گفتوگوی "دیدارنیوز" با محمد عطریانفر، فعال سیاسی اصلاح طلب؛ بخش پایانی
دیدارنیوز ـ پرستو بهرامی راد/ رسول شکوهی: در بخش اول گفتگو با محمد عطریانفر درباره مشکلاتی که جریان اصلاحطلبی دارد و محدودیتهای آن صحبت کردیم و به سراغ واقعیتهای موجود در سیاست ایران رفتیم. در بخش دوم این گفتگو و در ادامه بحثهای بخش اول، به بررسی تحولات پیشرو و مسائلی که باید در سال ۹۸ به آن توجه داشت پرداختیم.
شما در این وضعیت به تعبیر من نابسامان، معتقد هستید که نقش نهادهای حاکمیتی، گروههای فشار و دولت پنهان یا هر چیز دیگری که میخواهید نامش را بگذارید سهم بیشتری دارند و جریان اصلاحطلبی در این نابسامانی کمتر مقصر است؟
عطریانفر: ما یک قصور داریم و یک تقصیر. بله حجم قصور از تقصیر بیشتر است. هر جریان سیاسی، هنگامی که به سمت کسب قدرت حرکت میکند خود به خود دچار گرفتاری و خطا که از خصلتهای قدرت طلبی است میشود. درباره حجم ناکامی اصلاحطلبان که بخشی از آن درونی و بخشی بیرونی است، حجم عوامل بیرونی بیشتر از درونی است. اما اینکه تصور شما بر این باشد که یک بستر آرامی و جاده همواری وجود دارد که اصلاحطلبان در آن به یک قدرتی رسیدهاند و در حال استراحت هستند، قطعاً اینگونه نیست. شما کافی است برای اثبات عرض بنده به خودتان مراجعه کنید چون جنس عقایدتان اصلاحطلبی است. جوانان ما تحولخواه هستند پس به خودتان مراجعه کنید. برای رسیدن به یک خواسته که در ذهنتان است، به همین سادگی میرسید؟ اگر شما همه تدابیر خود را هم به کار ببرید باز هم مشخص نیست به ۲۰ یا ۳۰ درصد آن برسید، بخشی از آن مقید به زمان است و بخشی از آن نیازمند شرایط ویژه است.
برای مثال آمریکا فشار زیادی به ما وارد میکند و زورمان به آمریکا نمیرسد که این وضع را درست کنیم اما زورمان به خودمان که میرسد تا خودمان را درست و قوی کنیم. زور ما به جریان تمامیتخواه نمیرسد اما زورمان به خودمان که میرسد.
عطریانفر: گرفتاری که شما جوانان دارید این است که مناقشههای در قدرت را در یک قاعده موازنه مثبت میبینید. ما یک موازنه مثبت داریم و یک موازنه منفی. موازنه مثبت رودررویی و صد درصدی است، پیروزی الزاما از طریق موازنه مثبت به دست نمیآید و ای بسا میتواند از طریق موازنه منفی کسب شود. هابیل به قابیل میگوید که تو اگر دستت را دراز کنی و بخواهی من را بکشی من دستم را برای کشتن تو دراز نمیکنم. به نظر شما این خلاف عقل است؟ عقل موازنه مثبت به من میگوید که اگر کسی بخواهد من را بکشد من هم باید پیشدستی کنم و او را بکشم اما یک ادبیات دیگری وجود دارد که اگر بنا باشد تو مرا بکشی من تو را نمیکشم چرا که او خود را بزرگتر از زمان به حساب میآورد و بعد هم اثبات میشود که او درست میگوید. نمیخواهم خدعه را مبنای بحث سیاسی خود قرار دهم. قرار نیست ما بجنگیم بلکه قرار است همدیگر را قانع کنیم.
یکی از خطاها این است که جریان اقلیت اصلاحطلب را ناتوان و ضعیف به حساب آوریم. به باور من اقلیت هم نیستند بلکه گفتمان آنها غالب نیست چرا که اینقدر عوامل محدود کننده وجود دارد که اجازه نمیدهد پیامشان برسد. باید سعی کنند زمینههایی را فراهم کنند تا مقاومت و مخالفتها روز به روز لاغرتر و این طرف فربهتر شود. همان تئوری اصلاحطلبی محمد خاتمی که معاند به مخالف، مخالف به بیتفاوت، بیتفاوت به طرفدار و این روند رعایت شود که البته زمان و کار و زحمت میبرد. به شعار معروف «هزار دوست کم و یک دشمن زیاد» باید اهتمام و توجه کرد. اگر شما این سیاست را به کار ببرید گفتمانتان هم غالب میشود و پیمانهتان هم پر میشود. سال ۵۶ اگر تظاهرات را در خیابان انجام میدادیم مردم ما را تحویل پلیس میدادند. همین مردم کمتر از یک سال متحول شدند. ابتدا خود بازدارنده بودند اما بعد به محور تظاهرات تبدیل شدند. باید اعتماد بر گردد و اصلاح شود. امروز اگر میتوان با رقیب سیدمحمد خاتمی که ناطقنوری است زبان مشترک پیدا کرد ناشی از این توسعهمندی است. این رویکردی است که امروز برخی از جبهههای امتناع را گشوده کرده و به سمت جذب، هدایت شده است. برای رسیدن به حقیقت آزادی و دموکراسی که به دنبال آن هستیم باید خون دل خورد، زحمت کشید و ممارست کرد و از دستاوردها حفاظت نمود. فکر نکنید با دادن دو تا شعار میتوان به نظریهای دست پیدا کرد.
بحران درونی در سال ۸۸ در کشور ما رخ داده است. یک طیفی گمان کردند که گروهی برانداز هستند، همین افرادی که نقطه مقابل افرادی مثل ما ایستادهاند و ما را زندان بردند، برادران ما بودند کما اینکه ما هم برادران آنها بودیم. نمیشود با اختلاف در یک موضوع، خط دوست و دشمن رسم کرد. باید با زبان مفاهمه، گلوگاههای فروبستگی را باز کرد و این کار زمانبر است.
من هم با شما هم نظر هستم و معتقدم که اصلاحات یک جریان تدریجی است. ما از عباس میرزا تا به اینجا در حال دویدن هستیم تا بتوانیم اصلاحطلبانه تغییر ایجاد کنیم اما شما بر اساس تجربه زیستهای که بهعنوان فعال سیاسی و فعال اجرایی داشتید، وجه حاکمیتی و هسته بسته قدرت را پررنگتر میبینید و من هم با شما موافق هستم اما من میگویم که خودمان را فراموش نکنیم که از دل آن ایدهها و اتفاقاتی مثل حاکمیت دوگانه، شکاف اصلاحطلبی و ۸۴ جدیدی به وجود نیاید.
عطریانفر: سادهاندیشی نباید کرد. هر کس بنا به موقعیتش، تکلیفش متفاوت است. من میزبان شما هستم و بر شما تکلیف میزبانی دارم و شما به عنوان مهمان، تکلیف مهمانی خود را دارید. در خیابان و در ماشین، تکلیف خاصی دارید. نمیتوان از کسی که پشت فرمان است انتظار تکلیف فرد پیاده را داشت و بالعکس. شما هر قدر که از معروفیت، قدرت و وجاهت سیاسی- اجتماعی برخوردار شوید تکالیفتان متفاوت میشود و باید در بزنگاهها ایفای نقش کنید. در اینجا میخواهم حرف شما را با یک ضریب چند برابر در نقد رهبران سیاسی در همه سطوح، بیان کنم. مصیبتی که رهبران ما در حوزههای سیاسی دارند این است که فقط تعریف و تمجید را دوست دارند و نقد را برنمیتابند. کسی که میخواهد در عرصه رقابتهای سیاسی در افق بلندتری بنشیند باید زحمت بیشتری بکشد ولو اینکه در قبال زحمت هم ناموفق شود.
سال ۸۸ در زندان، یک تلویزیون ۱۴ اینچ سیاه و سفید داشتیم و آقای صفاییفراهانی میگفت ببین این فرد در میدان فوتبال قایم شده است. چون من از فوتبال چیزی نمیدانستم، میپرسیدم مگر میشود در میدان قایم شد؟ او میگفت که بله میشود. ایشان میگفت در بازیهای حرفهای اروپایی، یک بازیکن باید بتواند ۱۲ کیلومتر بدود، در ایران حدود ۹ کیلومتر هم قابل پذیرش است. این فرد ۶ کیلومتر دویده و خسته شده و در جایی از میدان ایستاده که توپ زیر پای او نیاید چرا که اگر توپ به زیر پای او برسد باید بدود و توپ را گل کند و اگر این کار را نکند سرزنش میشود پس کسی که به میدان میآید باید هم بتواند بدود و هم بتواند گل بزند و نترسد و شجاع باشد و اگر گل هم خورد بتواند آن را جبران کند. نمیشود که من در میدان باشم و ندوم. نمیشود که من اصلاحطلب شوم و یک گوشهای بنشینم. این مرز بین اقلیت و اکثریت است.
سیاسیون در مقام اقلیت، معمولاً تلاشگرند اما هنگامی که به اکثریتی دست پیدا میکنند نوعاً راحتطلبند. نگه داشتن پیروزی از به دست آوردن آن سختتر است. زمانی خدمت آقای خاتمی عرض کردم شما سه شخصیت دارید. یکی شخصیت ذاتیِ فرهنگی شما است که بیش از همه دوستش دارید و ترجیح میدهید در گوشهای سخن از آداب و ادب و شعر و فضیلت بگویید. یک شخصیت محوری رهبری سیاسی داخلی هم پیدا کردهاید که خیلی آن را دوست ندارید. یک وجاهت جهانی هم پیدا کردهاید و آن را هم نسبتاً دوست دارید. اما من میخواهم به شما عرض کنم که برای حفظ آن حیثیت جهانی هم باید به شخصیت سیاسی داخلیتان توجه کنید و نقش خود را جدی بگیرید و این زحمت دارد و مسئولیتهای سنگین و سختی دارد.
در سال ۶۸ امام تصمیم گرفتند جنگ را خاتمه دهند و همه میگفتند که کار سختی است و گفته میشد که خانوادههای جانبازان و شهدا شورش میکنند. در خاطرات است آقای هاشمی به امام گفتند اجازه دهید که من اعلام کنم و بعد شما من را محاکمه کنید. امام به ایشان گفت: خیر لازم نیست من خود مقاومت را در دفاع از ملت آغاز کردهام و هزینه آن را هم میپردازم. رهبران سیاسی در احزاب چه اصولگرا و چه اصلاحطلب باید هزینه بپردازند و به همان نسبت هم باید انتظار داشته باشند.
ما در انتخابات گذشته شاهد این بودیم که احزاب داخلی شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان در زمان بستن لیست امید با هم به اختلاف خوردند که پس از بیانیه آقای خاتمی دعواها فرو نشست. اختلافات احزاب اصلاحطلب در مجلس نیز تا حدودی نمایان است. آیا ممکن است این شکاف بیشتر شود و در انتخابات ۱۴۰۰ بسیار بزرگتر نمود پیدا کند؟ آیا ما به شکاف میان اصلاحطلبی رسیدهایم؟
عطریانفر: احتمال وقوع این امر دور از ذهن نیست. فرضا شما در منزل، سر یک مسئله عادی با خواهرتان اختلافتان میشود، مادر که به خانه میآید به حرمت مادر از آن دعوا دست میکشید اما شب در حالی که قهر هستید بر سر یک سفره مینشینید. توافقهای اصلاحطلبی نیز از همین جنس است و یک بزرگترهم نهایتا به هر دو طرف نهیب زده و آنها را کنار هم مینشاند. حال اگر مادر، باز از خانه بیرون برود، دوباره دعوا میشود چرا که ریشه ماجرا حل نشده است. پس باید مادر و بچهها این ظرفیت را داشته باشند که بنشینند و ریشه اختلاف را حل کنند.
تجمیعی که شما از آن نام میبرید، وحدت گروههای اصلاحطلب، نوعی وحدت حداقلی و بنا به ضرورت است و هنگامی که یک گام را طی میکنند پس از آن باز حالت واگرا پیدا میکنند. برای مثال به این نتیجه رسیدند که با هدف اداره شهر تهران، شورایی را تشکیل دهند. پس از آن به دنبال انتخاب فردی برای شهردار بر میآیند و هر کجا که میرویم به بن بست میرسیم و در آخر به این نتیجه میرسیم کسی بهتر از محسن هاشمی نیست اما چون مسئله را حل نکردهایم واگرایی خود را نشان میدهد. یک بهانهای درست میکنیم و میگوییم که ما قول دادهایم که از شورا نرویم، خب نروید. آقایان اصل موضوع را فراموش میکنند و به فرع آن میپردازند. این گرفتاری ناشی از عدم تجانس و فقر وحدت ذاتی است. کنار هم نشستیم، اما برای اداره یک شهر و یا کشور، این همزیستی و وحدت حداقلی تکافو نمیکند.
من فکر میکنم که این شکاف باعث شد در سال ۸۸ آقای کروبی و میرحسین موسوی ائتلاف نکردند و همه آن اتفاقات رخ داد.
عطریانفر: بله، آن هم از این جنس بود.
حال اگر ۱۴۰۰ این اختلافات بزرگتر شود چه اتفاقی میافتد؟
عطریانفر: حتماً بدتر از گذشته خواهد شد. در سال ۸۴ اگر آقایان صف کشی راه نمیانداختند هاشمیرفسنجانی رئیس جمهور این کشور بود. اصولگراها ۱۰ میلیون رأی اخذ کردند و اصلاحطلبان ۱۷ میلیون رأی. آقایان شروع به دعواهای بیجا کردند و در نتیجه کار به دست احمدینژاد افتاد. از این جهت ضمن اینکه نهادهای حاکمیتی باید تکالیف خود را درست انجام دهند، اما بخش بزرگی از مصیبتها و ناکارآمدیها و گرفتاریها ناشی از بیتدبیری و عدم عقلانیت سیاسی و تدبیر منطقی است.
مگر اصلاحات رهبر ندارد که به این امور رسیدگی کند و این اختلافات را از بین ببرد؟همه ما میگوییم که آقای خاتمی رهبر اصلاحات است.
عطریانفر: نمیتوان همه نابسامانیها را به آقای خاتمی ربط داد. آقای خاتمی چنین باوری ندارد و میگوید رهبر اصلاحات، خود مردم هستند. ضمن اینکه بیش از اینکه یک فرد بخواهد ادعای رهبری کند، استعداد و فهم درست نقش رهبری نیز مهم است. علاوه بر این اگر کسی از بهترینها باشد و حتی پیامبر خدا هم باشد اگر استعداد نیروهای پیرامونیاش فراهم نشود نمیتواند رهبری خود را آنطوری که اثر بخش باشد، اعمال کند.
فشار تحریمها بسیار زیاد شده است و نارضایتی عمومی ادامه پیدا خواهد کرد و مشکلات معیشتی بسیار پررنگتر از قبل شده است. تحلیلتان از وضعیت کشور در سال ۹۸ چیست؟
عطریانفر: شرایطمان، شرایط خوبی نیست و فشار زیاد است و اختلافات داخلی شکننده است. این اختلافات، موضع متحد جهانی ما را تضعیف میکند. آنچه که میتوان توصیه کرد این است: کسانی که در عرصه داخلی فعال هستند و دستی بر آتش دارند باید بتوانند مبانی متحد و مشترکی نسبت به مواضع بیرونی و داخلی پیدا کنند و یک بازنگری اساسی انجام دهند تا بتوانند سطح خسارتهای بیرونی را به حداقل برسانند.
فکر نمیکنید اگر سال ۹۸ حصر شکسته شود، اتفاق خوبی برای جامعه رقم میزند و به شرایط حال حاضر کمکی میکند؟
عطریانفر: در شرایط فعلی، حصر مسئله کلیدی نیست و رفع آن، درد اقتصادی مردم را دوا نمیکند و چه باشد چه نباشد باید اندیشه دیگر کرد. دو برادر عزیز ما در یک محدودیتهایی هستند و در این مدت این محدودیتها بیش از ۵۰ درصد کاهش پیدا کرده است و این مسئله در مشکلات مردم خیلی اثرگذار نیست. اگر حصر هم شکسته بشود باز هم اتفاق مثبتی رخ نمیدهد. این افراد عزیزانی هستند مانند کسانی که به زندان رفتند و حتماً شرایطشان هم بدتر از محصورین بوده و پس از چند سال بیرون آمدند و اتفاق خاصی هم نیفتاد. ما نباید برای مسائل، وزنی خارج از قاعده قائل باشیم، باید تلاش کنیم که این مشکل حل شود.
انتخابات پیشرو را چگونه میبینید؟
عطریانفر: در انتخابات مجلس حدود ۶۵ الی ۷۰ درصد مشارکت خواهیم داشت و ریشه آن هم به انگیزههای بومی ـ محلی باز میگردد که مؤثر در شور و نشاط انتخابات است. اما در مورد ۱۴۰۰ نمیتوان از امروز تحلیل درستی ارائه کرد.
آقای تاجزاده در نشستی با حضور آقای حجاریان و علویتبار گفتهاند اگر اصلاحطلبان در انتخابات ۹۸ رد صلاحیت شوند ما انتخابات را تحریم میکنیم. چیزی شبیه به تحریم فعالانه. شما موافق این رویکرد هستید؟
عطریانفر: این نظر شخصی ایشان است و نظر شخصی ملاک نیست. نظریهپردازی در حوزه اصلاحطلبی باید از طریق سخنگوی آن منتقل شود و این سخنگو کسی جز محمد خاتمی نیست. ما در بزنگاههای انتخاباتی نوعاً تصمیم عقلایی گرفتیم، لذا پیشبینی میشود که در آینده هم همین کار را انجام دهیم. ما در طول تاریخ سیاسی چهل ساله، هیچگاه از عدم مشارکت بهرهای نبردیم و هیچگاه از مشارکت و فعالیت انتخاباتی هم زیان ندیدهایم. ممکن است ما مطلقطلب و یا تمامیتطلب باشیم و دوست داریم که یک انتخاباتی وجود داشته باشد که شرایط آن خیلی خوب باشد و بیشترین دستاورد را داشته باشیم. ما در انتخابات گذشته شورای شهر یا ریاست جمهوری آیا دست برتر داشتیم؟ خیر. محدودیت داشتیم و با این وجود در انتخابات شرکت کردیم و دستاورد داشتیم لذا اینگونه اظهار نظرها رادیکالی است.
فکر میکنید که در انتخابات ۹۸ اتفاق خوبی برای اصلاحطلبان رقم میخورد و مردم بار دیگر به لیستهایی مثل لیست امید رأی میدهند؟
عطریانفر: ممکن است رأی ندهند. بستگی به ظرفیتسازیهایی که ما انجام میدهیم دارد و همچنین نحوه تعامل با جامعه و شرایطی که به وجود میآورند. انتخابات سازوکار خود را دارد و نمیتوانیم خیلی مشابهت سازی کنیم. باید در فضای آن قرار بگیریم و در آن فضا میتوان داوری نسبتاً نزدیک به واقع انجام دهیم.
ممنون که وقت گذاشتید.