار کردهایم. اکنون بهواسطه سیاست خارجی معقول ما ترامپ در معرض اتهام است. ما باید با صبوری سختی گذر از این وضعیت سیاسی را تحمل کنیم و از این وضعیت بگذریم. من معتقدم پاشنه آشیل دولت حوزه اقتصاد و فشاری است که روی اقشار متوسط و کمدرآمد جامعه وارد میشود. اگر هرچه زودتر برای این وضعیت فکر اساسی نشود صبر و طاقت مردم سرریز خواهد شد.
با توجه به عدم تحقق مطالبات مردم و وعدههای رئیسجمهور به نظر شما جریان حامی روحانی برای اینکه بتواند در انتخابات بعدی نیز حضور موثری داشته باشد باید چه رویکردی نسبت به دولت پیش گیرد؟
به نظر من تنها راه حل برای برون رفت از این مشکل و عدم اعتمادی که از طرف آقای روحانی و دولت نسبت به مردم پیش آمده صراحتی است که رئیسجمهور باید در بیان مشکلات داشته باشد. اگر مشکلات و مسائل سیاست خارجی مانع از اجرای سیاستهای وی در حوزه اقتصادی میشود رئیسجمهور باید با صراحت به مردم این موضوع را اعلام کند. اگر این صراحت وجود نداشته باشد مطمئن باشید چه در انتخابات پیش روی مجلس در 98 و چه در انتخابات 1400 جریان اصلاحات در بین مردم رأیی نخواهند داشت و با مردمی نا امید و سرخورده مواجه خواهیم شد که شور و شوقی که باید برای ورود به انتخابات داشته باشند را به هیچ وجه نخواهند داشت.
رئیسجمهور با شعارهایی وارد انتخابات 96 شد که برای مردم دوران اصلاحات را یادآور شد، اما هرچه روبه جلو رفتیم رئیسجمهور از اصلاحطلبان فاصله گرفته و به سوی اصولگرایان متمایل شد این مساله را چطور ارزیابی میکنید؟
ما از اول هم مطمئن بودیم که آقای روحانی به هیچ وجه اصلاحطلب صد درصدد نیست. او با شعار اعتدال به میدان آمد، اما در انتخابات دوره دوم در سال 96 به علت فشارهایی که اصولگرایان بر آقای روحانی وارد کردند رئیسجمهور شعارهای اصلاحطلبانه خود را بسیار پررنگتر ارائه داد. البته ما همان زمان نیز مطمئن بودیم که آقای روحانی در حد عمل به این اندازه که شعار میدهد اصلاحطلب نیست، اما با این حال امیدوار بودیم که رئیسجمهور با میانه اعتدال نیز کارهای مثبتی انجام دهد که این اتفاق رخ نداده و توقعات جامعه اصلاحطلب به هیچ وجه برآورده نشده است. مشکل اصلی که وجود دارد توقعاتی است که از سیستم وزارت کشور وجود دارد. از انتصابات استانداران و فرماندارانی که قریب به اکثر آنها از اصولگرایان قدیمی و جبهه پایداری منسوب به دولت قبل هستند و به هیچ وجه با سیاستهای اصلاحطلبان هماهنگ نیستند. این موضوع در برخی وزارتخانههای دیگر نیز حاکم است و موجب اعتراض و شکایت اصلاحطلبان شده است. من معتقدم اگر آقای روحانی در سالهای باقیمانده به منش اعتدال خود نیز بازگردد و تلاش کند با در نظر گرفتن مصلحت مردم و کشور حرکت کند کفایت میکند. ولو اینکه وی 100 درصد نیز از اصلاحطلبان استفاده نکند.
برخی مطرح میکنند گرایش رئیسجمهور به اصولگرایان از شعارهای رادیکالی نشأت میگیرد که وی در انتخابات مطرح کرده و اکنون در جهت عکس به این سمت رفته، ارزیابی شما چیست؟
من نمیتوانم بگویم که رئیسجمهور 100 درصد به اصولگرایان روی آورده، اما آقای روحانی به این دلیل که فردی سیاستمدار است و شرایط را سبک و سنگین میکند در برخی انتصابات وزنه اصولگرایان را سنگینتر گذاشته است. البته این مساله در برخی جاها موجب آسیب شده است. فکر میکنم علت این مساله را باید از خود رئیسجمهور یا نزدیکانشان بپرسید. به هر حال آنچه مردم میبینند وجهه بیرونی چندان وجه خوبی نیست. قولهایی که رئیسجمهور در مورد حصر داد عملی نشده، حمایتی که باید از جبهه اصلاحات انجام میداد را نداد و در نهایت قولهایی که رئیسجمهور در بحث معیشت مردم و رفاه نسبی داده بودند نیز به انجام نرسید.
اصولگرایانی که در 5سال گذشته رئیسجمهور را تخریب میکردند اکنون در صف حامیان وی درآمدند این تغییر موضع ناگهانی را چطور تحلیل میکنید؟
من این حمایت را نشانه عقلانیت اصولگرایان میبینم ما هم با توجه به تمام انتقاداتی که به آقای روحانی داریم اعتقادمان بر این است که باید در شرایط فعلی بتوانیم زمینه حرکت را برای پیشرفت دولت آقای روحانی انجام دهیم. اکنون عقلای جامعه بهخاطر شرایط جامعه اتفاق نظر دارند و چه اصلاحطلبان میانهرو و چه اصولگرایان میانهرو معتقدند که باید به دولت کمک کنند. این نشانه خوبی است، اما دست همکاری که برخی از این عقلا چه از جناح اصولگرا و چه از جناح صلاحطلب به طرف آقای روحانی درازکردند را رئیسجمهور به گرمی نمیفشارد. یعنی اینکه میتواند از جریانات سیاسی برای حل بحرانهای کشور استفاده کند که این کار را نکرده است.
بسیار از سوی تحلیگران مطرح شده که رئیسجمهور کشور را با حلقه بستهای از مدیران اداره میکند و تغییراتی نیز ایجاد نمیکند این رویکرد چه مضراتی برای دولت و جامعه دارد؟
من معتقدم آقای روحانی با این رویکرد حمایت نسبی اصلاحطلبان را از دست داده و حفظ همین رویه بیشتر هم از دست خواهد داد. گرچه متاسفانه اصلاحطلبان بیشتر از آقای روحانی ضربه میبینند، چراکه با رویه موجود اقبالی از طرف حمایت مردم نخواهند داشت.
رئیسجمهور در مقاطع گوناگون از تغییرات سخن گفته اما همواره آن را موکول به آینده داده به نظر شما این گونه رفتار اعتبار دولت را در جامعه کاهش نمیدهد؟
دقیقا این مساله اتفاق افتاده و این رویکرد موجب دلسردی مردم از دولت میشود و جامعه فقط با حرفهایی مواجه است که هیچکدام به عمل نمیرسد. الان بیش از 6 ماه است که قرار بر تغییرات تیم اقتصادی دولت است، اما هنوز همه محکم بر سر جای خود نشستهاند.
آنچه بعد از 5 سال از رئیسجمهور دیده میشود این است که آقای روحانی با وجود توصیه بزرگان اصلاحات و اعتدال چندان توصیه پذیر نیست و همواره حلقه بسته خود را به توصیهها ترجیح میدهد ارزیابی شما چیست؟
به نظر من بزرگترین مشکلی که میتوان مطرح کرد این است که آقای روحانی نشان نمیدهد که چشم بر واقعیتهای جامعه نبسته است و به عبارت دیگر نشان نمیدهد که به عنوان رئیسجمهور از مسائل درون جامعه بیخبر نیست یا اگر خبر دارد ولی یقین ندارد باید حرکتی جدی پیشبینی شود. اگر آقای روحانی در جابهجایی افراد کابینه حرکت جدی انجام ندهد، مخالفان دولت میتوانند در بدترین حالت موضوع عدم کفایت رئیسجمهور را مطرح کنند و در این وضعیت ممکن است جامعه هم همراهی نشان دهد. البته امید میرود که آقای روحانی مشورتها را پذیرا باشد و افراد لایق را وارد میدان کند، تکانی به بافت پیر و فرسوده هیأت دولت دهد و افراد جوانتر و بلا انگیزهتری را وارد کابینه کند تا شاهد تحولی جدی در دولت باشیم.
بهنظر میرسد یکی از ناکارآمدیها در حوزه مدیران منطقهای و استانی باشد که اعتراضات اخیر نیز آن را تایید میکند به نظر شما تغییر در استانداران و مدیران منطقهای تاچه حد راهگشاست؟
زمانی که استاندار و فرماندار همفکر و هم رویه رئیسجمهور و تیم اجرایی دولت نباشند در حالت خوشبینانه از وضعیت مردم غافل و در حالت بدبینانه به عمد درصدد دامن زدن به نارضایتی مردم هستند. لذا اگر رئیسجمهور به اهمیت این موضوع واقف باشد باید تکان جدی به وضعیت وزارت کشور و مدیران استانی خود بدهد.
رئیسجمهور همواره به استفاده از زنان و جوانان تاکید داشته اما آنطور که باید به هیچ یک از این دو قشر بها داده نشده؛ دیدگاه شما در این ارتباط چگونه است؟
در حال حاضر ما در دولت با ساختار اجرایی سالمند مواجه هستیم. در دولت اول آقای روحانی گفت به دلیل شرایط بحرانی کشور احتیاج به افراد مجرب داریم و چارهای نداریم که از افراد با سن بالا و تجربه بیشتر استفاده کنیم، اما رئیسجمهور در دوره دوم بزرگترین فرصت را برای به میدان آوردن جوانان از دست داد. رئیسجمهور میتوانست حداقل در کنار وزرای با تجربه معاونان جوانی به کار بگمارد که حداقل تجربه کسب کنند و مدیر پروری انجام دهد، اما متاسفانه این اتفاق نیفتاد. برای ما عجیب نیست که ببینیم در کشورهای اروپایی رئیسجمهور یا نخست وزیر جوانی سیستم را اداره میکند، اما اتاق مشاورین و فکر دارد و از حزب مربوط به خود نظر و ایده میگیرد، اما در اجرا فرد جوانی است که با انگیزه بالا و تازه وارد اجرا میشود. متاسفانه بافت مدیران اجرایی کشور بسیار فرسوده و پیر است که نتیجه آن کندی حرکتی است که در سیستمهای مختلف اتفاق میافتد. در بحث زنان به اندازه کافی به مطالبات این قشر و وارد کردن آنها در سسیستمهای اجرایی کشور اهمیت کمی داده شده است. ما در خیلی از وزراتخانهها مدیران زن قوی زیاد داریم. برخی از وزارتخانهها به دلیل ماهیت خود بافت مردانهای داشتند و فرصت و امکان رشد مدیران زن فراهم نشده که اتفاقا اگر آنها هم این فرصت را فراهم میکردند میتوانستیم در آنها نیز نیروی بالقوه زیادی داشته باشیم. البته در برخی وزارتخانهها مثل آموزش و پرورش، علوم و حتی و زارت ورزش و جوانان مدیران زن بسیار با تجربه و توانمندی داشتیم که از آنها استفاده نشده است. چند رئیس دانشگاه از زنان هیأت علمی دانشگاهها انتخاب شدند؛ چند رئیس دانشگده زن داریم؟ من فکر نمیکنم که حتی به عدد انگشتان دست برسد. در سیستم آموزش و پرورش و مدیر کل استان و شهرستان بسیار کم از زنان استفاده شده است.
در وزارت بهداشت، روسای دانشگاههای علوم پزشکی و بیمارستانها بسیار کم از زنان استفاده شده است. در حوزه ورزش ما مدیران بسیار قوی داریم، اما تعداد اندکی از زنان رئیس فدراسیون هستند. آقای روحانی باید به مطالبات مردم و زنان باید پاسخ دهد. معاونت زنان رئیسجمهور خانم ابتکار باید پیگیر این مطالبات باشد و پاسخ دهد که با پیگیریهای انجام شده نتیجه چیست. اکنون وزرای ما افتخار میکنند که یک مشاور زنان دارند، خوب اگر میخواستند آن یک نفر راهم از زنان نگذارند چکار میخواستند کنند. موجب افتخار ما است که آقای زنگنه در وزات نفت از زنان استفاده کرده و مدیر توانمندی را انتخاب کرده، اما در وزارتخانههای دیگر این مورد بسیار نادر است.
اخیرا رئیس دفتر رئیسجمهور گفته دولت با نخبگان سیاسی و اقتصادی در تعامل است به نظر شما با وجود برخی اختلافات نخبگان دو جریان سیاسی میتواند با محوریت دولت گردهم جمع شوند؟
به نظر من اگر همت واقعی در این مساله وجود داشته باشد، بله جمع میشوند، اما اگر دولت فرسایشی و بهکندی کار کند خیلی امیدوار نیستم که این کار انجام شده یا بشود. رئیسجمهور چند ماه است که درصدد تغییرات است اما کاری از پیش نرفته است. در برخورد اخیر آقای شریعتمداری وزیر صنعت با مخالفت علنی با دستور رئیسجمهور مواجه بودیم و بجا بود که در جابهجایی درآنجا فکری اساسی شود اما نشد.
منبع: روزنامه آرمان/ حمید شجاعی/۱۲ تیر ۹۷