"دیدارنیوز" نگاهی به کار نامرئی زنان به مناسبت روز جهانی زنان خانه دار دارد؛
در دنیا کمتر کاری مانند کار زنان در خانه به شکنجه سیزیف، پهلوان افسانهای یونان [۱]شباهت دارد. زنان خانه دار همواره و بی وقفه مشغول انجام کارهای تکراری و بعضا خسته کننده بی پایانی هستند که هرچند انجام آنها جزء ضروریات زندگی است و اساسا زندگی بدون کار خانگی زنان معنا نمییابد، اما این کار، مزدی در برنداشته و در زمره وظایف مادری و خانگی زنان به حساب میآید، زیرا بر اساس «تقسیم کار جنسی» که ویژگی کار و اقتصاد عصر سرمایه داری است، حوزه عمومی عمدتا به مردان و حوزه خصوصی به زنان اختصاص مییابد، در حالی که اختیار و تصمیمگیری در دو حوزه به مردان تعلق دارد.
دیدارنیوز ـ
مرضیه حسینی: باید عجله کنم، کلی کار در خانه منتظر من است، میوه و سبزی و نوشیدنی میخرم و درحالی که کیسههای سنگین هر دو دستم را پر کرده اند دوان دوان به سمت خانه میروم. زمانی برای استراحت دادن به دستانم ندارم، باید خانه را تمیز و گردگیری کنم، ظرفها را بشویم، میز صبحانه را جمع کنم، لباسهای خشک شده را اتو زده در کمد بگذارم، کت و شلوار همسرم را از خشک شویی بگیرم، به نانوایی بروم و از آنجا به لبنیاتی، باید عجله کنم، چون دخترم منتظر است تا به دنبالش بروم، آرزو میکنمای کاش ده تا دست داشتم. دخترم را از مدرسه میآورم، برنج را دم میکنم و ظرفها را میشویم، لباسهای کثیف را داخل ماشین لباسشویی میریزم، ناهار میکشم و بعد، بازهم ظرف کثیف، خسته شده ام با دلخوری به سینک نگاه میکنم و در دلم میگویم چرا ظرفهای کثیف تمامی ندارند!
لباسها را پهن میکنم، چای دم میکنم، پسرم از مدرسه آمده و عصرانه اش را میدهم، مادر همسرم را به دکتر میبرم، درسهای مدرسه پسرم را با او تمرین میکنم، شام میپزم، کف آشپزخانه را تمیز میکنم و گلدانها را آب میدهم. شام میکشم، میز شام را جمع میکنم و باز ظرفهای کثیف! همسرم سیگار بعد از شامش را میکشد، تخمه میخورد و فوتبال میبیند، مثل همیشه به خواهشم برای اینکه خاکستر سیگار و پوست تخمهها را روی میز نریزد توجهی نمیکند، تیم مورد علاقه اش بازی را باخته، غرغر میکند و بی دلیل پیله میکند که چرا پیراهن یاسی، اتو ندارد؛ در حالی که گفته بود برای جلسه فردا پیراهن سفیدش را میخواهد، او میرود که بخوابد، باید میز را تمیز کنم، تلوزیون را خاموش کنم، مطمئن شوم بچهها تکالیفشان را انجام داده اند. بچهها را به اتاقشان میبرم و چراغ هارا خاموش میکنم.
همیشه من چراغها را خاموش میکنم، حواسم هست که شویندهها تمام نشده باشد، من کسی هستم که میدانم چای، قهوه، میوه، نان، وسایل صبحانه، برنج و مرغ و گوشت و حتی دستمال توالت تمام شده یانه، من میدانم که بچهها چه چیزهایی نیاز دارند، لوازم تحریر دارند یا نه، جلسه اولیا و مربیان در مدرسه چه زمانی است، وقت ارتودنسی پسرمان چه روزی است، این من هستم که متخصصهایی که فرزندان و همسرم نیاز دارند را پیدا میکنم، وقت میگیرم و به دکتر میبرم، من کسی هستم که حواسم به رژیم مربوط به کبد چرب همسرم هست، غذاهای مناسب میپزم و مواظب هستم داروهایش را به موقع مصرف کند.
آری همه این کارها را من انجام میدهم، زیرا من یک زن خانه دار هستم، قلمرو اختیاراتم فاصله بین آشپزخانه و هال و اتاق خواب است. سالهاست تمام کارهایی که گفتم را هر روز انجام میدهم؛ بی تنوع و تغییری، گاهی فکر میکنم که چقدر خودم را فراموش کرده ام، سالها است که تمام خودم را وقف بچهها و همسر و خانواده کرده ام، کارم را رها کردم تا به فرزندانم برسم، بزرگ کردن آنها و رسیدگی به پدرشان و خانواده همسرم و خودم، تمام وقت مرا را گرفت، دیگر زمانی برای تفریح یا اینکه با دوستانم باشم و ورزش کنم نداشتم.
حالا زنی ۴۸ ساله ام با موهای سفید و خطوط کنار لب و چشم و گونه، نه فرزندانم چندان هوایم را دارند و نه برای همسرم زن خواستنی دلخواهش هستم. اینکه دیگر برایش راضی کننده نیستم را بارها به رویم آورده است، وقتی دخترمان یک ساله بود یا پسرمان سخت بیمار بود، حیرت کردم از اینکه چطور نمیداند وقتی مراقبت دائم از بچهها و انجام کارهای بی پایان خانه همه برعهده من است چطور میتوانم لباسهای خاص بپوشم و شبی رویایی برایش رقم بزنم، بوی ادکلن بدهم و میکاپ داشته باشم.
کار خانگی زنان، کاری نامرئی و پنهان است
در دنیا کمتر کاری مانند کار زنان در خانه به شکنجه سیزیف، پهلوان افسانهای یونان [۱]شباهت دارد. زنان خانه دار همواره و بی وقفه مشغول انجام کارهای تکراری و بعضا خسته کننده بی پایانی هستند که هرچند انجام آنها جزء ضروریات زندگی است و اساسا زندگی بدون کار خانگی زنان معنا نمییابد، اما این کار، مزدی در برنداشته و در زمره وظایف مادری و خانگی زنان به حساب میآید، زیرا بر اساس «تقسیم کار جنسی» که ویژگی کار و اقتصاد عصر سرمایه داری است، حوزه عمومی عمدتا به مردان و حوزه خصوصی به زنان اختصاص مییابد، در حالی که اختیار و تصمیمگیری در دو حوزه به مردان تعلق دارد.
کار خانگی زنان، نه تعطیلی دارد، نه مرخصی و نه حتی در نظام سرمایه داری دارای ارزش است، زیرا در این نظام، کار آن چیزی است که به تولید ارزش افزوده یا کالا منجر شود. یعنی در این تعریف، کار آفریننده چیزی است به نام ارزش که با پول بیان میشود. برای مثال ارزش پولی که یک معلم مهد کودک با مدرک لیسانس در طی هشت ساعت ایجاد میکند به مراتب کمتر از ارزشی است که یک لولهکش در همان مدت زمان ایجاد میکند، در نتیجه معلم مهد کودک حقوق به مراتب کمتری از لولهکش دریافت میکند. کار خانگی زنان نیز به همین دلیل که ارزش افزوده یا کالا تولید نمیکند، در دنیای غرب کاری بی ارزش که مزدی در برندارد تلقی میشود.
وضعیت مشاغل خانگی زنان و دستمزد بسیار پایین آنها که فاقد هرگونه مزایای شغلی است نیز ریشه در همین بی ارزش تلقی شدن کار خانگی زنان دارد. تحقیقات نشان میدهد که زنان خانه دار از افسردگی و یا حس ناکامی بیشتری رنج میبرند، وابستگی اقتصادی زن به مرد در چهارجوب زندگی خانوادگی، عدم مشارکت در تولید اجتماعی و رشد اقتصادی و محدود شدن به میدان اندیشه و عمل مرد، از پیامدهای کار خانگی روزمره است. کار خانگی به دلیل ابتدایی بودن، تکراری بودن و خدماتی بودن، قابل مقایسه با کار تولیدی و متنوع در فضای جامعه نیست.
وضعیت کار خانگی زنان، درخصوص زنانی که در شهرهای کوچک یا روستاها زندگی میکنند بسیار وخیمتر است، زیرا این زنان به جز کار خانگی، انجام کارهای کشاورزی، دامداری، بافندگی، تولید لبنیات و فروش آنها و ... را نیز برعهده دارند؛ در حالی که هیچ مزدی برای انجام این حجم از کار دریافت نمیکنند، زیرا تمام این کارها در زمره کار خانگی و در نتیجه، وظیفه آنها به حساب میآید.
هم در زندگی روستایی و هم شهری، مردان مشارکت کمی در انجام کارهای خانگی دارند؛ حتی اگر همسران شاغل داشته باشند. این درحالی است که انجام کارهای مرد در خانه نیز بر عهده زنان قرار گرفته است. بر اساس تحقیقی در آمریکا به طور متوسط مردان ۷ساعت در هفته، کار خانگی برای همسرانشان ایجاد میکنند.
ژان دیلمن و زیرسقف دودی
ایدئولوژی ارزشمندی خانه داری، در عصر جدید و با شکل گیری اقتصاد سرمایه داری، به ویژه در چهارچوب دولت-ملتها با کمک انگارههای مدرن توجیه شد. این ایدئولوژی به زنان القا میکرد که کار آنها در خانه و مراقبت و پروراندن فرزندان، مهمترین رسالت اجتماعی یک زن و به واقع نشانه وطن پرستی اوست. این تعریف جدید، در کار خانگی زنان نقشی سیاسی ـ اجتماعی میدید و به زنان میآموخت که آنها ملکههای خانه خود هستند و برمردان و فرزندانشان تسلط کامل دارند. مطالعه بر روی زنان خانه دار در آمریکا و اروپا و سایررکشورها، اما نشان داد اغلب زنان خانه دار به ویژه در دهه ۴۰ یا ۵۰ زندگی خود، احساس زنی بازنده را دارند که عمر خود را فدای خانه و شوهر و فرزندان خود کرده و اکنون در ۵۰ سالگی به شدت تنها و غمگین است.
کارخانگی زنان به عنوان کاری نامریی و پنهان و فاقد مزد، موضوع بعضی از کتابها و فیلمهای ساخته زنان است. رمان «چراغها را من خاموش میکنم» نوشته رویا پیرازاد سعی در به تصویر کشیدن روزمرگیهای خسته کننده و تکراری یک زن خانه دار دارد. زنی که در این تکرار چند ساله خود را فراموش کرده است.
فیلم ایرانی «زیر سقف دودی» ساخته پوران درخشنده نیز راوی درماندگی و احساس شکست زنی خانه دار است که در میانه دهه ۴۰ زندگی خود درمی یابد که به رغم صرف عمر و جوانی برای همسر و پسرش، همسرش وارد رابطه با زنی شاغل، جوان و جذابتر از او شده و پسرش نیز با دختری در ارتباط است و قصد ازدواج با او را دارد، درحالی که مادر حتی در جریان کار پسرش نیست. زن که انگار شوکی به او وارد شده، پس از آنکه میفهمد شوهرش با زنی دیگر ازدواج کرده، بهت زده و سرخورده تصمیم به طلاق میگیرد.
فیلم «ژان دیلمن» ساخته شانتال آکرمن نیز ۳ شبانه روز از روزمرگیهای یک زن بیوه خانه دار را به تصویر میکشد که با پسرش زندگی میکند. کارهای این زن درخانه با جزییات تمام به تصویر کشیده شده و نشان میدهد که چگونه زن، تمام شبانه روزش را وقف خانه و پسرش میکند و تقسیم کار خانگی هیچ معنایی ندارد.
ظاهرا ژان از کارهای خانه خسته نمیشود و آن را وظیفه خودش میداند، اما بیننده از دیدن این همه کار که بسیار طولانی و دقیق انجام میشود، به ستوه میآید. آکرمن در فیلم خود قصد دارد تکراری و یکنواخت بودن کار خانگی را نشان دهد و این پیام را برساند که زنان هر روزه کارهایی را انجام میدهند که دیگران حتی از دیدنش خسته میشوند. او میخواهد بگوید کار خانگی، کار است و باید به رسمیت شناخته شود.
[۱]سیزیف، در اساطیر یونان بخاطر فاش کردن راز خدایگان محکوم شد تا تخته سنگی را به دوش گرفته و تا قله یک کوه حمل کند، اما همین که به قله میرسد، سنگ به پایین میغلتد و سیزیف باید دوباره این کار را انجام دهد. شکنجه سیزیف کنایه از انجام کار تکراری، خسته کننده، بیهوده و یکنواخت است.
واقعا صبح تا شب حمالی می کنیم اخرشم می گن مگه زن خانه دار چکار می کنه توخونه
هیچ کس قدر نمی دونه نه شوهر نه بچه