تیتر امروز

مجتبی مقصودی: انجمن علمی مطالعات صلح، از تأسیس تا گسترش، برای مان بیش از آنکه نشیب باشد، فراز بود
نگاهی به آنچه که در دهمین سالگرد تأسیس انجمن علمی مطالعات صلح ایران گذشت

مجتبی مقصودی: انجمن علمی مطالعات صلح، از تأسیس تا گسترش، برای مان بیش از آنکه نشیب باشد، فراز بود

آیین دهمین سال تأسیس انجمن علمی مطالعات صلح ایران، همراه با تجلیل از مؤسس این انجمن، مجتبی مقصودی به همت انجمن علمی مطالعات صلح ایران، خانه اندیشمندان علوم انسانی و با همکاری جمعی از انجمن‌های...
اسماعیل کهرم: مدیریت آب را از دست سیاسیون بگیرید/ زاینده رود را ما کشتیم/ من ۱۰ سال پیش گفتم تا سال ۱۴۰۴ آب تهران تمام می‌شود، کسی توجه نکرد/ با فروش میوه به کشورهای عربی حتی پول آب مصرف شده برنگشت
گفت و گوی دیدار در برنامه «تیتر» با یک کارشناس برجسته محیط زیست

اسماعیل کهرم: مدیریت آب را از دست سیاسیون بگیرید/ زاینده رود را ما کشتیم/ من ۱۰ سال پیش گفتم تا سال ۱۴۰۴ آب تهران تمام می‌شود، کسی توجه نکرد/ با فروش میوه به کشورهای عربی حتی پول آب مصرف شده برنگشت

«تیتر» در یکی دیگر از سلسله برنامه های خود میزبان دکتر اسماعیل کهرم بوم شناس و فعال محیط زیست بود؛ او در این گفت و گو تاکید داشت که برای گذار از وضعیت بحران کنونی باید مدیریت را از دست سیاسیون...
خود تحریمی ایران در تجارت بین‌الملل/ بخش خصوصی نامحرم نیست
در گفت‌وگوی دیدار با محمد هاشمی‌فرد، فعال و تحلیلگر تجارت بین‌الملل مطرح شد

خود تحریمی ایران در تجارت بین‌الملل/ بخش خصوصی نامحرم نیست

در برنامه «اقتصاد پلاس» با حضور محمد هاشمی‌فرد، فعال و تحلیلگر تجارت بین‌الملل، چالش‌های ساختاری اقتصاد ایران و دلایل کاهش سهم کشور در بازار‌های جهانی بررسی شد. این کارشناس معتقد است ریشه اصلی...

مرگِ رود زنده؟

News Image Lead

آن روزها نقل هر مجلسی بود که زنده رود آب ندارد. خبری ساده که برای من گزاره‌ای مهمل بود؛ مگر رود بی‌آب هم رود است؟ آن‌هم زنده رود!؟

کد خبر: ۳۸۰۰۳
۱۲:۱۱ - ۱۸ مهر ۱۳۹۸
 

دیدارنیوز ـ من که شب‌های دراز با رود سخن گفته بودم، روزهای پی‌درپی، پیاده تا سرچشمه‌اش راه پیموده بودم و جوشش زندگی را در آن یافته و دیده بودم که چگونه ققنوس‌وار هر بار به خشکی می‌گراید و دوباره رودی خروشان می‌شود، احساس می‌کردم راز رود برملا شده است. آنجا مسیلی خشک بود که گاه آب داشت و گاه نداشت و در این میانه، جایی برای موجود پویا و زنده‌ای که زنده رودش می‌خواندند، باقی نمانده بود.

 

در نگاه آن روز من، زنده رود نمرده بود، چراکه مرگ، خیال و معنا را از بین نمی‌برد؛ زنده رود، بی‌معنا شده بود. زنده رود، شیاری می‌نمود که گاهی آب از آن می‌گذشت. مردم از کف مسیل رفت‌وآمد می‌کردند و برخی از اینکه رودی آن‌چنان رمزآلود و ژرف نما و گاه هول‌انگیز اینک، این‌گونه عریان و دم‌دستی می‌نمود، خرسند بودند.

 

در پس‌زمینۀ رهگذرانی که از بستر خشک ‌رود رفت‌وآمد می‌کردند، پل، سازه‌ای پوچ و البته تا حدودی خیال‌انگیز می‌نمود و آنان که بااین‌همه، پا به حریم رود نمی‌گذاشتند و از روی پل می‌گذشتند، در مقایسه با دیگران، شاید سودازده و هذیانی به نظر می‌رسیدند.

 

هیچ‌گاه به‌درستی ندانستم که زنده رود، آن آبِ چنبره زده پشت سد بود یا این مسیلِ خشک یا حاصل حلول آب در تن مسیل و یا تناوبی از جریان آب‌وهوا در مسیل زمان؟

 

تنها بعدها دانستم که در آن آشکارگی راز رود برملا نشده بود، چراکه این تنها فرازی از زندگی ققنوس‌وار زنده رود بود. زنده رود، تسلسلی از مرگ و زایش است؛ چنان‌که زندگی چنین است. پس، دانستم که سخن مردم راست است و زنده رود، حتی آن هنگام که آب ندارد، زنده رود است.

 

منبع: کتاب «یک پل، سی‌وسه درنگ»، نوشته فرزاد گلی، از نشر آسیم.

ارسال نظرات
امروز يکشنبه ۰۲ آذر
امروز يکشنبه ۰۲ آذر
امروز يکشنبه ۰۲ آذر
امروز يکشنبه ۰۲ آذر