دیدارنیوز - محمدتقی فاضل میبدی در یادداشتی نوشت: «یکی از فلسفههای بسیار مهم ازدواج در قرآن، «سکونت و آرامش در زندگی» است. پس اگر این سکونت و آرامش محقق شود، به تبع آن یکی از اصول مهم ازدواج هم محقق شده است. در عرف و جامعهای ممکن است چند همسر وارد خانه یک مرد شوند و این آرامش به هم نخورد و در جامعهای ممکن است اگر زنی در کنار یک زن دیگر در یک زندگی قرار گرفت، این سکونت و آرامش دچار آشوب شود. من بر این باورم که چند همسری در جامعه امروز و به خصوص در جامعه ما قابل پذیرش نیست. ممکن است زن یا دختری سرپرست پیدا کند اما ممکن است با پیدا شدن یک سرپرست برای او یک زندگی خانوادگی دچار اختلال شود، زن اول کارش به طلاق بکشد و در مواردی بچهها، پدر و سرپرست شان را از دست بدهند. وقتی در مورد چند همسری و عرف حرف میزنیم ممکن است به زمان پیامبر هم اشاره شود، به دورهای که چند همسری رواج داشت و... در عرف آن جامعه قبیح تلقی نمیشد.
نمونه این موضوع خود پیامبر و ائمه هستند که به صورت معمول بیش از یک زن داشتند و این موضوع در آن روزگار معمول و طبیعی تلقی میشد اما در جامعه امروز ما اگر مردم بشنوند کسی زن دوم اختیار کرده، نوع نگاهشان به او تغییر میکند چون این عمل در حال حاضر و در این جامعه خلاف عرف دانسته میشود. برای همین است که در این مسائل نباید تنها به شرع و روایت قرآن نگاه کرد بلکه باید عرف جامعه را هم در نظر گرفت و دید که آیا چند همسری به مصلحت خانواده است یا به ضرر آن؟
این بحث را نمیشود و نباید تنها بحثی شرعی دید. این موضوع در جامعه امروز بار اجتماعی، خانوادگی و حقوقی دارد که باید همه آنها در نظر گرفته شوند. اگر تنها به صرف یک آیه و حدیث امری را رواج دهیم که عرف آن جامعه برنمیتابد از نظر من محل شک است. آن چه به نقل از رهبری در این موضوع روایت شده است، موید بسیار خوبی است بر مقدمهای که گفته شد. باید به یاد داشته باشیم که خود قرآن هم تاکیدی بر چند همسری ندارد، اصل بر تکهمسری است و جایی موضوع چند همسری به میان میآید که صحبت از دختران یتیم و بیسرپرست است و در عین حال در قرآن آمده است که اگر قادر به رعایت عدالت نیستید چند همسری را رها کنید. این تاکید عدالتی که در قرآن آمده بسیار اهمیت دارد چون با تبدیل یک خانواده به خانواده چند همسری آن عدالت مورد نظر نمیتواند به اجرا درآید. حتی در صورت رعایت عدالت هم آرامش و سکونت به هم میخورد که با اصل فلسفه ازدواج در قرآن تناقض دارد.
نقش عرف، نقش تعیینکنندهای است. در نظر بگیرید که دختر ۹ سالهای را به عقد مردی ۵۰ ساله درآورید و بگویید پیامبر هم در سن بالا با عایشه ازدواج کرد پس ما هم مجازیم که این کار را بکنیم اما الان کدام عرفی این را میپذیرد؟ در قانون کشور خود ما هم چنین ازدواجی منع شده است. مثال دیگر این است که دست به خرید و فروش برده بزنیم و بگوییم بردهفروشی در زمان صدر اسلام بوده و در خانه پیامبر و ائمه هم برده و کنیز وجود داشتهاند، نمیشود که به این بهانه خرید و فروش برده و کنیز را ترویج دهیم زیرا عرف این دو روزگار با هم متفاوت است. لذا مجددا باید بگویم در ظرف زمانی ما و با عرف امروز نمیتوان برای پارهای از مسائلی که در زمان پیامبر حلال شمرده میشد، جواز صادر کرد. عرف را نباید از نظر دور داشت، این موضوعی است که همواره مورد تاکید فقها نیز هست.