فیلترینگ؛ گامی در مسیر نهادینه ساختن قانون شکنی
ما در کشوری زندگی میکنیم که مقامات عالی رتبه آن از توییتری استفاده میکنند که قانونا فیلتر شده است و آنها با فیلتر شکن یا از طریق درگاه اختصاصی (no filter) از این ابزار اجتماعی استفاده میکنند. روسای قوای سه گانه، امرای ارتش و سپاه و رئوس دیگر نهادها رسما "توییت میزنند". در توییتری که خودشان فیلتر کرده اند. این قانون شکنی، نهادینه و تبدیل به ارزش شده است. پاسخگوی این قانون شکنی همگانی و جذاب کیست؟
دیدارنیوز ـ
اسفندیار عبداللهی*: مدت زمانی است که کمتر خبری از پیام رسان هائی همچون «سروش» منتشر میشود، این در حالی است که خبرگزاریها و نهادهای رسمی دولتی و حاکمیتی یا از ابتدا تلگرام را ترک نکرده بودند یا به مرور به این شبکه برگشتند.
جای بسی سوال و تامل است که چرا دولت جمهوری اسلامی سالها است که در حال مبارزه بی نتیجه با تکنولوژی است. این اقدامات، یادآور شکستهای پیاپی ارتش سنتی ایران در مقابل ارتش تا دندان مسلح روس در شمال ایران و در زمان قاجار است، آن دوره هم به جای مجهز شدن، کشور مرتب تلفات میداد، در نتیجه، ملک و ملت به روس واگذار میشد و به آرامی عقب مینشستیم.
حکایت تلگرام، حکایت نوار کاست است، نوار کاستی که هنوز برخی موسیقیهای داخل آن رسما غیر قانونی است، اما با همین حکم به تاریخ پیوست، ولی ممنوعیت باعث نشد مردم پیروی کنند. دولت رسما مردم را به قانون شکنی تشویق میکند، زیرا قوانینی را وضع میکند که سرپیچی از آن از نظر مردم «شیرین، جذاب و واجب» است.
به یاد داریم بعد از جنگ، بحث ویدئو جذابترین موضوع برای مردم بود. جوانان و نوجوانان و دیگر اقشار برای تماشای فیلمهای مورد علاقه شان ـ که اغلب فیلم فارسی بودند ـ به مغازههای صوتی و تصویری مراجعه و فیلم و دستگاه ویدئو اجاره میکردند. اجاره دهندهها بابت دستگاه، اجاره شبانه میگرفتند و ضمانت دریافت میکردند و معمولا دستگاه ویدئو را در یک کیسه خالی برنج به دست مشتری میدادند تا بر سر راه، نیروهای کمیته متوجه محتویات آن نشوند.
روزی من هم با دوستم برای اجاره دستگاه به مغازه صوتی تصویری مراجعه کردم. آنجا بحثی مطرح شد مبنی بر اینکه این چه کاری است؟ پاسور و شطرنج ممنوع بود، ولی مردم تمکین نکردند و نمیکنند، ویدئو هم یقینا به سرنوشت آن دو دچار میشود. اجاره دهنده پوزخندی زد و گفت: کاش هرگز ویدئو آزاد نشود، چون یک لقمه نان از بغل همین اجارهها نصیب ما میشود؛ که البته درست میگفت چراکه اگر از زاویه دید او نگاه میکردیم یک کسب و کار بود و او این کاسبی را مدیون ممنوعیت و منع قانونی بود، قانون شکنی که برای او درآمد و برای مشتریانش جذاب و مفرح بود.
به هر روی مردم همیشه در این کشور کار خود را میکنند و شاید هم عادت کرده اند که از ممنوعیتها لذت ببرند و دولت هم همیشه شأن قانون را بی حرمت کرده است. اصولا و اساسا قانونی که قابلیت اجرا ندارد و خلافش برای مردم مشروعیت و جاذبه بیشتری دارد چرا وضع میشود؟ چرا مردم را به قانون شکنی تشویق میکنید؟
داستان پاسور، شطرنج، تخنه نرد، نوار کاست، ویدئو، ماهواره، کنسرت، انتشارات، میتینگ، تلگرام و توییتر، منعکس کننده بی تدبیری ما است. دولت مانع جاری شدن مسیر طبیعی آب میشود، آبی که راه خود را پیدا و تشنه اش را نهایتا سیراب میکند.
فیلتر تلگرام توسط قوه قضاییه وضع شد که در ادامه نه تنها مردم که وضع کنندگان، آن را دور زدند و نادیده گرفتند. به راستی همینک پیام رسان "سروش" کجاست؟ بودجههای میلیاردی که برای رقابت با تلگرام، خرج اپیکیشن سروش و امثالهم شد، از کدام ردیف بودجه کاسته شد؟ از کدام جیب؟
واقعا تا کنون کسی حساب سود و زیان فیلتر تلگرام، توییتر و یوتیوب را کرده است؟ با یک حساب سر انگشتی متوجه میشویم هر نفر در طول یک ماه اگر ۳ بار فیلترشکن خود را عوض کند و نوع جدید و نسخه آپدیت دریافت کند و هر بار ۳ هزار تومان برای این عمل هزینه کند در سال میشود مبلغی بالغ بر یکصد هزار تومان!
به این عدد، میزان هدر رفتن وقت، ایجاد استرس، کاهش سرعت، دغدغه امنیت و موارد زیاد دیگری از خسارت مادی و روحی را هم اگر اضافه کنیم، نتیجه میگیریم که فقط یک قلم ممنوعیت و فیلتر تلگرام برای مردم ایران سراسر خسارت است.
ما در کشوری زندگی میکنیم که مقامات عالی رتبه آن از توییتری استفاده میکنند که قانونا فیلتر شده است و آنها با فیلتر شکن یا از طریق درگاه اختصاصی (no filter) از این ابزار اجتماعی استفاده میکنند. روسای قوای سه گانه، امرای ارتش و سپاه و رئوس دیگر نهادها رسما "توییت میزنند". در توییتری که خودشان فیلتر کرده اند.
این قانون شکنی، نهادینه و تبدیل به ارزش شده است. پاسخگوی این قانون شکنی همگانی و جذاب کیست؟
*روزنامه نگار