"دیدارنیوز" در گفتگو با «محمد ابراهیم رودینی» آغاز فرایند حصارکشی مرز ایران و پاکستان را بررسی میکند؛
پول کشور را در حصارکشی مرزها مصرف نکنید، بی فایده است
با وجود هزینه ۱۶۰۰میلیارد تومانی جلوی قاچاق سوخت و دیگر تحرکات مرزی را نتوانستیم بگیریم و یکی از دلایل آن، پایین بودن شاخصهای آموزشی، اجتماعی و اشتغال جوانان است. مسئولان استانی و کشوری با افتخار از انسداد مرزها با هزینههای هزاران میلیاردی حرف میزنند، درحالی که کودکان ما به دلیل بیکاری پدر، از سوء تغذیه جان خود را از دست میدهند. جوانان ما از سر بیکاری در آتش خودروهای حمل گازوییل قاچاق میسوزند و دانش آموزان ما به دلیل فراهم نبودن شرایط یکسان تحصیلی نسبت به استانهای برخوردار، قلم و کتاب را کنار گذاشته و به قتل، دزدی، قاچاق و فریب خوردن از گروههای مذهبی رادیکال روی آورده اند.
دیدارنیوزـ اسفندیار عبداللهی: «معظم انصاری» فرمانده نیروهای مرزی پاکستان گفته است طرح حصارکشی مرزهای بلوچستان با ایران آغاز شده و انتظار میرود این فرآیند طی سه الی چهار سال آینده تکمیل شود. به گزارش فارس، وی از عملیات نظامی در بلوچستان و نزدیک مرز ایران خبر داده که بر اثر آن دست کم ۱۵ شبهنظامی کشته شدهاند. این عملیات با دریافت اطلاعات محرمانه از تردد شبه نظامیان در منطقه مرزی این کشور در ایالت بلوچستان انجام شد.
البته این خبر، تازگی ندارد و با اشکال مختلف طی سالهای گذشته به کرات شنیده شده است و هربار نیز این سوال را به اذهان متبادر نموده است که اگر دیوار کشی و حمله گاه و بیگاه به چند نفر از اشرار، قاچاقچیان و گروههای مسلح مذهبی، استراتژی خوبی بود اکنون و بعد از این همه سال، میبایست امنیت تمام و کمال برقرار میشد.
مسائل و گرفتاریهای مرز ۹۵۹ کیلومتری ایران و پاکستان همیشه از امنیتیترین و پر چالشترین موضوعات مابین این دو کشور بوده است. البته شاید به دلیل ترکیب و ساختار ارتش سالارانه حکومت پاکستان و نوع ارتباطی که با اقوام و گروههای ایدئولوژیک دارد به اندازه ایران نسبت به اعمال و حرکات ایذایی آنها حساس نباشد. نحوه نگاه و مواجهه با گروههای مسلح دو سوی مرز ایران و پاکستان به دلیل تعدد مقاصد و نیات آنها متفاوت است. به عنوان مثال افرادی که اقدام به قاچاق مواد مخدر میکنند خود دو دسته اند، یک دسته که به دلیل جذابیت مالی کار قاچاق به آن روی میآورند و دستهای که بر اثر فقر و بیکاری توسط قاچاقچیان بزرگ شکار میشوند. حتی جوانان ایرانی که به گروههای تندرو ایدئولوژیک میپیوندند نیز به دلیل فقر، جذب مکاتب و حجرهها و حوزههای مذهبی آنها شده و در نتیجه از آنان برای پیاده کردن نیات خود علیه کشور استفاده میشود؛ لذا موضوع مرز و مرزنشینان به حدی بسیط و دارای ابعاد مختلف است که نمیشود یک نسخه واحد برای جلوگیری از تخریبها و اعمال مسلحانه و آدم رباییها پیچید.
به هر حال کشور ما درگیر مقولاتی از نوع آدم ربایی، انفجار و انتحار، قاچاق، جذب جوانان و نوجوانان در دستههای رادیکال مذهبی و نهایتا آسیب جدی به امنیت ملی، مالی و روانی مردم در محدوده شهرهای مرزی میباشد.
یک کارشناس مرزی در خصوص اعلام مقام نظامی پاکستانی مبنی بر احداث حصار مرزی بین ایران و پاکستان طی ۴ سال آینده، معتقد است ۱۰۰۰ کیلومتر مرز دو کشور قابل حصارکشی نیست و اگر هم حصاری احداث شود تاثیری نخواهد داشت.
محمد ابراهیم رودینی، مشاور و دستیار فرماندار بمپور در گفتگو با دیدارنیوز گفت: چند سالی است که مسئولین وزارت کشور و در رأس آن فرماندهی انتظامی کشور هر از چندگاهی خبر از انسداد مرز و درصد پیشرفت کار و مبالغ بسیار هنگفتی که در این مسیر هزینه میشود می دهند. همین چند روز پیش بود که فرمانده انتظامی کشور در بازدید از نقاط مرزی جنوب استان از اختصاص ۱۰۰میلیارد تومان برای انسداد ۷۰کیلومتر باقی مانده از مرز ۱۶۰۰کیلومتری استان سیستان و بلوچستان با کشورهای همسایه خبر داد که با یک حساب سر انگشتی مشخص میشود ۱۷۰۰میلیارد تومان برای انسداد مرز هزینه شده است. آیا واقعا مرز با این مبلغ، مسدود شده یا خواهد شد؟ آیا در این عصر ارتباطات و دهکده جهانی، مرزهای فیزیکی همچنان جایگاه قبلی خود را حفظ کرده اند؟
وی افزود: اگر فردی یا گروهی متخاصم قصد خرابکاری در کشور دیگری داشته باشد لزوما از دیوار مرزی عبور نمیکند. آیا القاعده برای انهدام برجهای تجارت جهانی، افراد را از زیر سیمهای خاردار به آمریکا فرستاد؟ با ۱۷۰۰میلیارد تومان چند هزار شغل در این استان محروم ایجاد میشد؟ چند سد احداث میشد؟ چند قنات احیا میشد؟ چند جوان میتوانستند ازدواج کنند؟ چند بازارچه مرزی و منطقه ویژه اقتصادی ایجاد میشد؟ چند مرکز فنی حرفه ای، مدرسه و دانشگاه احداث میشد؟ اگر این ۱۷۰۰میلیارد تومان در موارد ذکر شده و برای توسعه استان هزینه میشد؛ آیا ما همچنان دغدغه بیسوادی، بیکاری، خشکسالی و قاچاق سوخت داشتیم؟
مشاور و دستیار فرماندار بمپور در استان سیستان و بلوچستان افزود: با وجود هزینه ۱۶۰۰میلیارد تومانی جلوی قاچاق سوخت و دیگر تحرکات مرزی را نتوانستیم بگیریم و یکی از دلایل آن، پایین بودن شاخصهای آموزشی، اجتماعی و اشتغال جوانان است. مسئولان استانی و کشوری با افتخار از انسداد مرزها با هزینههای هزاران میلیاردی حرف میزنند، درحالی که کودکان ما به دلیل بیکاری پدر، از سوء تغذیه جان خود را از دست میدهند. جوانان ما از سر بیکاری در آتش خودروهای حمل گازوییل قاچاق میسوزند و دانش آموزان ما به دلیل فراهم نبودن شرایط یکسان تحصیلی نسبت به استانهای برخوردار، قلم و کتاب را کنار گذاشته و به قتل، دزدی، قاچاق و فریب خوردن از گروههای مذهبی رادیکال روی آورده اند.
رودینی یادآور شد: بدون شک آیندگان به این تفکر مسئولین وزارت کشور و فرماندهی انتظامی کشور با تامل خواهند نگریست؛ همین تفکری که در حال حاضر باعث تاسف و حسرت جوانان و شهروندان استان سیستان و بلوچستان شده است. مرز میرجاوه و سرباز که نیروهایی امنیتی ایران از آنجا به گروگان گرفته شدند و در اسارت گروههای رادیکال و مذهبی قرار گرفتند، بیش از ۳۵۰ کلیومتر است. این فقط مرز یک شهر است. مسئولان گاهی وسعت و مساحت و ارتباطات قومی، سببی و نسبی ساکنین دو طرف مرز را فراموش میکنند. بدون شک هیچ دیواری نمیتواند مانع ادامه کار گروههای مختلف و متنوعی شود که با انگیزههای مختلف به امنیت ایران و ایرانی آسیب میزنند. قسمت عمدهای از مشکلات مرزی ما در مقولاتی چون رفاه، آموزش و اشتغال ریشه دارد.
دبیر خانه کشاورز شهرستان ایرانشهر در پاسخ به این پرسش که آیا احداث حصار توسط دولتهای ایران و پاکستان عملی است، گفت: در طول مرز، هم دشت داریم و هم مناطق کوهستانی بسیار صعب العبور. سخنی که میگوید طی ۴ سال حصارکشی این مرز به سرانجام میرسد، در حد حرف است و عملی نیست. مسئولان تاکنون چند هزار میلیارد هزینه کرده اند، ولی نتوانسته اند پیشرفتی داشته باشند، کما اینکه اگر تا ده سال دیگر هم موفق شوند، اصولا این کار بی فایده است، زیرا خلافکار و ساختارشکن، راه خود را پیدا میکند. قاچاقچیان با منجنیق، مواد را به آن سوی مرز میفرستند. حوزه بلوچستان ایران شرایط خیلی بهتری از نظر کنترل و امنیت دارد در حالی که قسمت بلوچستان پاکستان به طور وحشناکی ناامن و مستعد برای گروههای رادیکال مذهبی و خلافکار است. آنان به امان خدا رها شده اند و حکومت پاکستان هیچ تسلطی بر آن مناطق ندارد. اصولا جنس فعالیت بلوچهای پاکستانی، جدایی طلبی و ناسیونالیستی است، در حالی که آن دسته از بلوچهای ایرانی که مخالف جمهوری اسلامی هستند، موضوعاتشان منحصر در مباحث ایدئولوژیکی و تحت تاثیر وهابیت و دیگر مراکز مذهبی است.