دیدارنیوز-
مرضیه حسینی: آیا بارش های اخیر و سیلاب های گسترده، نمایانگر پایان دوران خشکسالی و بحران آب در کشور است؟ این سوال مهمی است که در روزهای اخیر، بارها و بارها مطرح شده است.
دیدارنیوز برای دریافت جواب این سوال با
محمد درویش کنشگر محیط زیست، روزنامهنگار، کویرشناس و کارشناس مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور به گفته پرداخته است که شرح آن را در زیر میخوانید.
سیل اخیر نشانه پایان دوران خشکسالی نیست
محمد درویش در توضیح نظریهای که مطرح شده است مبنی بر اینکه بارشهای سیل آسای اخیر ممکن است نشانه پایان دوران خشکسالی و بی آبی در ایران باشد گفت: این نظریه به هیچ عنوان درست نیست و کسانی که این نظریه را مطرح کردند احتمالاً فهم درستی از شرایط حاکم بر اقلیم ایران ندارند. ما اصولاً در هیچ دورهای از مقاطع تاریخی ایران با دوره ترسالی روبه رو نبودیم و معمولاً ما با دورههای خشک سالی روبه رو هستیم و در اواسط دورههای خشک سالی با یک دوره غیر عادیتر سالی مواجه میشویم.
درویش در خصوص قرار گرفتن ایران در یکی از خشکترین مناطق جهان گفت: جبهه غالب طبیعت ایران با قرار گرفتن در عرض ۲۵ تا ۴۰ درجه نیم کره شمالی در کمربند خشکی جهان قرار دارد که تقریباً همه بیابانهای معروف جهان از جمله گودی در چین و بحر المیت و صحرای عربستان و آفریقا و دشت لوت، همه در این منطقه واقع شده اند. وی افزود: چهره غالب این منطقه به گونهای است که میانگین ریزشهای آسمانی آن، یک سوم میانگین جهانی است.
این کارشناس محیط زیست و اقلیم در خصوص بارندگیهای امسال گفت: امسال ما با یک سال غیر عادی رو به رو هستیم، اما هنگامی میتوانیم بگوییم که وارد دورهتر سالی شدهایم که مثلاً پنج سال متداول این اتفاق رخ دهد که تا کنون در تاریخ ایران چنین دورهای وجود نداشته است.
بارشها کمک چندانی به حل بحران آب نکرده است
محمد درویش در پاسخ به این سوال که آیا بارشهای اخیر به بحث تغذیه سفرههای آب زیرزمینی و حل بحران کم آبی ایران کمکی کرده یا آب حاصل از این بارشها هدر رفته است، گفت: هیچ آبی هدر نمیرود. اصطلاح هدر رفتن آب یک کلمه غلط است که دوستان ما در وزارت نیرو که سد ساز هستند این امر را مطرح کردند. آب یا وارد تالابها میشود و یا به چالابهای مرکزی کشور وارد میشود که میتواند به تغذیه سفرههای زیر زمینی کمک کند و یا وارد خلیج فارس، دریاچه ارومیه، دریای عمان و دریای مازندران شده، به بهبود اکوسیستم محیطهای آبی کمک میکند و همچنین سبب میشود آرتمیا (نوعی جاندار سخت پوست دریایی) در دریاچه ارومیه زیاد شود و در خلیج فارس بهبودی در کیفیت آبزیان منطقه حاصل آید. تشدید تخمریزی در دریای مازندران و افزایش ماهی خاویار از دیگر پیامدهای مثبت بارشهای اخیر است.
وی افزود: اگر این رودخانهها و بارشها نبودند خلیج فارس به یک ماند آب تبدیل میشد و این سبب حرکت تکتونیکی خلیج فارس میشود؛ بنابراین هیچ آبی هدر نمیرود.
محمد درویش در خصوص هدر رفت آب و مساله سد سازی گفت: برخی فکر میکنند که اگر آبی پشت سد ذخیره شد یعنی هدر نرفته و اگر آبی پشت سد نرفت یعنی هدر رفته، از قضا آبی که پشت سد ذخیره میشود احتمال هدر رفت آن بیشتر است چرا که در معرض تبخیر زیاد و آب ریزی و خسارت به پایین دست قرار دارد.
وی ادامه داد: اما نکته مهم کاهش شدید سفرههای آب زیرزمینی است. به عنوان مثال در محل کار من یعنی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور که در غرب تهران، باغ گیاه شناسی ملی ایران واقع است برای اینکه بتوانیم این باغ را آبیاری کنیم شش حلقه چاه در سال ۱۳۴۵ احداث کردیم یعنی حدود ۵۳ سال پیش و زمانی که ما حلقه چاه زدیم در ارتفاع ۸۰ متری به آب رسیدیم، اما دو سال پیش مجبور به حفر چاه شدیم در عمق ۲۰۰ متری به آب رسیدیم و همچنین سه حلقه چاه از شش حلقه مذکور نیز خشک شده و این بدان معنا است که حدود ۱۲۰ متر سطح آب زیر زمینی در تهران پایینتر رفته است.
درویش در توضیح چگونگی تغذیه سفرههای آب زیرزمینی و مشکل آن در ایران گفت: گفته میشود که به طور نرمال به ازای هر یک متر بارندگی که اتفاق میافتد یک چهارم آن در سفرههای آب زیر زمینی نفوذ میکند. پس اگر ما بخواهیم این ۱۲۰ متر را جبران کنیم نیاز به ۴۸۰ متر بارندگی داریم.
این کارشناس محیط زیست افزود: امسال در تهران حدود ۲۷۰ میلی متر بارندگی داشتیم و این عدد یک چهارم یک متر است. در استان فارس سطح آب زیرزمینی تا ۳۰۰ متر پایین رفته و در کرمان هم نیز این گونه است. یعنی اگر ما بخواهیم بحران ایجاد شده توسط ایرانیانی که در طول سی سال اخیر و بعد از جنگ تحمیلی، سفرههای آب زیر زمینی را مکیده اند جبران کنیم، دست کم ۱۲۰۰ متر بارندگی نیاز داریم و این حدود دو یا سه هزار سال زمان میبرد واین در حالی است که مصرفی هم وجود نداشته باشد. وضعیت به شدت بحرانی است و با این موارد نباید حتی به این موضوع فکر کرد که میتوانیم سفرههای آب زیر زمینی را تأمین کنیم.
فقدان سیستمهای هشدار و پایش سیل در ایران
محمد درویش در پاسخ به سوال دیدارنیوز مبنی بر امکان پیش بینی وقوع سیل و راهکارهای جلوگیری از خسارات آن مانند آنچه در کشورهای اروپایی در خصوص سیستمهای هشدار سیل طراحی شده گفت:در کشورهایی مانند کشور ما که استعداد سیل خیزی آن زیاد است سیستمهای پایش سیل وجود دارد تا به موقع به مردم پایین دست هشدار دهند، اما در ایران متأسفانه سازمانهای آب منطقهای در هیچکدام از استانهای زاگرس نشین چنین سیستمی ندارند و تنها جایی که چنین سیستمی دارد سازمان آب در خوزستان است که این امکان را دارد که از قبل به مردم اطلاع رسانی کند و میبینید که میزان تلفات جانی در خوزستان به رغم اینکه بیشترین حجم آب در آن جاری شده از همه جا کمتر بوده چرا که مردم از مدتها قبل از طریق سیستم پایش مطلع شده بودند.
درویش افزود: این مساله ایراد جدی به مدیریت منابع آب است که متأسفانه به رغم این که ۱۲ سال مدیریت آن نیز ثابت بوده، عملا هیچ برنامه ریزی و کار جدی انجام نشده است.
آیا سدها تشدید کننده سیل بودند؟
این کارشناس اقلیم و محیط زیست در توضیح عملکرد سدها و نقش آنها در تشدیل سیلزدگی گفت: سدها این اطمینان کاذب را برای مردم پایین دست ایجاد کردهاند که در بالا سدی وجود دارد و اگر هم سیلی رخ دهد توسط سد مهار میشود و لازم نیست که به حریم سیلابی رودخانهها توجه کنند و یا نگران آن باشند. در نتیجه رودخانهها را تنگ کردند و در بستر سیلابی رودخانهها ساخت و ساز انجام دادند.
درویش افزود: در تصاویری که از معمولان و پلدختر منتشر شده میبینید که اغلب خانههای تخریب شده در خانه رود ساخته شده بودند یعنی رودخانه به آنها تجاوز نکرده بلکه آنها به رودخانه تجاوز کرده بودند. پرسش اصلی این است که چه کسی به آنها مجوز ساخت داده و چه کسی به آنها انشعاب آب و برق و تلفن داده است؟ در خود گنبد، همه اراضی اطراف رودخانه گرگان رود، چون ارزان قیمت بود، شهرداری تفکیک کرد و فروخت و اکثر مناطقی که زیر آب رفته همان مناطقی بوده که در بستر سیلابی رودخانه گرگان رود قرار داشته و نباید در آن ساخت و ساز صورت میگرفت، اما چون در بالا دست سد بود، این اطمینان کاذب را ایجاد کرد که نتیجه آن بلایی بود که سر مردم آمد.
درویش در توضیح ناکارآمدبودن و غیر استاندارد بودن سدها افزود: مشکل دیگری که سدها ایجاد میکنند این است که آنها در بهترین حالت کاری را انجام میدهند که الان سد کرخه میکند. یعنی همین مقداری که آب وارد سد کرخه میشود از آن خارج میشود یعنی ۲۰۰۰ متر مکعب آب وارد سد کرخه میشود و همین مقدار هم از آن خارج میشود و الان هم هشدار میدهند که ممکن است خروجی سد را از ۲۰۰۰ به ۲۵۰۰ یا ۳۰۰۰ تغییر دهیم یعنی خود سد کرخه در حال ایجاد سیل است. از سد دز ۲۵۰۰ متر مکعب آب خارج میشود و ۲۰۰۰ متر مکعب آب وارد آن میشود یعنی خود سد دز سیل ایجاد میکند چرا که پر شده و میترسند که بشکند و فاجعهای بزرگ ایجاد شود، غیر از اینکه این سدها از نظر پدافند غیر عامل میتوانند خود یک عامل سیل خیز باشند.
درویش ادامه داد: زمانی ما میتوانیم ادعا کنیم که سد، سیل را مهار میکند که اگر سیل با قدرت ۲۰۰۰ متر وارد سد شد، سد آن را در خود جمع کند و آرام آرام با شتاب کمتر و با حجم مثلاً ۳۰۰ متر مکعب در ثانیه رها کند. اما سدهای ما چنین استعدادی ندارند و نداشتند و نمیتوانند داشته باشند چرا که اگر قرار باشد که کشوری مانند کشور ما که انحراف معیار بارندگی آن خیلی بیشتر از میانگین بارش آن است چنین سدهایی ساخته شود، صدها هزار میلیارد تومان هزینه برمی دارد، ساخت مخازن بزرگ بسیار پر هزینه است، آن هم در شرایطی که ممکن است تنها در دوره برگشتهای هزار ساله چنین رخداد سیلی به وجود آید.
صحبت های این شخص پر از اشتباه و در مواردی بسیار عامیانه می باشد. معلوم نیست ایشان چگونه نسبت متخصص به خود داده اند. تخلخل زیر زمینی عمدتا زیر بیست درصد هست و نفوذ یک متر آب به داخل زمین بیش از 5 متر سطح آب زیر زمینی را بالا می آورد. در ضمن بد نیست یکبار دیگر ایشان نقش سد و عملکرد آن در جمع آوری آب و جلوگیری از سیلاب را مطالعه کنند.