گفتگوی "دیدارنیوز" با «امانالله قرائی مقدم» پیرامون نابهنجاریهای اجتماعی؛
دیدارنیوز ـ هنجار و ناهنجاری از مسائلی است که در جامعه شناسی به سراغ آن میروند و به زبان ساده تلاش میکنند که در این علم وضعیتهای مختلف که به آنها هنجار یا ناهنجاری گفته میشود را تحلیل و بررسی کنند. در جامعه ما نیز برخی بر این باورند که دچار یک وضعیت نابهنجار شده ایم و باید در ابتدا آن را مورد تحلیل قرار دهیم و در ادامه راهکارهای اصلاح آن را مورد بررسی قرار دهیم.
امانالله قرائی مقدم استاد دانشگاه و جامعهشناس شناخته شده کشورمان است که دیدارنیوز در گفتگو با او به سراغ مسائلی از این دست رفته است. قرائی مقدم بر نقش آموزش و پرورش تاکید دارد و بسیاری از دیدگاههای او حول این مساله شکل گرفته است. این استاد دانشگاه بر اهمیت توان داخلی و عرضه آن به نسلهای مختلف تاکید دارد و بر این باور است که باید در بستر آموزش و پرورش این اتفاق عملی شود.
در ادامه گفتگوی دیدارنیوز با امانالله قرائی مقدم استاد دانشگاه و جامعهشناس را میخوانید.
دیدارنیوز: از بحث ناهنجاریها شروع کنیم. امروز در جامعه ما ناهنجاریها نسبت به گذشته کمی بیشتر شده است. علت را در چه میدانید؟
قرائی مقدم: اصولاً ناهنجاری یعنی فرد، مخالف ارزشها و معیارهایی که جامعه از لحاظ تاریخی در حافظه دارد، رفتار کند. وقتی کسی ناهنجار است و بههنجار رفتار نمیکند از لحاظ جامعهشناسی یعنی غیر معمول رفتار میکند و غیر عادی است.
دیدارنیوز: از کجا به وجود آمده است؟
قرائی مقدم: از خانواده شروع میشود. اما این خانواده متأثر از جامعه است. اصولاً نابهنجاری پدیده ذاتی، ارثی و نژادی نیست. اصولاً ناهنجاری را تحت عنوان آنومی و یا جامعه آنومیک میگوییم. یعنی جامعهای که فروریزی ارزشها در آن وجود دارد و هنجارها فرو ریخته است و دیگر باورها و معیارهای قبلی مورد قبول نیست. این از دو زاویه قابل بررسی است؛ یکی این که اصولاً هیچ جامعهای ساکن نیست. یعنی جامعه دائم در حال تغییر و تحول و پویا است که در بحث جامعهشناسی پویا مورد مطالعه قرار میگیرد. چون هیچ جامعهای نیست که ساکن باشد. اگر در همان حالت گذشته باشد میمیرد. یعنی مرتباً با نسلها و بعداً با شکاف نسلها و با اختلاف نسلها تغییر میکند. البته بنده با اختلاف نسل بیشتر موافق هستم. چون شکاف به معنای قطع کردن است. اما جوان ما قطع نکرده، بلکه هنجارهایی را که مورد قبول ما بوده به دلیل نابسامانیهایی که از طریق آموزش و پرورش، خانواده، رفتار و کردار و شیوه زندگی و حرفهایی که زدیم و از طریق رسانهها - چه رسانههای داخلی و رسانههای خارجی - انجام دادیم این اختلاف نسلی مرتب به وجود آمده است.
دیدارنیوز: چرا این طور شده و علت چیست؟ چرا نسبت به گذشته افزایش پیدا کرده است؟ شما اشاره میفرمایید به علت این که جامعه ساکن نیست و پویا است و رشد جامعه موجب این مسئله میشود. اما یک بخش دیگر این است که شما شکافهای طبقاتی دارید حال شما در برخی موارد با واژه شکاف موافق نیستید و میگویید اختلاف است. اگر از تعبیر خود شما استفاده کنیم و بگوییم که اختلاف است، این اختلاف در زمینههای مختلف مثل اندیشه و اختلاف طبقاتی و در بحث شمال و جنوب ایران و غیر ایران و بحث هویت و خیلی موارد است که اختلاف طبقاتی و یا اختلاف دیدگاه به وجود میآورد. اینها موجب شده که بسیاری از افراد هویت خود را از دست بدهند و به خاطر هویت از دست رفته ناهنجاری پدید آمده است.
قرائی مقدم: کاملاً درست است. البته هویت را به طور کلی معتقد نیستم. بحث شما در اینجا دو قسمت است؛ یک شکاف اقتصادی و طبقاتی که اقتصادی است و مربوط به عوامل مادی است. بله، این کاملاً وجود دارد. یک نکتهای که در فرمایش شما بود این که ذهن و ذهنیت فرهنگی تغییر کرده است. باورها و اعتقادات و شیوه زندگی تغییر کرده است. این جا یک نظریه بزرگی وجود دارد. آن نظریه این است که میگویند چه چیزی باعث میشود ذهنیت انسان تغییر کند؟ این دیدگاه جامعهشناسانی است که تکنوکرات یا مادی گرا هستند. میگویند این تکنیک و فن یا ابزار است که انسان را تغییر داده است و به آن انسان ابزارساز میگویند. از ابتدای بشر همین که انسان، استخوان شکسته را در زمین فرو کرد و با سنگ و چوب چیزی درست کرد و حمله کرد، تغییر و تحول آغاز شد و بعد رسید به مطلبی که تکنوکراسی از قرن ۱۸ به بعد و در اوایل قرن بیستم انقلاب صنعتی به وجود آمد. گفتند که آن چه که میتواند ذهن، اندیشه، سبک زندگی، شکاف طبقاتی، اختلافات فکری و فروریختگی ارزشها و هنجارها را به وجود آورد، تکنولوژی است. من در این جا به فرمایش رهبری در اول فروردین سال ۹۷ در مشهد اشاره میکنم. جمله بسیار جالبی است که فرمودند فناوری، فرهنگ میآورد، فناوری، اشرافیت و سبک زندگی میآورد. این کاملاً درست است. یعنی همین نظریه تکنوکراسی است. میگویند هنگامی که دوچرخه و ماشین دودی آمد زندگی مردم ایران تغییر کرد. یخچال که آمد بعد فریز آمد، بعد لباسشویی، بعد زود پز آمد. یعنی بر اساس تئوری تکنوکراتهایی مانند وبلن و نیمکلوف و مارکس و دیگران که میگویند وقتی شما یخچال را دیدید، یخچال معلم شد.
دیدارنیوز: وقتی شما این صحبت را بیان میکنید همانطور که به صحبتهای مقام معظم رهبری اشاره کردید وقتی فرهنگ با خودش میآورد ما باید هنجار داشته باشیم و ما باید به سراغ فرهنگی برویم که همراه خودش میآورد. اما با توجه به این که تمام این موارد هستند و امروزه مرزها در دنیا توسط رسانهها شکسته شده و مرزی وجود ندارد و همه رسانههای جهان با هم هستند چرا اینجا این ناهنجاریها و این شکافها به وجود میآید؟
قرائی مقدم: اصولاً وقتی که جامعه در حال تغییر و تحول است این جا سه دیدگاه به وجود میآید؛ از دیدگاه سنتیها خلاف هنجار است. به قول جان دیویدسن شاعر اسکاتلندی میگوید جوانان امروز فریاد میزنند که «دیگر هیچ عملی و هیچ اندیشهای و هیچ رسمی حرمتش واجب نیست. اینک میتوان از آن تخطی کرد» وقتی که این تکنولوژی آمد و شیوه زندگی و سبک زندگی را تغییر داد شما نمیتوانید با آن مبارزه کنید. مقام معظم رهبری در سال ۱۳۹۱ در بجنورد فرمودند چرا نمیشود با این سبک زندگی که جوانان گرفتند و اشرافیگری و تجملگرایی که به وجود آمده مبارزه کنید؟ چون تکنولوژی و صنعت علاوه بر آن ماهوارهها و دهکده جهانی مطرح است. مردمشناس بزرگ انگلیسی سر ادوارد برن تیلور گفت فرهنگ بشری روی خط در حرکت است. در بالاترین این سطح تمدن آنگلو ساکسون است. ما باید همه مردم دنیا را بر اساس تئوری مارشال مک لوهان به سبک زندگی و شیوه زندگی غربیها پرورش دهیم. خب کارتون، فیلم وسریال ساختند و ماهواره درست کردند که همه مردم دنیا را به یک گونه سبک زندگی پرورش دهند.
دیدارنیوز: آیا این درست است؟
قرائی مقدم: این از نظر آنها درست است. خرده فرهنگها و فرهنگهای بزرگ و متمدنی مثل ایران، مصر، هند و چین فرو ریخته است. شما دیگر امروز کیمونوی ژاپنی نمیبینید. الان که کره جنوبی سریالهای مختلف جومونگ و ... را درست میکند برای این است که اصالت فرهنگی را از بین نبرد. بنده در حدود ۲۳ سال قبل همانی که ژاپنیها در سال ۱۹۴۹ گفتند که ژاپنی بمانیم، اما از تمدن غرب عقب نمانیم را گفتم. برای این که خطر احساس شده بود. مسلم است عوامل درونزا و نادانی و ندانم کاریهای خودمان یک عامل است. مثلاً وقتی که در مدرسه به اصطلاح خواستیم پالایش انجام دهیم و مدیر و معاون را عوض کردیم و به معلم گفتیم کنار برو و یک عده جوان را سر کار آوردیم، فرهنگ فرو ریخت. بنده در ۳۲ سال قبل نوشتم بیگانگی با فرهنگ ملی از کودکستان آغاز میشود. در افکار خود خانه تکانی کنید. خانه از پای بست ویران است. خب گوش نکردند. جوانی که در مدرسه دید که مدیر و معلمی که تا حالا بوده و ۲۰ و ۲۵ سال تجربه داشته و بسیار خوب بوده حال در یک شب آقای وزیر آمد آنها را عوض کرد. گفت پس معلم و مدیر مهم نیست، در نتیجه پدر و مادر هم مهم نیست. در نتیجه رئیس بزرگ هم مهم نیست. درنتیجه ارزشها و هنجارهای سنتی که میگویند این کار را نکن بد است و به بزرگترها احترام بگذار، مهم نیست. پس رئیسجمهور هم مهم نیست پس مقام بالا هم مهم نیست. این تقصیر ما بود. ژاپنیها این کار را نکردند. ژاپنیها احترام و تقدس را نگاه داشتند و نیامدند این شورش را بکنند.
دیدارنیوز: بنابراین شما این ناهنجاریها را با توجه به صحبتی که میکنید بخشی از آن را مربوط به حاکمیت میدانید. یعنی مدیریت حاکمیت به گونهای عمل کرده که این ناهنجاریها تا این لحظه وجود داشته است. اشاره کردید که ناهنجاریها طبیعی هستند و زاده فرهنگ و تمدن هستند.
قرائی مقدم: طبیعی خیر، بلکه اجتماعی هستند.
دیدارنیوز: اجتماعی هستند. به هر جهت وقتی که علم و تکنولوژی و فناوری میآید، خود به خود این پویایی به وجود میآید. حال با توجه به این مطلب باید این ناهنجاریها را اسم آن را ناهنجاری نگذاریم و بگوییم که طبیعی هستند؟
قرائی مقدم: بله ناهنجاری هستند. درجامعهشناسی یک تئوری هست که بنده ۲۲ سال قبل نوشتم از خود من نیست، اما برای اولین بار در ایران مطرح شد. مسئله سوروکین استاد هاروارد است. میگوید ذهنیت فکری انسان و بشریت تا حالا سه مرحله را طی کرده است؛ ابتدا دوره عقلانی است که ذهنیت حاکم بر اذهان بشریت عقلانی بود. یعنی عقلانی تصمیم میگرفتند و انتخاب میکردند. ذهنیت عقلانی در دوره یونان باستان بود. یعنی قرن سوم تا پنجم دوره شهودی شده است. از قرن پنجم تا قرن پانزدهم و اواخر قرن سیزدهم، ذهنیت فرهنگی انسان شهودی شده است. یعنی اخلاق و معارف و اعتقادات و باورها و دیانت و تقوا و امانت مهم بوده است. اما از قرن ۱۷ به بعد ذهنیت حاکم بر اذهان همه مردم مادیات، حسیات، پول و ... است. یعنی امروز اگر در خیابان میبینید با ماشین پورشه و بنز پز میدهد و با النگو و گوشواره در مهمانیها فخر فروشی میکند و همه زندگی مادی شده و برادری و عشق و علاقه و ازدواج و طلاق همه مادیات شده، دلیلش این است که ذهنیت بشر تغییر کرده است. ذهنیت امروز حاکم بر بشریت حسیات و مادیات است. البته منظور این نیست که دو مرحله قبل به طور کامل از بین رفته باشد بلکه معجونی از این است. اما آن چه که الان بر جهان حاکم است به اصطلاح ظاهر افراد آنها را تعریف میکند. اگر لباس خوب بپوشد میگوید بالا است. اگر النگو وگوشواره و انگشتر و .. و ماشین پورشه داشته باشد میگویند بالا است، اما نگاه نمیکنند که این دختر چه هنری از دستش میآید. یک کسی که ثروت ندارد، اما از هر انگشتش یک هنر میریزد میگویند نه. چرا ازدواج پسران کوچکتر با دختران و زنان سن بالاتر رواج پیدا کرده است؟ همه چیز رنگ مادی گرفته است.
دیدارنیوز: این بحث ناهنجاریها را وقتی مطرح میکنیم، امروزه بسیاری از جوانان ما تن به ازدواج نمیدهند. مرکز آمار ایران و سازمان ثبت احوال اعلام میکنند آمار طلاق زیاد شده است. به نوعی اینها ناهنجاریهایی است که در جامعه پدید آمده و به این شرایط تبدیل شده. این چیزی است که وجود دارد. ما در این نشستی که با شما داریم به دنبال همین هستیم که از دیدگاه دانشمندی مثل شما بتوانیم استفاده کنیم و بگوییم که علت این ناهنجاریها چیست و چگونه میشود با این ناهنجاریها برخورد مناسب داشت؟ علت و علل آن را تا حدودی شما برشمردید و بخشی از آن را گفتید که بر اساس سیاستهای حاکمیت است که این اتفاق افتاده است.
قرائی مقدم: ندانم کاریها و دوستان نادان این را به وجود آوردهاند. مرتباً صحبت میشود که سال فرهنگ و همدلی و هم زبانی. کو؟! کجاست؟ پدیدههای اجتماعی مثل همین مسئله تأخیر افتادن در ازدواج یا افزایش طلاق که حدود ۱۶ یا ۱۷ عامل در این طلاق مؤثر است. ازدواجهای تلفنی و آشناییهای زود گذر. ما طلاق داشتهایم که به خاطر یک پیتزا بوده است.
دیدارنیوز: آیا شما تصور نمیکنید به دلیل خط کشی یا شکاف بین خانمها و آقایان و ... این اتفاقها افتاده است؟
قرائی مقدم: بله، این طور است. اما از نظر جامعهشناسی چه چیزی این شکاف فکری را به وجود آورده است؟ مقایسه است. امروز دیگر دختران ما مانند مادرانشان و مادر بزرگهایشان، هدف از ازدواج را تنها زندگی نمیدانند، بلکه میگویند من به ثروت برسم و ماشین و مسکن فلان داشته باشم و غیره. یعنی نفس ازدواج بر خلاف گذشته که در ارزشها و اعتقادات و باورهای دینی و معرفتی ایران وجود داشته، کم رنگ شده است. ما در گذشته نیاز به مشاوره و راهنمایی ازدواج نداشتیم، بلکه خود به خود در درون جامعهمان بود. ما زنان و مردانی داشتیم که خانواده پسر و دختر را میشناختند و وقتی والدین پیشنهاد میکردند میگفتند این پسر خوب است. این بهتر از مشاوره و راهنمایی است. الان نمیگویم بد است بلکه خوب است و بنده خودم به آنها درس میدهم. اما آنها در بطن جامعه قرار داشتند و آنها آگاه بودند. در یک محله مثل خیابان ایران میدانند که خانواده شما کیست و دختر شما چه اخلاق و رفتاری دارد و پسر چه کسی مناسب او است. نه این که ما برویم یک ساعت و یا نیم ساعت صحبت کنیم بعد بگوییم بله همین خوب است. پس اختلاف فکری اصولاً ذات و طبیعت انسان است. انسان که مثل حیوان نیست. بلکه تغییر میکند و این تغییرات هم درون زا است. یعنی آموزش و پرورش بیمار، ندانم کاریها و تغییر و تحولات شتابنده. جامعه دوام نداشت که ببیند یک روزه سی هزار معلم ما را در خیابان قوام السلطنه باز نشسته و باز خرید کردند. آموزش و پرورش فرو ریخت و دیگر امروز معلم برای شاگرد، آن اعتبار را ندارد و اعتبارش را از دست داده است. در حالی که در دوره بنده و بعدش هم در دوره شما ما میگفتیم آیا معلم غذا میخورد؟ مگر جرأت داشتیم که ما در خیابان راه برویم و نگاه کنیم که معلم از این کوچه رد میشود. الان پشت معلم کاغذ آویزان میکنند و به معلم چاقو میزنند. چرا؟ چون حرمت و تقدس معلم که فرو ریخت حرمت و تقدس جامعه میریزد.
دیدارنیوز: با توجه به این که از جهان صحبت کردید، بحث الگوهای رفتاری در کشورهای غربی شکل گرفته و مطرح است. اما در همان جامعه در حال حاضر به معلمهایشان احترام ویژه میگذارند و فرهنگشان را حفظ کردهاند و ناهنجاریها به حداقل رسیده است. مردم آن کشورها شاید خیلی راحتتر دارند زندگی میکنند و افکار و اندیشههایشان به صورتی برای همزیستی مسالمت آمیز با یکدیگر متمایل است. ما با آنها چه تفاوتی داریم؟ وقتی با برخی از روانشانسان صحبت میکنیم معتقد هستند فشارهایی که در جامعه وجود دارد موجب استرس و عصبانیت افراد میشود و اینها موجب آن ناهنجاریها شده که در همه شقوق جامعه اثر نامطلوب خود را گذاشته است.
قرائی مقدم: این کاملاً درست است، فشار است. اما تأکید بر روانشناسی فردی نکنید. یک آمریکایی فرزند خود را آمریکایی بار میآورد. دو روانشناس اجتماعی بزرگ به نام اش و لورج پرچم آمریکا را بزرگترین پرچم میدانند. اش و لورج سکه آمریکایی را با سکه مشابه انگلیسی به کلاس دادند و گفتند که این دو سکه را مقایسه کنید. کدام بزرگتر است؟ گفتند سکه آمریکایی. او را آمریکایی بار میآورند. اما ما این کار را نکردیم، آموزش و پرورش بیمار که بنده سی سال قبل نوشتم برای چه بود؟
دیدارنیوز: اما ادعا چیز دیگری است.
قرائی مقدم: ما خیال میکنیم. یک انگلیسی فرزندش را انگلیسی بار میآورد. آلمانی هم آلمانی بار میآورد. شما نظم و ترتیب را ببینید، به قول خانم آندره میشل در کتاب جامعهشناسی خانواده، آلمانی فرزندش را منظم بار میآورد. در خانواده آلمانی پدر در رأس قدرت است به همین دلیل به هیتلر روح آلمان و پدر آلمان میگفتند. اما شما در این جامعه پدر را بی قابلیت کردید.
دیدارنیوز: نکته اینجا است که چهل سال از انقلاب گذشته است؛ و ادعا بر این بوده که ما فرهنگ ایرانی و اسلامی و سنتهای حتی منطقهای و ایلی و عشایری و زبانهای محلی مان را حفظ کنیم. اما این طور نشده است و نتیجه این چیزی که وجود دارد است.
قرائی مقدم: نشده است. شما ادبیاتتان را چه کردید؟ آموزش و پرورش جواب دهد. کدام دانشآموز ایرانی الان دیپلم گرفته، اما چهار تا شعر از مولوی با حافظ و سعدی را میداند؟ تاریخ ایران را چه کردید؟ تاریخ را تا واقعه تنباکو بردهاید. صحبت از نادر شاه است؟ صحبت از شاه عباس است؟ شما میخواهید الان در آمریکا سیتیزن شوید تنها یک درس از شما امتحان میگیرند آن هم تاریخ آمریکا است. شما تاریخ را از بین بردهاید. این همان عوامل پنهانی است که بنده میگویم درونزا است. شما صحبت از شاه عباس کردید تا الان؟ این قاجار سراسر فساد است و باید این را بگویید. همه اینهایی که در طول تاریخ بر ایران حکومت کردهاند.
دیدارنیوز: یک زمانی این تفکر بود که به تاریخ گذشته ایران قبل از اسلام توجهی نشود. تاریخ و تمدن ما از اسلام به بعد است؟
قرائی مقدم: خیر، این یکی از آن عوامل است. بچه شما موزه ایران باستان را دیده است؟! دانشجوی تاریخ، گنجنامه همدان را دیده است؟! بنده در دانشگاه تدریس میکنم. دانشجوی رشته تاریخ شیر سنگی در همدان را دیده است؟ طاق بستان را دیده است؟ چینیها میگویند آن چه که یک عکس به من نشان میدهد، هزاران صحبت قادر به بیان آن نیست. وقتی که دانشجو و دانشآموز موزه ایران باستان را ندیده است و نمیفهمد که تاریخ ایران چیست. همین لوحهای گلی که بعد از ۸۴ سال با زحمت زیاد به دست آمدهاند، چرا باید دانشآموز اینها را نبیند؟ وقتی شما آنها را نگاه میکنید میبینید که چقدر این صورت حسابها دقیق بوده است. خب وقتی که آنها را نمیبیند میگوید ما از پی بته بلند شدهایم. در جامعهشناسی عوامل زیادی مؤثر است. مثلاً اقتصاد مهم است اما ما اگر از درون خود را قوی میکردیم، تحصیل کرده ما فرار نمیکرد. خب غرب برایش چه فایدهای دارد که یک فارغالتحصیل عالی که بیش از ۲۰۰ یا ۲۵۰ میلیون تومان سرمایهگذاری روی آن کردهاند که تا لیسانس یا فوق لیسانس یا دکتری رفته است بدون یک ریال خرج جذب خودش کند؟ فرار مغزها از جهان سوم برای چیست؟ در جامعهشناسی یک علت و معلولی حاکم است و فرد نیست. فرد یک عنصر است در کل خاصیتی است که در تک تک افراد نیست، بدن ما از سلول تشکیل شده، اما وقتی بافت تشکیل شد دیگر سلول نیست.
دیدارنیوز: جامعه ایران را جامعهشناسی کنید و شما تعریف کنید و محورهای جامعهشناسی ایران را بر شمارید و مثلاً در جامعهشناسی ایران موفقیتها و خوبیهایش چیست و بدیهایش چیست. ایران را معرفی بفرمایید؟
قرائی مقدم: ایران را باید از چند بعد بررسی کرد؛ مثلاً از دیدگاه آموزش و پرورش. بنده صاحب تألیف جامعهشناسی آموزش و پرورش هستم. در این مورد کتاب دارم که الان مرجع درسی دانشگاهها است. اصل جامعه بر آموزش و پرورش است. اگر ما میخواهیم فرهنگسازی کنیم، ابتدا این آموزش و پرورش است که میتواند فرهنگسازی کند. انتقال میراث فرهنگی، شخصیت دهی و صداقت و امانت و موافق هنجارها رفتار کردن وغیره وظیفه آموزش و پرورش است.
دیدارنیوز: الان از دیدگاه آقای دکتر قرائی مقدم بحث هنجارها و ناهنجاریها در ایران منطقی است؟
قرائی مقدم: خیر. همانطور که عرض کردم هنجارها و ناهنجاریها از لحظه تولد شروع میشود. یعنی همین که در گوش شما والدین اذان خواندند و اسم شما را محمد گذاشتند فرهنگ آغاز شد. وقتی بچه در بیمارستان متولد میشود مادرش در گوشش اذان میخواند یعنی دین شما اسلام شد و اسم شما را محمد میگذارد و یا اسم دختر را فاطمه میگذارد. حال کار ندارم که بعدش چه میشود، اما فرهنگ وارد شد. همین ضرب المثلهای بسیار مهمی داریم که مادر را ببین دختر را بگیر. پس از خانواده است. خانواده ابتدا در شخصیت و شخصیت دهی فرد بسیار اساسی است. پس از آن معلم است. بعد مدرسه است و بعد وارد جامعه میشود. همه اینها از جامعه میگیرند و به جامعه پس میدهند. الان خانواده دچار وضع اقتصادی بد است. طلاق بالا است. نابسامانی بالا است، ارزشها و هنجارها را میبیند که هر روز از صداوسیما و ... بهم ریخته است و کسی نیست رسیدگی کند و همه به دروغگویی و تزویر و ریا و خشونت مبتلا شدهاند، خب او تحت تأثیر قرار میگیرد. اصولاً جامعه شهری مثل تهران یک جامعه شتابنده است. در تهران، این ساعت تغییر میکند با مشهد و اصفهان. این ساعت در تهران سریع میچرخد. این ساعت نشان دهنده حرکت جامعه است. ما در جامعهشناسی هشت نوع زمان داریم. زمانی که در روستای حسن آباد میگردد، همین زمان است، اما برایش مهم نیست کی برود و کی بیاید. تهران زمانش شتابنده است. ژاپن زمانش ضربانی و لحظهای است. کسی که موشک را رصد میکند، یک صدم ثانیه برایش مهم است؛ بنابراین اگر نابهنجاری آغاز شده بنده به عنوان یک شاگرد جامعهشناسی عرض کنم این نابهنجاری که عوامل درونزا از رفتار و کردار و آموزش و پرورش، حرکات و سکنات و غیر ذلک بگیرید تا برنامههای صدا و رادیو و ... و بعد عوامل برون زا مثل ماهوارهها مؤثر است. ما چطور است که صحبت از ازدواج سفید میکنیم. بنده یک اصطلاحی به کار بردم که تقریباً بینالمللی شده است به این کار، همباشی های سیاه میگویم. نمیگویم ازدواج سفید، چون در شناسنامه قید نمیشود. این بعد از انقلاب آغاز شده و چون در شناسنامه ثبت نمیشود پس ازدواج سفید است. خیر، اولاً کلمه ازدواج را مفتضح و بی ارزش میکنیم و بعد هم سفید نیست، چون هر زمان ممکن است از هم جدا شوند. اگر بچهای به دنیا بیاید هیچ سرپرستی ندارد. در صورتی که بنده آن را همباشهای سیاه مینامم. با هم هستند و آخر آن هم سیاه است. بنده پیامم نهی این هنجار و کار است. در حالی که وقتی شما میگویید ازدواج سفید یعنی بروید ازدواج کنید و آخرش سفید است. خیر. به کار بردن این کلمات از صداوسیما و مطبوعات مهم است. شما میگویید چرا نابهنجاری؟ موسیقیتان را چه کردید؟ وقتی که موسیقی رپ، هیپهاپ و تتلو آمد، ارزشها و هنجارهای شما فروریخت. در حالی که موسیقی ایران دین است و دیانت است و تقوا و امنیت و صداقت و ناموس پرستی و تعصب است. چون شما شعر حافظ و سعدی و مولوی را میخوانید اینها در آن است. اما شما میآیید موسیقی ۱۹۹۶ نیویورکیها را نشان میدهید. خب معنی رپ مشخص است که چیست. جوان در رادیو موسیقی هیپهاپ گوش میدهد. هنجار وقتی میشکند که شما به آن چه که اعتقاد دارید عمل نکردید. آموزش و پرورش و مسئولان به آن چه که گفتند عمل نکردند. آقای رئیسی چیز جالبی گفتند که اقدام قضایی مهم است نه اعلام قضایی. ما اعلام کردیم، اما عمل نکردیم و حرف آقای رئیسی بسیار درست است. ما اعلام کردیم که میخواهیم به قومیتها و آداب و رسوم ارزشها و هنجارها بها دهیم. معاون اقوام در ریاست جمهوری داریم و مسئول داریم و هر کسی هم آمد یک ندایی در داد. اما عمل نکردند. گفتند و عمل نکردند. در حالی که ژاپنی گفت و عمل کرد. هندی گفت و عمل کرد. کره جنوبی گفت و عمل کرد و فقط حرف نزد. موسیقی ایران را که الان از بین بردید. هنر ایران هم چهار تا مجسمه بود که دزدیدند و بردند اینها بحث است. شما وقتی میخواهید به فرهنگ توجه کنید که میراث فرهنگی را در معرض جوان قرار دهید. وقتی مییبند که این خیابان به نام کسی است که اصلاً آن را نمیشناسد و در فرهنگش نیست و وقتی که موسیقی را میشنود که مال او نیست و وقتی فیلمی را میبیند که فیلم او نیست. چرا فیلم سربداران و فیلم حضرت رسول و حضرت امام رضا را و حضرت علی را نشان دادید همه جذب شدند.
دیدارنیوز: بنابراین شما معتقد هستید که علت ناهنجاری نسل جدید به خاطر سردرگمی در بعد فرهنگی است؟
قرائی مقدم: بله کاملاً درست است. یعنی بنده معتقدم که عوامل درون زا گناه صد مراتب بیشتر از ماهوارهها دارد. خب تلویزیون داخلی چیزی نشان نمیدهد، سراغ ماهواره میروند آن هم ماهواره آمریکای جنوبی و حالا ترکیه است. علاوه بر آن آقایان دو یا سه سال قبل بیست میلیارد دلار پول ممکلت را توریستی بردند کنار دریای سیاه و مدیترانه. پس آنومی اجتماعی یعنی فروریزی ارزشها و هنجارهای مورد قبول جامعه به وجود آمد. الان دختر به مادرش میگوید تو امل هستی و نمیفهمی. میشنوید بچهای مادر یا پدرش را کشته باشد. سلبریتی تمام دست و پای خود را خالکوبی میکند. وقتی این جوان میبیند گردن و گوش و کلمات رکیک بر گردنش هست، خب الگو میگیرد. این سلبریتی الگو است. وقتی جامعه دچار آنومی شده یعنی ارزشها و هنجارهایی که تاریخ ۹ هزار ساله ایران که چغازنبیل و تپه سیلک نماد آن است فرو میریزد. جوان اینها را نمیداند. من چند روز قبل موزه ایران باستان را دیدم. این الواح گلی را ببینید از حسابداری آن زمان مبهوت میشوید. رفاه و تأمین اجتماعی در عصر هخامنشی از الان بالاتر بوده است. شما باورتان میشود که حیوانات بیمه باشند. علاوه بر زنان و مردان، حیوانات بیمه بودند و زنان دو برابر مردان حقوق میگرفتند. خب اینها را نمیبینند؛ و مایکل جکسون و دیگران را میبیند و میگوید کشور من چیزی ندارد.