گزارش "دیدارنیوز" درباره «دختر آبی» و تاثیر مرگ او بر ورود زنان به ورزشگاه؛
دیدارنیوز ـ
آرش راهبر: ماجرای درگذشت سحر خدایاری که حالا به عنوان «دختر آبی» آوازه جهانی پیدا کرده گرچه ابعاد نامکشوفی دارد، اما به نظر میآید در یک نقطه تعیین کننده زمانی رخ داده است. واکنشهای پرتعداد به این موضوع چه در داخل ایران و چه از سوی نهادها و چهرههای مطرح خارجی، نشان از انباشت مطالبهای است که میتوانست خیلی زودتر از اینها از سوی نهادهای مربوطه پاسخ داده شود.
شاید اگر در روزهای پایانی سال گذشته وقتی که سحر در هیات پسرانه قصد داشت وارد ورزشگاه آزادی شود و تیم محبوبش استقلال را تشویق کند، برخورد ماموران با او حساب شده تر بود یا پس از آن در سیستم قضا، پرونده ای برای او نمی ساختند حالا دردسر کمتری در انتظار دستگاه قضا بود.
پیش از این هر گاه که موجی از تقاضا برای اجازه ورود زنان به ورزشگاهها مطرح میشد، بهانههای کلی و مبهمی از سوی فدراسیون فوتبال، وزارت ورزش و دیگر نهادهای حاکمیتی به میان میآمد که هیچ یک قانع کننده نبود با به طور کامل دلایل این ممانعت را تبیین و تشریح نمیکرد. در عین حال هیچ گاه قانون یا استفتای مبرهنی نیز به زنان و دختران علاقمند به فوتبال و حضور در ورزشگاه ارائه نشد تا مشخص شود سرچشمه اصلی مخالفت با حضور بانوان در ورزشگاههای فوتبال کجاست؟!
هواداران مونث فوتبال همچنان در حسرت گشوده شدن در ورزشگاهها بودند که از چند هفته قبل صحبتهایی مبنی بر فشار فیفا به فدراسیون فوتبال ایران به میان آمد و اینکه این بار دیگر شانسی برای جلوگیری از تعلیق فوتبال نیست. جالب است که در یکی دو هفته اخیر و درست در روزهایی که خبر از ورود زنان به ورزشگاه در بازی ملی آتی به میان آمد به ناگاه خبر خودسوزی سحر خدایاری منتشر شد و تصویری غم انگیز از او بر روی تخت بیمارستان دست به دست چرخید.
شاید در آن احوال بسیاری برای این دختر عشق فوتبال آرزوی سلامت و عافیت کردند، اما متاسفانه پایان زندگی «سحر» همچون شبی سیاه و تراژیک بود؛ آن هم درست در زمانی که به نظر میآمد دیگر مشکل خاصی برای بانوان در راه ورود به ورزشگاه نباشد. از دو روز پیش که خبر درگذشت دختر آبی مرزهای سانسور را درنوردیده، از فیفا و باشگاه آ. اس. رم گرفته تا چهره هایی چون پوگبا و گری لینه کر، مراتب تاسف خود را اعلام کرده و باشگاههای پرطرفدار ایران از استقلال تا پرسپولیس و تراکتور نیز نامه تسلیت برای خانواده خدایاری منتشرکرده اند. نامههایی که ظاهرا چندان هم برای خانواده «سحر» جذاب نبوده و موجب تسلی آنها نشده است.
عجیبتر اینکه در نهادهای رسمی نیز دوباره سخنان متناقضی درباره ورود زنان به ورزشگاه به گوش رسید. پس از جلسه امروز دولت و در حالی که گفته شد یکی از مباحث مطرح شده در کابینه همین موضوع مرگ دختر آبی بوده، لعیا جنیدی معاون حقوقی رئیس جمهور همچون معصومه ابتکار اعلام کرد که منعی برای ورود بانوان به ورزشگاه وجود ندارد و زیرساختهای لازم فراهم شده، اما از دیگر سو محمود واعظی رئیس دفتر رئیس جمهور با بیان این عبارت که «جو فعلی مناسب حضور زنان در ورزشگاه نیست» نقیضه بر صحبتهای ابتکار و جنیدی را بر زبان آورد.
تناقضها در صحبتهای اعضای خانواده خدایاری نیز بسیار است. از طرفی پسر عمه سحر در گفت و گوهایش با شبکههای خبری فارسی زبان مخالف، از تحت فشار بودن خانواده گفت و اینکه آنها اصلا جنازهای را به چشم ندیده اند، اما پدر خانواده بر خلاف این جملات، اعلام کرد که دخترش بر اساس مشکلات روحی دست به خودسوزی زده و فحوای کلامش این بود که خانواده آنها نسبت به تمایلات فوتبالی دخترشان احساس خوبی نداشته اند.
در افواه نیز یک نگاه دیگر به وجود آمده که پویشی است تحت عنوان «نه به استادیوم رفتن» از سوی آقایان که این هم تا حدی با هدف احتمالی خودسوزی دختر آبی که همان ورود به ورزشگاه باشد در تناقض است.
اما صرف نظر از پارادوکسهای موجود به نظر میآید مرگ دختر آبی در افکار عمومی، ولولهای انداخته و موجب کنشهای اجتماعی شدیدتری در باب ورود زنان به ورزشگاه شده است، نکتهای که ممکن است باز هم طرح ورود زنان به استادیوم را با مخاطراتی مواجه کند. از سوی دیگر خبر رسیده که فیفا نیز هیاتی را به تهران میفرستد که موضوع ورود زنان به ورزشگاه را بررسی کند و این یعنی فشار بیشتر به فدراسیون و نهاد تصمیم گیرنده در ورزش.
آنچه مسلم است ماجرای مرگ دختر آبی در این برهه زمانی ممکن است رویارویی تازهای را میان مخالفان و موافقان ورود زنان به ورزشگاه به وجود بیاورد و در نهایت تکلیف این مجادله قدیمی را یکسره کند. پیش از آنکه بازی تیم ملی ایران در برابر کامبوج در مهر ماه از راه برسد تیم ملی والیبال ایران در مسابقات قهرمانی آسیا به میزبانی ورزشگاه آزادی شرکت خواهد کرد. شاید ورود زنان به ورزشگاه زودتر از نیمههای مهر و در همین روزهای پایانی شهریور میسر شود. با درگذشت دختر آبی ممکن است «سحر» نزدیک باشد؟