"دیدارنیوز" به انتشار تحلیل «بیوک محمدی» در موضوع پارادایمهای موجود در باب شناخت مسائل اجتماعی میپردازد؛

دیدارنیوز ـ
مرضیه حسینی: دکتر
بیوک محمدی جامعه شناس و استاد دانشگاه در نشست علمی-تخصصی با عنوان «معضلات و آسیبهای اجتماعی، چیستی آسیبهای اجتماعی و راهکارهای آن» که توسط بنیاد توسعه آفرینش برتر و با همت دفتر مطالعات و پژوهشهای اجتماعی و سایت خبری تحلیلی
دیدارنیوز برگزار شد به سخنرانی پرداخت و موضوع بحث خود را به «بررسی پارادایمهای موجود در باب شناخت مسائل اجتماعی» اختصاص داد.
جامعه آمیش و پارادایم کارگردگرایی
بیوک محمدی قبل از ورود به بحث بررسی پاردایمهای موجود در باب شناخت مسائل اجتماعی، برای نشان دادن معضلات اجتماعی جوامع مدرن، به مقایسهای میان جامعه گروه آمیش و جامعه ایران دست زد و در این رابطه گفت: گروه آمیش گروهی هستند که عمدتا در سوماتی آمریکا زندگی میکنند. سبک زندگی آنها سنتی و به شیوه قدیم است. این گروه در روستاهای محل زندگی خود از هیچ ابزار مدرنی استفاده نکرده و از طریق کشاورزی امرار معاش میکنند. تقسیم کار در بین اعضای گروه به صورت قدیمی و سنتی است و کارهایشان را به صورت گروهی انجام میدهند. آنها بسیار مذهبی بوده، از تغذیه و آب و هوای خوب برخوردار هستند و کمتر ـ مگر به ضرورت ـ وارد فضاهای شهری میشوند.
محمدی افزود: آمیش یک جامعه پیشامدرن و درنتیجه، بدون مسئله است. طلاق، ترافیک، اعتیاد، زندان، فقر و نابرابری و بیکاری در این جامعه وجود ندارد، این درحالی است که جامعه ایران بسیار پرمعضل و مساله دار است.
این جامعه شناس در ادامه به بیان سه پارادایم مدنظر خود در باب شناخت مسائل اجتماعی بر اساس مقایسه جامعه آمیش و ایران پرداخت. وی در ابتدا به پارادایم کارکردگرایی اشاره کرد و گفت: از منظر پارادایم کارکردگرایی، منشأ مسائل اجتماعی، دگرگونیهای اجتماعی است. در جامعه آمیش، دگرگونیهای اجتماعی یا وجود ندارد و یا این که خیلی کند است، اما جامعه ایران همواره دچار تحولات اساسی است. در طول ۴۰ سال گذشته، جامعه و تاریخ ما تحولات بنیادینی، چون جنگ و انقلاب را پشت سر گذاشته است.
محمدی در خصوص ارتباط مابین تحولات دنیای مدرن صنعتی و بروز معضلات اجتماعی گفت: هنگامی که جامعه، صنعتی میشود تغییرات بنیادین در میان لایهها و گروههای اجتماعی اتفاق میافتد و پدیده هایی، چون رشد حاشیه نشینی، فقر و شکاف طبقاتی به وجود میآید. همچنین آسیب هایی، چون فحشا و اعتیاد، محصول نابرابریهای جامعه مدرن است.
پارادایم تضاد و پارادایم هنجاری
بیوک محمدی در ادامه به پارادایم دوم در باب شناخت مسائل اجتماعی یعنی پارادایم تضاد یا پارادایم مارکسیستی اشاره کرد و گفت: در این پارادایم، اقتصاد و مناسبات پولی به عنوان زیربنای مسائل اجتماعی با خلق مفاهیمی، چون طبقه و تضاد طبقاتی، جوامع را دچار طیفی از آسیب و معضل میکند.
محمدی افزود: در جامعه آمیش، چون مالکیت خصوصی و تجمع سرمایه وجود ندارد، تضاد منافع به وجود نمیآید، در نتیجه معضلاتی، چون فقر و دزدی و بیکاری در چنین جامعهای ایجاد نمیشود.
وی در ادامه به پارادایم سوم یعنی پارادایم هنجاری اشاره کرد و گفت: از منظر این پارادایم، به هم ریختن هنجارها مسئله اجتماعی ایجاد میکند. به هم ریختگی هنجارها میتواند ضمن ایجاد مساله اجتماعی، نظریات متفاوتی را درخصوص اینکه یک پدیده واحد از چه منظری مساله اجتماعی جامعه ماست، خلق کند. به عنوان مثال در خصوص حجاب، عدهای بی حجابی و عدهای دیگر حجاب اجباری را مساله اجتماعی جامعه ایران میدانند.
محمدی در ادامه به مسائل و آسیبهای مدرنیته بازگشت و در بیان تاثیر آن بر مسائل جامعه ایران گفت: مدرنیته با همه معایب و مزایایش وارد یک جامعه میشود و نظم سنتی آن را به هم میریزد و همچنین در تمام حوزه ها، از زندگی خانوادگی گرفته تا روابط بین فردی و فرهنگ شهروندی، تغییرات و به هم ریختگی هنجاری ایجاد میکند.
وی افزود: شما نمیتوانید ماشین را بخواهید، اما از آلودگی و ترافیک پرهیز کنید، هر چند میتوان این آسیبها را تاحدی با مدیریت و برنامه ریزی مرتفع کرد، اما واقعیت این است که معضل و آسیب، ماهیت جهان مدرن است. جامعه آمیش، اما با هیچ کدام از این مسائل مواجه نیست، چون جامعهای پیشا مدرن است. در واقع، مسائل اجتماعی بهای مدرنیسم و تکنولوژی است. کشیش آمیش در صحبت خود در جواب فردی که میپرسد آیا نمیتوان هم تلویزیون تماشا کرد و هم عیسی مسیح را عبادت کرد میگوید: نه نمیشود، زیرا استفاده از ابزار مدرنیته، شما را ناگزیر به پذیرش فرهنگ و آموزههای مدرن میکند.

آیا راه نجاتی برای مدیریت آسیب های اجتماعی وجود دارد؟
بیوک محمدی ضمن تاکید بر گریزناپذیر بودن مواجهه با بحرانهای اجتماعی جامعه مدرن گفت: سالها تحقیق و پژوهش من بر روی مسائل اجتماعی جامعه ایران نشان داد که برای جامعه ایران نمیتوان کاری انجام داد، زیرا عمق و گستره بحرانها به حدی است که از کنترل خارج شده است، ضمن اینکه عزمی جدی برای نجات جامعه وجود ندارد.
محمدی در پایان خطاب به تمام مردم ایران گفت: تنها راهی که باقی مانده این است که هر فرد ایرانی، اصلاح و تغییر را از خودش شروع کند. تجربه نشان داده که برای زیست اجتماعی بهتر، نمیتوان به دولت امید بست، اما اگر هر کس نسبت به جامعه خود احساس مسئولیت کند، آنگاه خود را ملزم به تلاش برای بهبود جامعه و زیست بهتر اجتماعی میبیند.