دیدارنیوزـ
امیر دبیری مهر: من هم مثل همه ایرانیان از اتفاقات ناشی از سیل و بارانهای سیل آسا در کشور بویژه گرگان و شیراز متاثر و ناراحتم و متاسفانه حوادث ناگوار دیگری هم در پیش است، اما در این اوضاع قمر در عقرب، دائم برخی جملهها و گزارهها از ذهنم عبور میکند که اگر این گزارهها از ذهن عموم مردم و مدیران ارشد کشور هم عبور میکرد و به آن توجه میکردند دچار چنین اوضاع و احوالی نمیشدیم و بین خشکسالی و ترسالی معلق نمیماندیم، از تشنگی نمیمردیم و از پرآبی سیل زده نمیشدیم. برخی از این گزارهها عبارتند از:
١- چرا اینقدر با طبیعت نامهربان هستیم و ایمان نمیآوریم که طبیعت به هر کنش ما واکنشی شدیدتر نشان میدهد که خارج از تحمل انسانهای ضعیف و پرمدعای دوران مدرن است؟ وقتی جنگلها را برای ثروت بیشتر تخریب میکنیم، وقتی درختکاری را امری ضروری نمیدانیم پاسخ مادر زمین به ما سیل و طوفان است.
٢- چرا هشدارهای علمی سازمان هواشناسی را جدی نمیگیریم و سرسری از کنار آن میگذریم؟ چرا اینقدر علم و دانش و بیش بینی علمی در ذهن ایرانی مسخره و شوخی مینماید و جدی گرفته نمیشود؟ چرا نمیدانیم که همه عالم برطبق قواعد و قوانینی لایتغیر میگردد و نمیتوان آنها را دور زد؟ چرا تصور میکنیم خیلی زرنگ و با هوش هستیم و میتوانیم مانند اقتصاد و سیاست که دیمی و عوامانه مدیریت شده و نتایج آن را امروز میبینیم میتوانیم قوانین تجربی و طبیعی را هم دور بزنیم؟
٣- چرا وقتی کشوری بحران خیز داریم ضعیفترین افراد را بر اساس روابط قوم و خویشی بر مصادر سازمانهای مدیریت بحران میگماریم و چند تجربه تلخ گذشته هم درس عبرت نشد و حتی یک نفر از مردم بخاطر نارساییها عذرخواهی نکرد و استعفا نکرد یا برکنار نشد؟
٤- چرا باید دائم غافلگیر شویم؟! هم در افزایش قیمت ارز؛ هم در سیل گلستان؛ هم در سیل دروازه قرآن شیراز؛ هم در خروج ترامپ از برجام؟ چرا در آینده پژوهی و پیش بینی رویدادها متخصص نداریم و برای مواجهه با رخدادها تدارک هوشمندانه نمیکنیم؟
٥- چرا خود را تافته جدا بافته از عالم دانسته و از تجارب جهان استفاده نمیکنیم؟ چرا تصور میکنیم خداوند و طبیعت نگاه متفاوتی به ما دارند و ما را از حوادث و بلایا و قحطی و کمبود بیمه نموده اند و هرچه بلا و بدبختی است مال دیگران است؟
٦- چرا وقتی بلا و مصیبتی بر کشور وارد میشود اولویت نهادهای دولتی، اعلام شماره حساب برای کمکهای مردمی است و مردم هم به جای کمک و چاره جویی، دولت و حکومت را در معرض و آماج حمله و انتقاد قرار میدهند؟
حتما به این پرسشها میتوان پاسخهای متفاوتی داد و هر کدام در جای خود شایسته بررسی است، اما ذکر چند جملهای را درباره آنها ضروری میدانم.
مقصر نشان دادن یکسویه حکومت و مردم خطاست، در واقع از ماست که بر ماست. ما کشور و مردم و دولت متمایزی از جهان نیستیم و همان قواعدی که بر سیاست و اقتصاد و طبیعت مردم فیلیپین و اکوادور و کنیا و مصر و پاکستان و کره مسلط است بر مردم ایران هم مسلط است و راه شناخت این قواعد، علوم طبیعی و انسانی و اجتماعی است نه برخی توهمات و تخیلات اثبات نشده و تجربه نشده و خرافات ...
بدون توجه جدی و بنیادی به علم و دانش و تخصص، نمیتوان بر زندگی مسلط شد و البته بعد از این تجهیز، توکل و معنویت هم به عنوان مکمل بکار ما خواهد آمد و نه بالعکس. اگر امروز کشورهایی مانند ژاپن و کره جنوبی و امریکا و کانادا و انگلستان و ایتالیا و آلمان علی رغم بلاخیزتر بودن ازما، کمتر دچار مشکلات میشوند هیچ دلیلی ندارد جز اینکه در مدیریت و حکمرانی و سبک زندگی و رفتار شهروندی و ... دستاورهای علم و دانش بشری و تحقیقات و پژوهشهای علمی را جدی گرفته و زندگی را سرسری و مضحکه نمیگیرند و دستاوردهای تمدنی آنها که ما را در تسخیر خود قرار داده نتیجه همین نگاه است. اگر میخواهیم مقهور رویدادها و حوادث نباشیم باید در سطح حکومت و جامعه دست از خیره سری و لجبازی و حتی تقابل با عقل و خرد و اندیشههای درست و راهگشا برداریم، ما برای پیشرفت و آسایش نمیتوانیم راهی متفاوت از جهان طی کنیم، البته با تکیه بر فرهنگ و باورها و عقایدمان میتوانیم راه بیشتر و کامل تری را طی کنیم یعنی پیشرفت مضاعف نه متفاوت. این نکته بسیار مهمی است که بسیاری برآن آگاه نیستند و فرق تفاوت و تکامل را در دنیای معاصر نمیدانند و جای تکامل به هرقیمتی در جستجوی تفاوت هستند.
داعشیها اینچنین بودند و با همین نگاه علی رغم سواد دانشگاهی و دینی دست به هرجنایتی میزدند. خداوند متعال هم به انسانهایی وعده یاری ونصرت داده که با یاری او گامهای استوار بردارند و آن نیست جز تکیه بر نیروی اندیشه و خرد و ایمان روشن بینانه.
زندگی در جهان معاصر مانند پرواز با هواپیماست، آسان و لذت بخش مینماید، اما این آسانی متکی بر میلیونها قطعه فنی و علمی ودقیق است که با نقشهای دقیق و هوشمندانه کنار هم قرارگرفته اند و راهبری آن نیز صرفا از عهده کادری متبحر و کاربلد بر میآید و این پرواز آسان و دلنشین با کوچکترین خطایی تبدیل به جهنمی سوزان میشود و به هنگام سقوط، داد و فریاد و استغاثه فایدهای ندارد.