ویدئو/ محمد درویش: به رغم اینکه بخشی از حاکمیت دوست ندارد، اما مردم در حوزه محیط زیست حساس میشوند
قبل از ایام عید، وزیر نیرو برای افتتاح یک سد در بالادست مسجد سلیمان به لالی رفته بود که با اعتراض مردم مواجه شد. سدی که زمانی نماد سازندگی بود مخالفت کردند. الان ببینید چه مخالفهای جدی با سد لاسَک در گیلان اتفاق میافتد. اینها نشاندهنده چیزی است که من آن را بیداری محیطزیستی مینامم و ناشی از حضور جریان آزاد اطلاعرسانی است که به کمک دنیای مجازی و شبکههای اجتماعی و ماهوارهای ایجاد میشود. یعنی هر چه بخواهند مجراهای اطلاعرسانی را ببندند باز دنیا به همین سمت میرود. هر کدام از ما با یک گوشی هوشمند میتوانیم یک خبرنگار و رسانه باشیم و به تبادل اطلاعات بپردازیم.
دیدارنیوز ـ محمد درویش در گفتگوی تفصیلی با
دیدارنیوز بر ضرورت آگاهی مردم از مسائل محیط زیست و فعال شدن آنان در برابر اقدامات تخریب کننده محیط زیست تاکید کرد و گفت: زمانی مردم متوجه میشوند که این الماس از این شکلات بیشتر میارزد که در مورد ویژگیهای شکلات و الماس به آنها اجازه داده شده باشد که اطلاعات کسب کنند. وقتی حتی در این سامانه سیاسی، مدارس طبیعت تحمل نمیشود و هیچ بستری برای آموزشهای جذاب محیطزیستی به مردم نداریم، چگونه باید برای مردم مسئله محیطزیست جدی شود که بخشی از وقت خود را در قالب ایفای مسئولیتهای اجتماعی در حوزه تشکلهای مردم نهاد محیطزیستی و فعالیتهای مدنی مصروف بدارند؟ بسیاری از NGOهایی که در کشور ما شکل گرفته است، در تأمین حق عضویت از اعضایشان درمانده شدهاند. شخص بیان میدارد همین که عضور NGO شما شدهام کافی است؛ حال پول نیز پرداخت کنم؟! در صورتی که در دنیا عیار توجه به محیطزیست را با میزان مشارک مالی مردم برای حفظ محیطزیست میسنجند که اگر واقعا مهم است چقدر حاضری برای آن پول پرداخت کنید. متاسفانه وجود این شرایط بیانگر این است که دولت و حکومت در ایران هیچگاه به سمت آگاهسازی واقعی مردم در این زمینه حرکت نکردهاند. هر شخصی هم که در این حوزه توانسته است حرکتی کند، شخصاً تلاش کرده، جنبشی برپا کرده و اگر از حدی از بدنه اجتماعی برخوردار میشود، آن وقت شاخکهای نهادهای امنیتی تیز میشود و با همانها برخورد میکنند. جبهه سبز در دهه ۷۰ یکی از قویترین NGOهای کل آسیای جنوب غربی و خاورمیانه بود. آن را از عمد و با ترفندهای مختلف متلاشی کردند. سعی میکنند بین آنها اختلاف بیندازند. دوست ندارند که یک نهاد مدنی تا این حد قدرت یابد که بتواند ۴۰ هزار نفر را به خیابان بکشاند؛ بنابراین این دو را کنار هم بگذارید؛ نه نهادهای امنیتی دوست دارند مردم در این حوزهها با یکدیگر متحد شوند و عمل کنند و نه اصولاً به مردم اجازه دادیم که در این حوزه آگاهی یابند. اما اتفاقاتی افتاده و استثنائاتی هم انجام شده است. برای مثال کارخانه سرب و روی زنجان چرا با آن همه قدرت در دولت احمدی نژاد تعطیل شد؟ من به خاطر دارم که آن کارخانه سه مدیرکل عوض کرد زیرا سبب مزاحمت شده بودند. اما وقتی ۸۰ هزار نفر از مردم به این که پساب این کارخانه، سفرههای آب زیرزمینی و منابع آب سطحی ما را آلوده میکند و آینده فرزندان ما را به خطر میاندازد، اعتراض کردند آقای احمدینژاد دستور داد تا کارخانه تعطیل شود تا بتواند تنشهای امنیتی را ساکت کند. برای مثال در موضوع معدن کوه شاه بافق، یک سرمایهگذار گردن کلفت با استاندار بست؛ به بهانه اینکه ۲۰۰ شغل میخواهیم ایجاد کنیم و قصد برداشت داشتند. قله کوه شاه، سرچشمه هلیل رود بوده و تنها رودخانه دائمی در جنوب شرق ایران است که به سوی جازموریان حرکت میکند. اگر آنها کوه شاه را برداشت میکردند، چون ارتفاعش بالای ۴۰۰۰ متر بوده و تنها منبع تأمین آب و یخ دائم کرمان است، نابود میشد. موج مهاجرت بزرگ از شرق که در حال حاضر نیز با بیآبی مواجه است به سوی مناطق مرکزی که خود چالش بیآبی دارد، راه میافتاد. ما فراخوان دادیم و مردم در ارتفاع ۳۸۰۰ متری جمع شدند. توانستیم ۱۱۰۰ نفر کوهنورد را جمع کنیم و در زیر لودرها خوابیدند. خبر به استاندار رسید و به دلیل ترس، دستور تعطیلی آن معدن را صادر کرد. اخیراً نیز در آب پخش، وزیر صمت برای افتتاح یک کارخانه پتروشیمی به آنجا رفت و مردم اعتراض کردند وگفتند ما پتروشیمی نمیخواهیم و نخلستانهایمان را میخواهیم و مانع از این کار شدند. این اتفاقات در ایران کم سابقه است. همیشه مردم برای این مواهب توسعه دست میزدند. قبل از ایام عید، وزیر نیرو برای افتتاح یک سد در بالادست مسجد سلیمان به لالی رفته بود که با اعتراض مردم مواجه شد. سدی که زمانی نماد سازندگی بود مخالفت کردند. الان ببینید چه مخالفهای جدی با سد لاسَک در گیلان اتفاق میافتد. اینها نشاندهنده چیزی است که من آن را بیداری محیطزیستی مینامم و ناشی از حضور جریان آزاد اطلاعرسانی است که به کمک دنیای مجازی و شبکههای اجتماعی و ماهوارهای ایجاد میشود. یعنی هر چه بخواهند مجراهای اطلاعرسانی را ببندند باز دنیا به همین سمت میرود. هر کدام از ما با یک گوشی هوشمند میتوانیم یک خبرنگار و رسانه باشیم و به تبادل اطلاعات بپردازیم. الان مانند قدیم نیست که فکر کنند خیلی راحت میتوانند با یکدیگر هماهنگ کنند که فلان سد و فلان کارخانه را احداث کنند. بلافاصله مردم در شبکههای اجتماعی عکسهای آن را منتشر میکنند و شروع به اطلاعرسانی میکنند. اینها امیدبخش است و سبب میشود که به رغم اینکه بخشی از حاکمیت دوست ندارد مردم در این حوزه حساس شوند، مردم دارند حساس و مطالبه گر میشوند. این میتواند برای ما امید ایجاد میکند تا به سمتی حرکت کنیم که با دولتمردانی روبرو شویم که عمیقاً به محیطزیست بهاء دهند و حاضر به امضای پروژه و طرحی نباشند که به تخریب غیر قابل جبران محیطزیست منجر شود.