دیدارنیوز ـ چند قدم آن طرفتر مرد جواني كيسهاي پر از دارو را تحويل ميگيرد؛ «پدرم سه سال است كه به بيماري سرطان مبتلا شده. آمدهام داروي زلودا برايش تهيه كنم از همون اول براي تهيه داروهايش مشكل داشتم. چند بار هم مجبور شدم داروهايش را از شهرستان تهيه كنم اما امروز توانستم همه داروهايم را از اينجا تهيه كنم. البته ديروز چند نفر از همتختيهاي پدرم در بيمارستان ميگفتند داروهاي شيميدرمانيشان را پيدا نكردهاند». با خروج اين مرد از داروخانه زن جواني با چهرهاي آشفته همراه پسر دوسالهاش وارد ميشود «پسر بزرگم نزديك به 11 سال است به دليل بيماري ژنتيكي دارو مصرف ميكند. همه داروهايش تحت پوشش بيمه نيست به همين خاطر در ماه حدود يك ميليون و 400 هزار تومان پول دارو پرداخت ميكنم. اگر دارو نخورد، زنده نميماند. هميشه داروهايش پيدا نميشود، گاهي پيش آمده تا چند ماه بعضي از داروهايش را مصرف نكرده و حالش بد شده؛ چون داروهايش كمياب شده بود. اميدوارم هيچوقت اين شرايط تكرار نشود».
پسر دوسالهاش بيقراري ميكند. او را روي صندلي ميگذارد و ادامه ميدهد: «چون نميتوانم پول همه داروها را يكجا پرداخت كنم، هر بار تعدادي از آنها را تهيه ميكنم». اين روايت كساني است كه براي تهيه دارو به داروخانه مرکزی هلال احمر، يكي از معتبرترين داروخانههاي كشور مراجعه كرده بودند.
هرچند هنوز تحریمی شامل اقلام پزشکی و دارویی برای ايران اعمال نشده اما بسياري از بيماران و خانوادههايشان با خارجشدن آمريكا از برجام نگران شرايط دارويي كشور شدهاند. شايد اين نگراني چندان هم بيدليل نباشد، چون با شروع تحريمها که به تعبیر حسن روحانی، رئیسجمهور یک جنگ اقتصادی تمامعیار علیه کشور است، بیماران نیازمند به داروهای وارداتی، نخستین گروهی خواهند بود که پسلرزههای آغاز تحریمها را تجربه خواهند کرد. تجربهاي كه پيش از اين در سالهاي 91 و 92 در دولت نهم و دهم شاهد آن بوديم. در آن زمان كشور بهشدت با كمبود دارو مواجه شد و بیماران زیادی یا روند درمانشان به مشکل خورد یا جانشان را از دست دادند.
شهريورماه دارو گران ميشود؟
به گفته يك منبع آگاه در يكي از داروخانههاي دولتي كشور شرايط دارو در كشور ما هيچوقت پايدار نبوده است و هميشه در مقاطعي در برخي اقلام دارويي كمبود داشتهایم. درحالحاضر نيز در برخي موارد كمبودهايي داريم كه چيز تازهاي نيست. او به «شرق» ميگويد: «معمولا اين كمبودها گذراست. شرايط اقتصادي تاكنون تأثير خود را در بخش دارو نشان نداده اما فكر ميكنم از شهريورماه شاهد اين تأثيرات باشيم. پيش از اين در دولت آقاي احمدينژاد شاهد چنين شرايطي بودهايم و براي جلوگيري از آن بايد تدابيري انديشيد. در ظاهر شايد دارو هيچ وقت جزء فهرست تحريم نباشد اما مسائل اقتصادي روي آن اثر ميگذارند. وقتي نتوانيم ارز را به كشورهاي ديگر انتقال دهيم، چطور ميتوانيم دارو وارد كشور كنيم؟»
او در ادامه ميافزايد: «آنطور كه شنيدهام در چند مورد از داروهاي توليد داخلي دچار كمبود هستيم. مواد اوليه اين داروها از كشورهاي ديگر وارد ميشود و اخيرا مواد اوليه آنها وارد نشده؛ مثل داروي «تري هگزيفنيدل». داروهاي خارجي كه معادل داخلي آن در كشور موجود است نيز به دليل حمايت از توليد داخل كمياب شدهاند؛ مثل داروي «هيو ميران» كه با توليد معادل داخلي آن «سينورا» كمتر وارد ميشود. درست است كه در برخي برندهاي خارجي با كمبود مواجه شدهايم اما مشابه همان داروها با برندهاي ديگر در بازار يافت ميشوند و معمولا از يك داروی خاص كه شايد قبلا پنج برند از آن در كشور موجود بود، درحالحاضر يك يا دو برند از آن موجود باشد».
دارو گران نشده، شرايط بيمه تغيير كرده است
اين داروساز جوان درباره گرانشدن برخي اقلام دارويي اظهار ميكند: «مسئله تغيير قيمت دارو نيست بلكه مربوط به تغيير شرايط بيمه برخي داروهاست؛ برای مثال داروي «اواستين» پس از توليد معادل داخلي از فهرست بيمه خارج شد، بسياري از بيماران و همراهانشان كه قبلا با بيمه 10درصد پول دارو را پرداخت ميكردند، فكر ميكنند دارو گران شده است؛ درحاليكه اين دارو قيمتش همان چيزي است كه قبلا بوده اما ديگر تحت پوشش بيمه نيست و مردم بايد بهصورت آزاد هزينه آن را پرداخت كنند يا داروي خارجي «سينوپار» كه تا چند ماه پيش تحت پوشش بيمه قرار داشت و بيماران تقريبا 60 هزار تومان آن را خريداري ميكردند، حالا از فهرست بيمه خارج شده و بيمار بايد 600 هزار تومان پرداخت كند. بازخورد اين اتفاق در جامعه ما بهعنوان افزايش قيمت مطرح ميشود اما اين افزايش قيمت نيست بلكه تغيير شرايط بيمه است و بايد اين دو را از هم تفكيك كرد».
افزایش 15درصدی
اما به اعتقاد صاحب يكي از داروخانههاي غرب پايتخت بهتازگي داروهاي درماني خارجي 15 درصد افزايش قيمت داشتهاند. او ميگويد «بهتازگي داروهاي مكمل خارجي را با 15 تا50 درصد افزايش قيمت از شركتهاي دارويي تهيه ميكنم. قرص غضروفساز «تريپل فلكس» كه قبلا 79 هزار تومان بوده، حالا 125 هزار تومان شده يا مثلا قرص «مولتيديلي» 67 هزار تومان بوده که 95هزار تومان شده؛ البته اينها بيشتر داروهاي مكمل هستند. بهتازگي واردات بسياري از داروهاي درماني نيز قطع شده و در برخي اقلام دچار كمبود هستيم. داروهاي «هگزال» آلمان ديگر وارد نميشوند؛ مثل داروي «سيتالوپرام» كه براي افسردگي مصرف ميشود و بيماران بايد نمونه اسپانيايي آن را مصرف كنند. آنهايي هم كه توزيع ميشوند، حدود 15 درصد افزايش قيمت دارند؛ مثلا «پلاويكس» قبلا 50 هزار تومان بوده، الان شده 58 هزار تومان. داروهاي توليد داخل نيز در همين حد افزايش قيمت داشتهاند. «سفكسيم» چهارهزارو 800 تومان بود، الان شده پنجهزارو 500 تومان. بعضي از آنها هم مثل «اكتوور» كه براي بيماريهاي قلبي و فشار خون مصرف ميشود، مواد اوليهاش از كشورهاي خارجي وارد و در كارخانهاي در كرج توليد ميشود که درحالحاضر توزيع نميشود يا داروي كونكور 2.5ميلي دو هفته ميشود كه گير نميآيد».
کمیابی برخي داروها
به گفته اين داروساز كمبود برخي از داروها صحت دارد. او دراينباره ميگويد: «داروي وارفارين كه از لختهشدن خون جلوگيري ميكند، خيلي كمياب شده؛ درحاليكه اگر بيمار اين دارو را نخورد، ميميرد. وارفارين از آن داروهايي نيست كه بگوييم اشكال ندارد، اگر پيدا نشد، نميخوريم. اين دارو نمونه داخلي ندارد؛ اما بهتازگي نمونه مشابه آن «ریواروکسابان» وارد بازار شده كه تحت پوشش بيمه نيست و قيمتش خيلي بالاست. يك بسته 30تايي آن حدود صد هزار تومان است».
از اين داروساز جوان درباره تفاوت برخي از داروهايی كه نمونه داخلي آن در كشور توليد ميشود؛ مانند تگرتول (خارجي) و نمونه مشابه داخلي آن «كاربامازپين» كه بيشتر بيماران صرع آن را مصرف ميكنند، پرسيدم. او دراينباره گفت: «بله، اين دو دارو با يكديگر تفاوت دارند. تگرتول به صورت آهسته جذب بدن ميشود؛ درحاليكه كاربامازپين اينطور نيست. مهمترين تفاوت داروها سرعت جذب و نحوه اثرگذاري آنها روي محل مدنظر است. اگر دقت كرده باشيد، روي جعبه برخي از داروها به اختصار نوشته شده SR يعني آهسته در بدن آزاد ميشود. اين داروها اثر طولانيمدتتري دارند؛ اما دارويي مثل كاربامازپين اينطور نيست. براي همين برخي از بيماران از مصرف اين دارو احساس نارضايتي ميكنند. درحالحاضر نمونه خارجي آن با دوز 400 در بازار موجود است؛ اما 200 آن كمياب شده. چند روز پيش با شركت تماس گرفتم. آنها گفتند درحالحاضر اين دارو را ندارند».
داروخانههاي ورشكسته
صاحب اين داروخانه در غرب پايتخت نزديك به شش ماه است كه از بيمه، پولي دريافت نكرده است. او ميگويد «بيمهها هر شش ماه يك بار پول ما را پرداخت ميكنند. از آن طرف شركتهاي دارويي پولشان را از ما دوهفتهاي يا نهايتا يكماهه ميگيرند». با خنده شامپوهاي گوشه داروخانه را نشان ميدهد و ادامه ميدهد «داروخانه از پول اينها ميچرخد. شامپو ميفروشيم. داروخانه اقتصادش از طريق لوازم بهداشتي و آرايش ميچرخد. اگر بگويند داروخانهها نميتوانند لوازم آرايشي و بهداشتي بفروشند، تقريبا همه داروخانهها ورشكست ميشوند».
با خارجشدن از اين داروخانه به داروخانه يكي از بيمارستانهاي پايتخت ميروم و مدير داروخانه اين بيمارستان با تأييد سخنان صاحب داروخانه قبلی درباره كمبود داروي وارفارين ميافزايد «البته مدتي است شركتهاي دارويي به ما دارو نميدهند، به دليل اينكه به آنها بدهكاريم. تقريبا به بعضي از آنها از سال 95 بدهي داريم. بيمهها پول ما را نميدهند. ما هم به دليل اينكه نقدينگي نداريم، نميتوانيم پول شركتهاي دارويي را پرداخت كنيم؛ براي همين به طور دقيق نميتوانم بگويم چه داروهايي در بازار موجود نيست؛ چون خيلي وقت است با خيلي از شركتهاي دارويي كار نميكنيم. درحالحاضر فقط دو، سه شركت به ما دارو ميدهند».
از آنجا سوار تاكسي ميشوم تا خود را به داروخانه 13 آبان، از مهمترين داروخانههاي پايتخت، برسانم. راننده ميانسال كه فكر ميكند براي خريد دارو به آنجا ميروم و سر صحبت را باز ميكند، میگوید «اين روزا دارو گرون شده، پارسال خانمم سرطان مغز استخوان گرفت و همه داروهايي كه مصرف ميكنه، خارجي هستند. قبلا ماهي يكميليونو 800 هزار تومان پول دارو ميدادم؛ اما دو هفته پيش رفتم دارو بگيرم ميگه دوميليونو 400 تومن. تا ديروقت كار ميكنم؛ اما بازم به خيليها بدهكارم. مگر چقدر درآمد دارم كه اينقدر پول دارو بدم. تازه اونم از داروخانههاي دولتي ميخرم».
داروخانه 13 آبان شلوغ است و جمعيت زيادي منتظر تحویل نسخهها هستند، زن ميانسالي كه روي يكي از صندليها نشسته، ميگويد «براي گرفتن داروهاي شيميدرماني به اينجا آمدهام. تا امروز در تهيه داروهايم مشكلي نداشتم؛ اما چند سال پيش كه همسرم سرطان پرستات گرفت، به سختي داروهايش پيدا ميشد. اميدوارم ديگر چنين چيزي را تجربه نكنيم». او در ادامه ميگويد «ما آدمهاي بدي هستيم» و با دست به مردي كه بيرون داروخانه ايستاده، اشاره ميكند «اون آقا رو ميبيني؟ همين كه پايمان را از اينجا ميذاريم، بيرون با قيمتهاي بالا از ما ميخواهد داروهايمان را به او بفروشيم».
مرد جواني با تأييد حرفهاي اين زن ميگويد: «روبهروي داروخانه 29 فروردين هم چند مرد هستند كه شغلشان خريدن دارو است. هروقت براي خريد شيرخشك مخصوص براي فرزندم به آنجا ميروم، آنها را ميبينم. يك بار به من گفتند حاضرند شيرخشكهايي كه من 30 هزار تومان خريدهام، 300هزار تومان از من بخرند؛ چون اين شيرخشكها هيچ كجا پيدا نميشد». از او پرسيدم مگر ميشود آدم بيمار خودش را فراموش كند و داروها را به آنها بفروشد؟
در جواب گفت: «حتما كساني هستند كه داروهايشان را ميفروشند كه خريداري هم هست؛ اگر نباشد كه اين شغل ايجاد نميشود». كمي آنطرفتر زن جواني كه پشت باجه داروخانه ايستاده، با حوصله در حال آدرسدادن به مردي ميانسال است. مرد با نااميدي با برگهاي در دستش از داروخانه خارج ميشود: «سرطان دارم و براي گرفتن داروهايم به اينجا آمده بودم، اما گفتن چند قلم از داروهايم را ندارند و اين برگه را به من دادند تا بروم به اين داروخانهها شايد آنجا داروهايم را پيدا كنم. دو هفته پيش هم كه آمدم، داروهايم را بهسختي پيدا كردم». از او اسم داروهايش را ميپرسم؛ دفترچه بيمهاش را نشانم ميدهد و ميگويد اسم داروهايم را نميدانم، اما اينجا نوشته. دفترچه را نگاه ميكنم، اما نام داروها بدخط نوشته شده و نميتوانم آنها را بخوانم.
صف تأييد بيمه
داخل كوچه كنار داروخانه نزديك به 15 نفر با چهرههاي خسته و نگران پشت درهاي بسته دفتر بيمه سلامت منتظرند كارمند بيمه در را برايشان باز كند تا با تأييد بيمه، داروهايشان را از داروخانه تحويل بگيرند. چند سالي است كه داروخانههاي دولتي براي راحتي بيماران و همراهانشان از بيمهها خواستهاند چند نفر از نيروهايشان را براي تأييد داروها در آنجا مستقر كنند.
مرد جواني از ميان جمعيت ميگويد: پنجره را كه باز كرد، شايد بتواني آنها را راضي كني داروهايت را تأييد كنند. وقتي به او ميگويم خبرنگار هستم و براي تأييد دارو نيامدهام، داغ دلش تازه ميشود: «پسرم 9سالشه و سرطان گرفته و بايد شيميدرماني بشه. براي تأييد داروهاش اومدم. بهم ميگن برو شنبه بيا؛ يعني شيميدرماني بچهام رو قطع كنم برم شنبه بيام؟ يعني نميتونن يك دقيقه بزنن تو سيستم كارم راه بيفته؟ من ميتونم صبر كنم، اما ميتونم به بيماري پسرم بگم صبر كن بيمه داروهارو تأييد كنه؟ اصلا نميدانم چرا دارو را بايد تأييد كنند و اصلا چرا خود بيمارستان دارو را در اختيار بيماران قرار نميدهد؟». چند قدم آنطرفتر خانمي با صداي بلند ميگويد: ميگن پنجشنبهها تا ساعت 12 بيشتر نيستند. مردي با چهرهاي برآشفته پاسخ ميدهد: باهاشون تماس گرفتم، گفتن تا دو ظهر هستند. آن يكي ميگويد: نه آقا امكان نداره؛ پنجره رو بستن و جواب هيچكسي را هم نميدهند.
چند دقيقه بعد، ساعت 12:35، مردي با چهرهاي عصباني در را باز ميكند و با صداي بلند ميگويد اينجا تا ساعت 12 بيشتر باز نيست و بعد يكييكي اسم روي دفترچههايي را كه در دست دارد، ميخواند تا به صاحبانشان بدهد. از آنطرف مرد جواني به پدر ميانسالش ميگويد: برو جلو شايد دفترچه رو ازت گرفت و ناگهان صداي بلند بستهشدن درِ آهني تمام صداهاي اطراف را در خود ميبلعد. پيرمرد در حالي كه دفترچه عشايرش در دستهاي پينهبستهاش است، مستأصل كنار خيابان مينشيند: «از صبح داریم دنبال دارو میگردیم، در نهایت گفتن بیایم اینجا، حالا هم از ما آزمايشها را ميخواهند. من و پسرم از تختسليمان اومديم اينجا. 12 ساعت تو راه بوديم. آزمايشها را با خودمان نياورديم. حالا نميدانم بايد چهكار كنم؟ 28 تا قرص 930 هزار تومان؛ چون نميتونستم پولش رو تهيه كنم اومدم اينجا».
تعدادي از كساني كه نتوانستند تأييد داروي خود را بگيرند، با نااميدي از آنجا دور شدند و عدهاي همانجا ماندند و با كليد یا سكهاي كه در دست داشتند، تقتق تقتق روي در ميكوبيدند تا شايد كسي در را برايشان باز كند. يكي از ميان جمعيت گفت: كسي به حرف ما گوش نميدهد، اصلا نميدانم چرا بايد براي دارويي كه پزشك برايمان نوشته پاسخگوي چند ارگان باشيم تا بتوانيم صحت حرفهايمان را اثبات كنيم؟
بااينحال چهارشنبه هفته گذشته محمد توکلی، مدیر کل دفتر بازرسی، ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات وزارت بهداشت، با بیان اینکه با توجه به نظارتها و بازرسیهایی که انجام شده است، در بازار دارویی کشور آرامش نسبی برقرار شده و شرایط عادی است، درباره کمبود اقلام دارویی و تجهیزاتی گفت: «قبلا بهطور متوسط و به صورت ماهانه کمبود کمتر از ۳۵ قلم دارو تجهیزات پزشکی به ثبت میرسید، اما در مقطعی تعداد کمبود اقلام دارویی افزایش پیدا کرد و دلیلش تخصیصنیافتن ارز از سوی دولت بود که با توجه به تخصیص مناسب ارز، درحالحاضر تعداد کمبودها روند کاهشی پیدا کرده است».
منبع: روزنامه شرق/سمیرا حسینی/۱۱ تیر ۹۷
ولی هرجای تهران را گشتم اصلا وجود نداره.
الان تکلیف برادر من و امثال برادرم چی میشه؟؟؟؟
یعنی دور از جون برن و بمیرن؟؟؟